میزگرد بررسی تایپوگرافی معاصر ایران



نازنین تمدن/ مریم پالیزگیر
عکس: شهاب اشتری



میزگرد با موضوع تایپوگرافی توسط مصطفی اسداللهی با ذکر خلاصه ای از سخنرانیهای انجام شده در این دو روز و مروری بر نکات مهم سخنرانی ها آغاز شد. این در حالی بود که قباد شیوا هنوز به جمع حاضر نپیوسته بود.
فرشید مثقالی به عنوان پیشنهاد دهنده این سلسله سخنرانی ها در کنار برگزاری بینال نهم، پیش از دیگران شروع به صحبت کرد.
او گفت در سالهای اخیر به واسطه تدریس  گرافیک بخصوص در مقطع کارشناسی ارشد متوجه ضعف اساسی دانشجویان و عدم آگاهی آنان از بنیان های اولیه گرافیک دیزاین شده است. به عقیده وی عنوان موضوع  تایپوگرافی در این سخنرانی ها بهانه ای برای پرداختن به مبحث دیزاین شده است.
مثقالی هدف این سخنرانی ها را ارائه یک تعریف واضح و مشترک از تایپوگرافی دانست. وی با تایید کارهای مختلف هر کدام از سخنرانان، با مطرح شدن نقطه نظرهای مختلف برای رسیدن به وحدت درتعریف تاکید داشت.
وی بر این عقیده است که در یک اثر گرافیک هم از عکس وهم از تصویر و هم تایپ استفاده می شود ولی در کشور ما بحث داغی روی تصویرسازی یا عکس مطرح نمی شود در حالی که تایپ موضوع نسبتا مهم و مورد بحثی است، در حالی که حد و اندازه ما در تایپوگرافی و فهم ما از آن بسیار کم است.
پس از طرح ارائه تعریفی برای تایپوگرافی، رضا عابدینی علاوه بر ندادن تعریفی برای آن و کافی دانستن تعاریف موجود در کتاب ها و آن چه توسط دیگر سخنرانان گفته شد، با عنوان این مطلب که از نظر وی تایپوگرافی هنوز دنیای ناشناخته ای است و  نمی توان محدوده آنرا مشخص کرد گفت: اگر تعاریف ما از تایپوگرافی درست باشد چطور ممکن است کار استفان زاگمایستر در کلوپ تایپوگرافی نیویورک جایزه گرفته باشد؟ پوستری که طراح اطلاعات نوشتاری آن را با تیغ روی پوست خود تراشیده و سپس از بدن از خود عکس گرفته است، در صورتی که نه تایپ دارد و هیچ کدام از این حروف اصلا شکل هم نیستند. برخی شبیه دست نویسند و بعضی حروف بزرگ و یا....
از نظر عابدینی دانشجویان بارها و بارها این معانی تعریف شده از تایپوگرافی را شنیده و عنوان مجدد آن برای همه تکراری است.
سئوال بعدی راجع به تعیین محدوده تایپوگرافی بود که مسعود سپهر در این باره پاسخ داد.
از نظر وی قراردادن معیار و قرارداد مشخص مشکل است. وی گفت معنای تایپوگرافی در غرب عبارت است از کاری که زود خوانده و زود فهمیده شود و در برخی موارد دارای ظرافت های خاص باشد. به نظر وی آگاهی ما از تایپوگرافی کافی نیست.
در میان صحبتها تعدادی سئوال از طرف حضار مطرح شد که با عنوان آن توسط آقای اسداللهی سخنرانان هریک بسته به موضوع صحبت کردند.
مثقالی در مورد عملکرد نادرست بهم ریختگی حروف در مواقعی که در خدمت معنا نباشند، مثل یک بیل بورد تبلیغاتی که در زمانی کوتاه باید پیامی را منتقل کند صحبت کرد.
به گفته وی به کارگیری تایپ می تواند بخشی از یک کار گرافیک دیزاین باشد و در واقع تایپوگرافی یک محدوده جدا از گرافیک دیزاین نیست. گلایه وی از ناخوانا بودن حروف در برخی از کارهای گرافیکی است.
عابدینی در پاسخ به صحبتهای مثقالی با طرح این مورد که برخوردهایی که در زمینه گرافیک با تایپ می شود بدتر از حمله مغول ها به ایران نیست به عنوان یک استاد برای تدریس به دانشجویان از نبود منابع نوشتاری در مورد اسلوب ها و شرایط تایپ فارسی گله می کند و می گوید که این اسلوب در حال حاضر جز برداشتن حروف لاتین در پوسترها و جایگزین کردن آن با حروف فارسی چیز دیگری نیست.
مثقالی نیز با تایید حرف های عابدینی و نبودن یک منبع مفید و پایه ای برای تایپ تفاوت نگاه خود و عابدینی را در نگاه خود به معنا و نگاه عابدینی به فرم دانست.
از نظر سپهر خوانایی و معنی از مهمترین عوامل و وظایف یک طراح گرافیک است.
قباد شیوا هم در این باره گفت که وجود داشتن نگاه شخصی در اثر در محدوده کار گرافیک نیست و به محدوده هنرهای دیگر مثل نقاشی مربوط می شود. وی گفت گرافیک دیزاین یک امر منطقی است و به طور مثال اگر رنگ قرمز در جایی به کار می رود تنها بخاطر زیبایی نیست و دلیلی منطقی در آن نهفته است، و اگر طراح گرافیکی این مرز تعقل ارتباطی را در نظر نگیرد کار وی به یک نقاشی-گرافیک یا نقاشی-خط تبدیل می شود.
او معتقد است بالابردن سطح سواد بصری جامعه باید به مرور و طی سالیان انجام شود و تغییرات ناگهانی تاثیر گذار نخواهند بود. او چنین بیان کرد که حتی طراحان گردن کلفت دنیا هم از ایجاد کردن تغییرات ناگهانی در گرافیک دنیا حذر کرده اند.
شیوا کارهای کنونی عابدینی را نسبت به کارهای گذشته اش در عین حفظ فرم شخصی دارای تعقل بیشتر دانست.
در این میان عابدینی با این جمله که در این صورت طبق گفته های آقای شیوا، کارهایش حاکی از کلفت نبودن گردن وی است، فضای گفتگو را تغییر داد.
پس از آن عابدینی با نام بردن کارهایی از فرشید مثقالی  از وی برای عمل نکردن به صحبت های خود در بخش طراحی کتاب سئوال نمود. او  همچنین با خطابی عمومی، از دادن القابی چون عجق وجق و... به کارهای خود، از اساس چنین عناوینی سئوال کرد.
پس از آن  شیوا با بیان نمونه هایی از طراحی مجلات خارجی و چگونگی لی آوت کردن آنها و اصول و قوانین حاکم بر آن صحبت کرد. او گفت اصطلاح ابداعی اش که به طراحی تقلیدی و به خصوص حروف به هم ریخته اطلاق می کند قیقاج گرافیک است. 
پس از آن مسعود سپهر، به ضعف تایپ فارسی در قبوض برق و تلفن و... که در غرب به آن به شدت توجه می شود اشاره نمود. وی یکی از نیازهای ما را تصحیح جزئیات حروف و فونت بیان کرد و اینکه بیشترین چیزی که این روزها جذاب است پوستر و جلد کتاب و... است و ضعف در تایپ همچنان مشاهده می شود.
پس از آن عابدینی با طرح این سئوال که چه چیزی به خاطر وجود کارهای زیاد تایپوگرافی در سالهای اخیر خراب خواهد شد و یا اینکه اگر خراب شوند چه اتفاقی خواهد افتاد به ذکر این نکته پرداخت که اگر تعدادی اثر هم ناشیانه وجود داشته باشد آنچه باقی می ماند اثری خواهد بود که قطعا ساختار و ارزش ماندگاری را در خود داشته باشد و معضل در تایپوگرافی معنایی نخواهد داشت. همچنین عابدینی در مورد فرمالیسم و خصوصیات کارهای فرمالیستی مطالبی را عنوان کرد.
در این بین فرشید مثقالی با آوردن تعاریفی از دایره المعارف معتبر بریتانیکا به ذکر معنی تایپوگرافی پرداخت. مسعود سپهر نیز با تعاریفی برای تایپوگرافی در سالهای 1890، 1935 و 1967 به این مقوله پرداخت که تایپوگرافی  باید خواننده را به بالاترین حد از خوانایی برساند و هدف از آن انتقال خبر به صورت نوشتار است و نوشتهایی که تنها نوشته شوند و فهمیدن موضوع اثر را سهل تر نکنند تنها یک نوشته هستند و این کاری بدون هدف است. عابدینی هم در میان صحبت های خود اشاره کرد که در حوزه هنر، تعاریف بر اساس کارها ساخته می شود و نه برعکس.
در نهایت ادامه این میزگرد به دلیل یاقی ماندن تعدادی از سئوالات و  به نتیجه نرسیدن بحث به دو هفته آینده موکول شد. 
    
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن