یار در خانه؛ گذری بر بود و نبود تاریخ گرافیک در ایران



این مطلب پیش از این در شماره سی و پنج جهت اطلاع منتشر شده است


می گوید گرافیک ما تاریخی ندارد
 می گویم ما حافظه تاریخی نداریم
می گوید گرافیک ما وارداتی است
می گویم  تخت جمشید هم وارداتی است 
می گوید ...
 خنده ام می گیرد به یاد حرفی از شاملو می افتم که می گفت شبیه این است که بگوییم مرلین مونرو بازیگر هالیوود  غلامی است سیه چرده .
 فکر می کنم و می گوییم تا کی باید ما توضیح واضحات بدهیم و بر چیز های واضح و مبرهن دلیل  اقامه کنیم ، اما انگار باید دلیل اقامه کرد.
آرت ورک آگهی تبلیغاتی فلیپس/ دهه چهل/ طراح ناشناس از قدیمی نرین نمونه های پوستر های ایرانی مربوط به دوره قاجار. اکنون در موزه دانشگاه ماسچوست نگهداری می شود
آرت وررک اگهی براون/ دهه چهل/ طراح احتمالا پرویز ایزد پناه آرت ورک پوستر/ دهه چهل/ عباس کیارستمی
برخی از هنرهایی که امروز در جامعه جریان و حیات دارند ، هنرهایی هستند  که بر اثر مبادلات فرهنگی ایران و غرب وارد این سرزمین شده و ریشه دوانیده اند  ، گرچه در برخی مصرف کننده مواد و فناوری غربی بوده ایم  اما در اثر فرهنگ ایرانی رنگ وبوی ایرانی به خود گرفته اند ، عکاسی و سینما از این جمله اند ، اما هنرهایی نیز بوده اند که به شکل و شمایلی دیگر در این خاک ریشه داشته اند ، چون  تئاتر که ریشه های آن را می توان در ؛ نمایشهایی سنتی چون تعزیه ، بقال بازی ، خیمه شب بازی  بر شمرد و گرافیک که می توان ریشه هایش را در ، سنت برجسته کتاب آرایی ( نگارگری ، تذهیب ، تشعیر ، وراقی ، جلد سازی)و ذیگر هنرهای بومی چون عیدی سازی ، چاپ های دستی   جستجو کرد اما در این میان به زعم کم توجهی عمومی جامعه به پژوهش و تاریخ نگاری  ، هنرمندان و صاحب نظران عرصه های عکاسی، تئاتر، سینما و انیمیشن کوشیده اند ؛ نیاز علاقه مندان و دوستداران خود را به تاریخ و گذشته هنر خویش در غالب کتب و مقالاتی چند بر آورده کنند(1). دراین میان سهم گرافیک بسیار اندک است ، جز تلاش عده ای  انگشت شمار(2) ،  این عرصه بس خالی می نماید .  اما جای تاسف است که بخشی از طراحان و جامعه گرفیک نه تنها  پذیرنده این ضعف نیستند بلکه آن را به نداشتن تاریخ و پیشینه ی گرافیک  در ایران نسبت می دهند . در دنیای امروز  که هر کشور و قومی تلاش می کند از کمترین بضاعت ها برای خود تاریخی درخشان مهیا کند . ما دریچه چشمهایمان را به یار در خانه بسته ایم و گرد جهان سرگردانیم  و نمی پذیرم که گرافیک مابرای خود  تاریخی دارد ، یا نمی دانیم و یا به تظاهر تزویر می کنیم (3) .
پوستر جشن طوس/ علی اصغر محتاج پوستر تاتر/ عباس سارنج
پوستر تئاترتبریز/ دهه بیست پوستر اپرا/ صادق بریرانی
در پیش از صد و پنجاه سال پیش میرزا فتحعلی آخوند زاده  (1190 -1257 ه ش)   بر اثر تحصیل زبان، آشنایی و ترجمه ی آثاری از شکسپیر و مولیر ؛ اولین نمایشنامه را در  خاور میانه می نویسد ، منظور اینکه از عمر تئاتر در ایران بیش از دو قرن نمی گذرد  (4).  اوانس اوگانینس  آبی و رابی را در1309 می سازد ، و با احتساب  اولین فیلمهایی که میرزا ابراهیم خان عکاسباشی از از دربار قاجار گرفته  بیش از صد سال از عمر سینما نیز نمی گذرد. همچنین عکاسی پویا نمایی  و دیگر هنرهایی که بر اثر ارتباط با غرب وارد ایران شده اند .   حال اگرما نیز تاریخ گرافیک را بر پایه چاپ و انتشار و ورود ماشین چاپ به ایران فرض کنیم   و پیشینه کهن تصویر سازی، کتاب آرایی، مهر سازی ، طراحی نقوش ، چاپ پارچه و عیدی سازی را نیز نادیده بگیریم ودر شمار نیاوریم ،( این درست زمانی است میرزا حسن خان غفاری " صنیع الملک "  روزنامه دولت علیه ایران را طراحی می کند) پس  گرافیک  لا اقل عمری هماورد با  تئاتر، عکاسی ، سینما و  دارد . اما  باور نادرست  در سالهای دور آن را حقیر شمرده و آن را نقاش تبلیغاتی ، تبلیغاتچی  نام نهاده  و  در ارج ننهادن و نادیده گرفتن تاریخ آن همت گمارده  است  امروزه حر فهای مشابه را بارها  از طراحان گرافیک به کررات  شنیده ایم    که گرافیک را دسته بندی می کنند گروهی را هنرمند و گروهی بازاری می شمرند  ، بارها شنیده ایم می گویند پوستر تئاتر- که قدیمی ترین پوستر های ایران را شامل می شود - تاریخی ندارد  ،پوستر های سینما را طراح طراحی نمی کرد ،  طراحی حروف نداریم ، پژوهشگر نداریم  ، پوستر سیاسی نداریم و در نتیجه ی همه این حرفها  گرافیک ما تاریخی ندارد  هفتاد سال است و الی آخر "  نمی دانم این نداشته ها چه سودی برای چه کسی دارد؟ احتمالا پس از این نداشته ها صاحب قول خود را اولین ، در  رشته و گرایش خود معرفی می کند و یا آیه یاس می خواند ،  نمی دانم چرا   علاقه داریم خود را اولین فاتح قله دماوند ، اولین خواننده کتابهای چخوف و  یا اولین کسی بدانیم که حروف را کشید  یا از نستعلیق در گرافیک استفاده کرد ، این اولین بودن ها کدام مدال افتخار را بر سینه مان نصب می کند که گذشته تاریخی  خود را انکار می کنیم .

طرح جلد کتاب/ دهه سی/ محمد بهرامی پوستر برای انقلاب/ علیرضا عمومی
پوستر موسیقی/ قباد شیوا پوستر فیلم/ علی اکبر صادقی

 هنگامی  که هر تاریخ نگار  اولین گامها را بر می دارد خود را نیازمند   ابزار و مصالحی می بیند که  اساسی ترین آنها بقایای مادی ، آثار  ، نوشته ها و گفته هایی است که از گذشته به یادگار مانده اند   ، از این رو است که تاریخ نگار می کوشد با کاووش  از هر شی و بازمانده ای برای کشف حقیقت استفاده کند از اشیا موجود در موزه ها ، بنا های تاریخی ، متون منتشر شده ، دست نویس ها و نقل قول های سینه به سینه و دیگر منابع  استفاده کند ،  شاید که به حقیقت ره یابدو از افسانه بگریزد  ؛ مسلما  این شیوه را برای درک و ثبت تاریخ گرافیک نیز می توان به کار گرفت ، اما باید شتاب کرد از این رو که اسناد این عرصه در حال ازبین رفتن هستند از آنجایی که شاید  در نگاه اول ا رزش مادی نداشته باشند ، هیچ ارگان سازمان  یا نهادی این آثار را مصداق میراث فرهنگی نمی داند ، در کمتر کتابخانه یا مرکز اسنادی آرشیو پوستر یا سند های تصویری وجود دارد ، چه رسد به نگهداری و حفظ art work ،  بسته بندی و تبلیغات ، از این رو این میراث   موجب بی مهری مسئولان و صاحبان آثار قرار می گیرد ، از یک سو  باید حق داد ؛ از آن جهت که اطلاع رسانیی  در این عرصه انجام  نداده ایم  و باید شتاب کرد در مواردی که  احتمال از بین رفتن و نابودی آنان وجود دارد ، شتاب دیگری نیز لازم است  از آن جهت است که نسلها از پس  هم می آیند و می روند از مرگ گریزی نیست طراحان گرافیک نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، و چون انگشت شمارند آنهایی که خاطرات خود را ثبت و تاریخ فعالیت های هنری خود را مکتوب کرده اند وظیفه نسل های امروز از است که نقل قول ها و روایات شفاهی را از سینه هایی که هنوز تپنده اند دریافت و ثبت کند  . با این وصف  هرچه تاریخ نگاری ها بر مستندات عینی و بازمانده های آثار استوار باشد ، ارجاع به چنین تصاویر و اسنادی بر قوت اثر پژوهشی می افزاید .  اهمیت دیگر  حفظ و نگهداری آثار مرتبط با گرافیک  ، هر چند نگهداری سند های فرهنگی مرز نمی شناسددر این است که زیر شاخه های گرافیک  چون  پوستر هایی  سینمایی ، تئاتر، موسیقی  علاوه بر اینکه تاریخ گرافیک هستند بخش انکار نا پذیری از تاریخ سینما  تئاتر و موسیقی کشور نیز به شمار می آیند از این رو تلاش ها و پژوهش هایی از این دست عرصه را برای پژوهشگران سایر رشته ها سهل تر می کند .
 اگرچه  تلاش انجمن و کمیته موزه در گرد آوری این آثار و برگزاری نمایشگاه از آن    به تنهایی نمی تواند حافظ و نگهدارنده این میراث گرانبها  باشد اما به هر تقدیر  جای قدر دانی و مباهات دارد ؛  تلاشی که با حضور داوطلبانه جمعی از طراحان گرافیک آغاز شده و در مسیر صواب قدم بر می دارد تنها می تواند ناجی بخش کوچکی از انبوه تولیدات گرافیک یک کشور باشد . و حفظ این میراث فرهنگی  وظیفه ای است همگانی  و عزم  و حمایتی ملی را می طلبد که با تمام تلاش دوستان از بضاعت و توان یک انجمن خارج است، شاید اگرضرورت و نیاز  این مهم برای مسئولان دلسوز شرح داده شود،    تلاشی برای حفظ و نگهداری این گنجینه فرهنگ تصویری  نموده، نام نیکی از خود به یادگار بگذارند و امیدوار باشیم شاید روزگاری بر پایه ی این اسناد وآثار  تاریخ گرافیک ایران نگاشته شود .



1. می توان به تلاشهایی چون " بنیاد نمایش در ایران "   دکتر ابولقاسم جنتی عطایی ،  " تاریخ تئاتر در ایران" جمشید ملک پور   "نمایش در ایران " بهرام بیضایی در زمینه تئاتر؛    در گرآوری تاریخ تئاتر ، در آثار یحیی ذکا ، جلال ستاری، رضا شیخ و دیگران  در  تاریخ عکاسی و" تاریخچه انیمیشن در ایران" مهین جواهریان اشاره کرد و تاسف خورد از اینکه جای چنین اثری  هنوز در تاریخ گرافیک ایران خالی است .
2. باید به تلاشهای حسین چنعانی اشاره کرد از جمله مقدمه کتاب " گرافیک ایران 1. نشر داروگ. 1380" و مرتضی ممیز Graphic art in iran .شورای عالی فرهنگ هنر .1353 "
3. اری من با دهان حسرت گفتم : ای یاوه/ای یاوه / ای خلایق مستید و منگ / یا به تظاهر تزویر میکنید قسمتی از شعر احمد شاملو
4. وقتی سخن از تئاتر به میان می آید مراد شکل امروزین و اقتباس شده ان از یونان و رم است ، و اطلاق این برای شکل های سنتی نمایش در ایران همچون تعزیه و ... درست نمی نماید .
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن