چندی پیش در آستانهی انتخابات هیات مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران نقدی به دستم رسید که مپرس!
یکی از همكاران کمیته موزه، با اینکه عضویت انجمن را هم ندارد، در رویدادهای موزه گرافیک ایران فعال و كوشاست. به همین خاطر از او متشکرم و سپاسگزار اما در كمال ناباوری، درباره انجمن نقدی منتشر کرده که به زعم من بسیار دور از حقیقت است. نقدی با عنوان «زیر سایه توهم!»
هرگز مخالف نقد جوانان به بزرگترها نبودهام اما رسم انصاف آن است که اگر نقدی داریم، ابتدا تحقیق و پژوهش کنیم و زمانی که کاملا بر ادعایمان مطمئن شدیم، آن را بنویسیم و منتشر کنیم. حال چطور ممکن است کتابی را که نخواندهایم و از مضمون آن بیخبریم را صرفا از روی جلد آن قضاوت کنیم؟! این کمال بیانصافی است.
ابراهیم حقیقی مرد بزرگ و خوش نیت گرافیک ایران، مصطفی اسدالهی پیگیر اهداف صنفی انجمن، مسعود سپهر در پی قانونمندکردن جامعه گرافیک ایران و بهرام کلهرنیا زبان گویای انجمن ماست. اینها از بنیانگذاران انجمن ما هستند و تلاش بیست سالهشان اگر هم خالی از نقص نبوده، اما مجموعا برای پیشبرد اهداف انجمن قابل ستایش بوده و هستند.
آیا ابراهیم حقیقی در آستانه ٧٠ سالگی به دنبال كسب شهرت است یا جوانی با انتشار نقد سطحیاش؟!
بیش از پنجاه سال از زندگیام را در کنار توران میرهادی عشق آموختم و سعی کردم آنرا در کمیته موزه انجمن نیز پیاده کنم.
اکنون بسیار متاسفم که نتوانسته ام این عشق بیریا را به خوبی منتقل كنم.
ای کاش عشق را زبان سخن بود.
مجید بلوچ
دی ماه ۱۳۹۷