این مطلب پیشتر در وبسایت انجمن صنفی طراحان گرافیک منتشر شده است
در تاریخ ۲۶ شهریورماه مطلبى در سایت انجمن منتشر شد با عنوان «همگرایی یا واگرایی؟ مسئله این است …» به امضای همکار گرامی، سرکار خانم مریم افسر، عضو علیالبدل هیئت مدیرهی انجمن صنفی طراحان گرافیک، که پاسخ مستقیمی است به یادداشت «انجمن، مجمع عمومی است» به قلم نگارنده که در تاریخ اول شهریورماه در همین سایت منتشر شده بود.
از آنجا که ایشان در یادداشت خود بطور مستقیم بنده را مخاطب قرار داده و مواردی را مطرح کردهاند که حاوی سوءتفاهمات متعدد است، ناگزیرم پاسخ ایرادات وارده را ذکر کنم؛ گرچه در هر دو یادداشت پیشین به تاکید ذکر کردهام که قصد بنده، نقد عملکرد و روند است، نه نقد اشخاص. و نیز آگاه بودم که در بستر اجتماعی و ارتباطی نادرست ما «هر نقدی به عملکرد، توهین به شخصیت محسوب میشود» و این مساله، مشکلی فرهنگی است که تا به امروز گریبان ما را رها نکرده.
به سبب رعایت اختصار و صرفا در جهت رسیدن به تفاهم در فضای گفتگوی جمعی، و نه بگومگوی شخصی، موارد مطرح شده در یادداشت ایشان را بطور خلاصه پاسخ میدهم.
ـ به تصریح متن، منظور بنده از بستر «انسداد نقد»، «فرهنگ و زمانه» بوده است، نه به تعبیر خانم افسر، انجمن و هیئت مدیره محترم. گمان نمیکنم توقع ایشان از اینجانب ذکر مصداق بارز انسداد نقد در زمانهی حاضر باشد.
ـ در یادداشت «انجمن، مجمع عمومی است» آنجا که به «قدرت مطلق» اشاره شده، بلافاصله در جملهی بعد عبارت «در دورههای اخیر» ذکر شده است. یقین دارم ایشان تفاوت دوره و دورهها را به خوبی میدانند و نیازی به توضیح نیست. ضمن اینکه نارضایتی از عملکرد انجمن در دورههای اخیر نه منحصر به اینجانب است و نه پندار شخصی اینجانب.
ـ در «جهت اطلاع» دوره ششم، سری جدید، شماره صفر، بهار ۹۲ مطلبی با عنوان «ما و آنها» به امضای مشترک نگارنده و بهراد جوانبخت منتشر شد که در آن یادداشت به بندهای اجرا نشدهی اساسنامه در مورد حقوق مجمع عمومی اشاره شده و این ایراد به «ما» (مجمع عمومی) وارد شده که فراموش کرده، یا اصلا نمیدانیم چه حقوقی داریم. لذا اشاره به بندهای اجرا نشدهی اساسنامه مطلب جدید و بیسابقهای از سوى نگارنده نیست. از آن تاریخ تا به امروز همچنان همان بندها اجرا نشدهاند و پاسخی هم به مطالبهی اجرای آن داده نشده است. ضمن تشکر از خانم افسر جهت یادآوری حق اعضا در اعلام کتبی اعتراض خود به بازرس انجمن، اقرار میکنم همان فرهنگ تعارف و رودربایستی که سبب انسداد نقد شده، مانع از نگارش اعتراض كتبى به بازرس از سوی «ما» و بنده شده است. البته روی دیگر خطاب خانم افسر در توضیح این مطلب، به بازرسین محترم انجمن و اعضای محترم هیئتمدیره در ادوار مختلف است.
تاكيد نگارنده در مسیر نقد و تحلیل مشکلات انجمن، بر يافتن قصور سيستماتيک و سازمانی است و نه مقصر شخصی. ولی اگر بنا بر یافتن مقصر باشد، مجمع عمومی در ردیف سوم اتهام قرار میگیرد.
ـ در خصوص نظر ایشان مبنی بر اینکه «فضای جلسات هییت مدیره انجمن مناسب حضور و آزمون و خطای جوانان جویای نام و رنگ و دانشجویانی که هنوز در راه اندوختن تجربه و دانش هستند نیست»، اولا برای اینجانب مشخص نیست دلیل طرح این سخن چه بوده و یا پاسخ به کدام بخش از یادداشت مذکور به قلم بنده است. چرا که در متن آن یادداشت هیچ بحثى در مورد سن اعضای هیئت مدیره به میان نیامده. جز اینکه چنین پندارى از منظور نگارنده تفسير و تاویل شده باشد.
ثانیا اساسنامهی انجمن با صراحت و شفافیت شرایط کاندیداتوری عضویت در هیئت مدیره را ذکر کرده است.
بر اساس متن اساسنامه هر عضو با دارا بودن «حداقل ۳۵ سال تمام سن»، «داشتن حداقل ۱۰ سال سابقه کار حرفهای مستمر» و «حداقل ۳ سال سابقه عضویت انجمن صنفی مربوط، منتهی به زمان کاندیداتوری و ادامه عضویت» و ۷ شرط مذکور دیگر میتواند کاندیدای عضویت در هیئت مدیره شود. در اساسنامه هیچ اشارهای به عبارات مبهمی مانند «جوانان» و یا فاکتورهای متافیزیکی و نیات مکتوم متقاضیان از قبیل «جویای نام» بودن نشده است. چرا که تنظیمکنندگان اساسنامه به خوبی واقف بودهاند چنین عباراتی نه تنها وجهه قانونی ندارد بلکه باعث ایجاد شائبههای فراوان خواهد شد که بنیان اعتماد و همگرایی جمعی را سست و نابود خواهد کرد. مدیریت و بقای جمع و انجمن تنها بر اساس منطق و عقلانیت و قانون مقدور و میسر است، نه بر اساس پندارهای ذهنی و تاویلات شخصی و مبهم.
همچنین لازم به ذکر است انجمن هیچگاه عضو رسمی دانشجو نداشته است که احیاناً خواستار حضور در جلسات هیئت مدیره باشند. مگر اینکه مقصود از «دانشجویانی که هنوز در راه اندوختن تجربه و دانش هستند»، برخی اعضای انجمن باشند که پس از سالها فعالیت حرفهای و عضویت در انجمن، به گذراندن تحصیلات تکمیلی در مقطع کارشناسی ارشد یا دکترا مشغول شدهاند.
ـ در چند بخش از متن «همگرايى يا واگرايى …» به عدم حضور و مشارکت اعضا در انجمن اشاره شده است. این مشکل، موضوع اصلی بحث بوده و در یادداشتها و جلسات متعدد در خصوص آن و لزوم ریشهیابی و علتیابی آن بحث شده است. ذکر چندبارهی معلول به جای علت، گرهی از این مشکل باز نخواهد کرد. در هر دو یادداشت «انجمن، مجمع عمومی است» و «دو نکته در خصوص دو مطلب» نظر خود را در این مورد بیان کردهام و از ذکر مجدد آن اجتناب میکنم.
ـ همیشه وامدار و ارادتمند تمامی استادانی که مستقیم یا غیرمستقیم از ایشان آموختهام، بوده و هستم و به جدّ برای ایشان احترام فراوان قائلم. ولی احترام را نه ابزار ریا و تظاهر میدانم و نه مستمسک تخطئه. بیاحترامی حقیقی، هزینه کردن حرمتهاست در فضا و جایگاه قانون و نقد، به ویژه به عنوان ابزار تهاجم و تخریب.
مدتی پیشتر یکی از بزرگواران در صحبتی دوستانه و خصوصی با طنزی صریح به بنده متذکر شد که صراحت و بیان واقعیت، هزینه دارد و ممکن است مطلوب نیز نباشد.
چنانکه شکسپیر نیز در «شاه لیر» روایت میکند، ناخوشایندی حقیقت یکی از خطاهای تراژیک آدمی است.
اميد كه پس از رفع سوءتفاهمات و شبهات و پندارها و پس از پايان يافتن حواشى و پاسخهاى شخصى، نوبت به چارهانديشى در مورد موضوع اصلى و مسالهى جمعى برسد؛ انجمن!
احسان رضوانی
۲۶ شهریورماه ۹۶