شادروان ؛ پوستر جشنواره فیلم فجر

نویسنده: گلاره محمدی

غروب یکشنبه سوم بهمن‌ماه، پوستر سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر با حضور خانواده علی حاتمی، احترام برومند و محمدعلی کشاورز و جمعی از سینماگران، توسط فرزندان لیلا حاتمی در موزه سینما رونمایی شد. پوستری با تصویر علی حاتمی که پرنده‌ای روی شانه‌اش نشسته و دستی که از خارج کادر آمده و کلاکتی را نگه داشته که روی کلاکت اطلاعات جشنواره سال جاری نقش بسته است. چند روز پیشتر در خبرها آمده بود که قرار است پوستر جشنواره امسال ادای دینی به سینماگر برجسته سینمای ایران؛ علی حاتمی باشد اما آیا این پوستر دین ما را به حاتمی و سینمایش و اصلاً سینمای ایران ادا می‌کند؟

سال‌ها پیش مجله فیلم طرح روی جلد یکی از کتاب سال‌هایی که منتشر می‌کرد را به علی حاتمی اختصاص داد و با در نظر گرفتن شرایط و امکانات آن سال‌ها طرحی خوب و قابل قبول از آب درآمده بود اما طرح آن سال‌ها و کجا و آنچه بعنوان پوستر جشنواره سال جاری رونمایی شده کجا؟ در پوستری که امسال برای جشنواره فیلم فجر طراحی(!) شده هیچ نشانی از نوآوری، خلاقیت، استفاده درست و بجا از نرم‌افزارهای گرافیکی و المان‌های سینمایی و ... دیده نمی‌شود.

بر اساس آنچه در خبرها آمده عوامل تولید پوستر سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر عبارتند از؛ مدیر هنری: مجید برزگر،  طراح گرافیست(!) یا همان طراح گرافیک: حسین زارعی، نقاشی پوستر: علی بیگی‌پرست (بر اساس عکسی از عزیز ساعتی) و خوشنویسی: حسن عکاسی‌پرزاد. حال با در نظر گرفتن تیمی که در آن وظیفه انجام هر بخش برعهده شخصی خاص است چرا برآیند کار موفق نیست؟ چرا آنچه بعنوان پوستر تعریف شده و می‌شناسیم در این تصویر دیده نمی‌شود؟ چرا اطلاعاتی مانند زمان برگزاری که بعضی اوقات (مثل امسال) یک یا دو روز جا بجا می‌شود کم اهمیت جلوه داده می‌شود؟ مگر هدف از انتشار پوستر اطلاع‌رسانی نیست؟ اگر بخواهیم به جزئیات پوستر بپردازیم باید پرسید؛ چه ویژگی گرافیکی خاص و منحصر به فردی در این پوستر می‌بینیم؟ پرنده‌ای که روی شانه علی حاتمی نشسته نمادی از سینمای شاعرانه اوست؟ چرا در نقاشی صورت و زاویه ریش علی حاتمی دقت نشده؟ (انگار پرنده در حال کشیدن بخشی از ریش حاتمی است!!!) عنصری سینمایی‌تر از کلاکت برای حضور در پوستر جشنواره‌ای سینمایی پیدا نمی‌شود؟ با احترام وافری که برای سینمای علی حاتمی و سینمای بی‌بدلیش قائلم اما این سوال از ذهنم دور نمی‌شود که آیا سینماگر خوب سینماگر مرده است؟ چرا امسال و سال گذشته تصویر درگذشتگان بر روی پوستر «جشن»واره نقش می‌بندد؟ سینماگر زنده معتبری برای این مهم وجود ندارد؟ محمدمهدی دادگو در مراسم رونمایی پوستر گفته است: «از سال گذشته چهره هنرمندان روی پوستر فجر می‌نشیند که اتفاق خیلی خوبی است. سال قبل خسرو شکیبایی بود و امسال شاهد تصویر علی حاتمی روی پوستر جشنواره فیلم فجر هستیم.» آیا قرار است این اتفاق به نوعی سنت تبدیل شود؟ از سال گذشته بخش ملی و بین‌الملل جشنواره فجر از هم تفکیک شد و با این نگاه و رویکردی که در این دو سال مشاهده می‌شود این تلقی به وجود می‌آید که نوع نگاه به بخش ملی نوعی دورهمی سینمایی است که عناصر بصری در آن از اهمیت کمتری برخوردار است؛ سال گذشته خسرو شکیبایی در حالتی مغموم، امسال علی حاتمی با پوششی کهنه و قدیمی، حتماً سال آینده داوود رشیدی در حالیکه روزهای اوجش را به خاطر نمی‌آورد و سال‌های بعد و بعدتر ساکنان دیار باقی که چون رفته‌اند و دیگر نیستند چهره‌هایشان آذین بخش مناسبتی به نام «جشن»واره است.

مدیر هنری پوسترهای طراحی شده برای این دوره و سال گذشته کارگردان سرشناس سینمای ایران؛ مجید برزگر است. مجید برزگر دقیقاً چه کاری در این زمینه انجام می‌دهد؟ آیا بازخوردهای منفی پوستر سال گذشته را ندیده و نشنیده؟ پوستر پارسال که در مقایسه با پوستر امسال از شاهکارهای هنرهای تجسمی محسوب می‌شود !!!

سال گذشته هم در نقدی بر پوستر سی‌و‌چهارمین جشنواره فیلم فجر نوشتم که مجید برزگر کارگردان خوبی است از همین رو شاید بتوان سپردن مراسم افتتاحیه و اختتامیه فیلم فجر و جشنواره هایی از این دست را توجیه کرد یا اگر پا را کمی فراتر بگذاریم طراحی پوستر فیلم‌های خودش هم می‌تواند توجیه اقتصادی داشته باشد اما سمت مدیر هنری برای کسی که کار سال گذشته‌اش هم قابل قبول نیست در کنار استفاده از یک طراح گرافیک گمنام (با احترام کامل به طراح) برای طراحی پوستر چنین رویدادی جای سوال دارد. یادمان نرفته که سال گذشته پس از رونمایی از پوستر چه مسائلی پیش آمد؟ بزرگمهر حسین‌پور می‌گفت من طراح پوستر هستم و مجید برزگر ادعایی دیگر داشت غافل از آنکه تاریخ برگزاری جشنواره (مهمترین بخش اطلاع رسانی پوستر) اشتباه چاپ شده بود و در این میان اصلاً کسی این اشتباه را گردن نمی‌گرفت. با توجه به کشمکش‌های سال گذشته و با نگاهی نه چندان خوش‌بینانه شاید امسال برزگر سراغ طراحی گمنام یا کمتر شناخته شده رفته تا ادعایی در زمینه طراحی نداشته باشد و بتواند ضعف‌ها را متوجه او سازد و خود را از انجام کاری دم‌دستی و سطحی مبرا کند. اگر چنین باشد پس نقش مدیریت هنری چه می‌شود؟

آقای محمد حیدری که دبیری جشنواره ای سی‌و‌پنج ساله را برعهده دارد باید بداند که اینجا زمین فوتبال نیست که اگر فوتبالیستی ضربه پنالتی را گل نکرد مجدداً برای عدم تضعیف روحیه‌اش ضربه پنالتی بعدی به او سپرده شود. البته اگر بخواهیم کمی کلان‌تر به موضوع نگاه کنیم دبیری مجدد محمد حیدری (با کارنامه ضعیف او پیش‌تر در عرصه مدیریت جشنواره تئاتر فجر و این سال‌ها جشنواره فیلم فجر) دکتر ایوبی هم کاری مشابه را انجام داده‌اند. آنچه باید مجدداً بر آن تاکید کرد این است که اعتبار جشنواره فیلم فجر مهمترین نکته ایست که متاسفانه از سال گذشته تاکنون در تمامی مراحل از انتخاب یا کنار گذاشتن فیلم‌ها و داوری گرفته تا طراحی پوستر و تشریفات برگزاری مغفول مانده است و خدشه بر اعتبار فجر مسلماً در سال‌های آینده تبعات جبران‌ناپذیری را درپی خواهد داشت.

به موضوع اصلی برگردیم؛ دور بودن پوستر سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر از استانداردهای روز مواد تبلیغی در ایران (نه حتی جهان) وقتی بیشتر به چشم می‌آید که امسال (بیش از سالیان گذشته) اکثر فیلم‌های بخش مسابقه و خارج از مسابقه (چشم‌انداز) پوسترهای خود را رونمایی کرده‌اند و متاسفانه پوستر جشنواره در میان آن آثار بصری حرفی برای گفتن ندارد. ای‌کاش به جای اجرای نمایشی با عنوان رونمایی از پوستر توسط نوه‌های علی حاتمی در حضور خانواده‌اش، در نشست پرسش و پاسخ با حضور عواملی که از آنان بعنوان تیم طراحی پوستر یاد شده است این پوستر به نمایش درمی‌آمد و خبرنگاران صریح و بی‌پرده انتقادات خود را مطرح می‌کردند و البته پاسخ گروه طراحی را هم می‌شنیدند.

سال گذشته نیز به این نکته اشاره‌ای داشتم که برای جشنواره‌ای در سطح جشنواره فیلم فجر داشتن یک آرشیو از نام طراحان گرافیک امری واجب، لازم و ضروریست. در این یادداشت ضمن تاکید مجدد بر این نکته مهم معتقدم حتی اگر اصرار بر استفاده از درگذشتگان سرشناس سینمای ایران است با حضور طراحان حرفه‌ای و خلاقیتی که می‌توانند برای پوستر مهمترین رویداد سینمایی هرساله سینمای ایران به کار ببرند، نتیجه به مراتب بهتر از آن چیزی می‌شد که این دو سال شاهدش بودیم. امیدوارم نوشتن ما و نشنیدن مسئولان جشنواره این مثل قدیمی را تداعی نکند که؛

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

امیدوارم.....

 



این مطلب پیشتر در روزنامه شرق به چاپ رسیده است.

زمان انتشار: ۱۲:۴۰ ۱۳۹۵/۱۱/۱۲

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن