سخن رنگ
بدیهی است نظرات مطرح شده در این یادداشت، الزاما نظر «رنگ» نبوده و «رنگ» مطالب مختلف را برای هرچه بهتر شدن فضای نقد و بررسی تحولات گرافیک ایران منتشر میکند.
لازم به ذکر است که «رنگ» از انتشار جوابیه و نوشتار از سوی مخاطبان و صاحبنظران، در جهت حفظ این فضای مطلوب استقبال میکند.
در پی برگزاری چهارمین دوسالانهی سرو نقرهای توسط انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران در آبانماه سال جاری، نقدهایی در خصوص کمّ و کیف این نمایشگاه در رسانههای مختلف به قلم افراد مختلف و از دیدگاههای متفاوت منتشر شد. از جمله مطلبی با عنوان «سایهساری برای یک انجمن» به همین قلم که در شمارهی ۳۱۲ نشریهی تندیس به چاپ رسید.
آنچه از شنیدهها و گپوگفتهای خودمانی و از برآیند نقدها و یادداشتهای منتشر شده و همچنین از میزان مشارکت و استقبال اعضای انجمن از سرو نتیجه میشود، نشان از میزان بالای انتقاد اعضا به این رخداد صنفی دارد؛ از سیاستگذاری و استراتژی گرفته تا موارد اجرایی و مصداقی و نیز داوری که اغلب یکی از بحثانگیزترین بخشهاست.
پرسش اینجاست که مگر داوری یک جشنوارهی هنری را به غیر از سلیقه و تشخیص داور، به طریق دیگری نیز میتوان انجام داد؟ آیا داوری در چنین فضایی، فرمول و جدول محاسبات مشخص یا دستگاهی مبتنی بر سنجش کمّی و سیستم متریک برای سنجش کیفی آثار دارد؟
|
در میان مطالب منتشر شده در این خصوص اما مطلبی با عنوان «از تکلف دوختند این جامه بر بالای سرو» به امضای مازیار زند که در شماره ۳۱۲ نشریهی تندیس به چاپ رسید تفاوتی عمده و ماهوی با دیگر نقدها و یادداشتها داشت. یادداشت مذکور مملو از آمار و ارقامی است که طبق ادعای نویسنده، بر اساس یک نظرسنجی میدانی و آنلاین از اعضای انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران انجام شده است که به گفتهی وی اسناد این نظرسنجی نیز در سایت شخصی خودشان موجود است. اگر صحت تمامی نتایج ارایه شده را به طور کامل بپذیریم (زیرا در سایتی که اسامی شرکتکنندگان در نظرسنجی ذکر شده، امکان دسترسی به پاسخ هر یک از شرکتکنندگان وجود ندارد.) آنگاه با پرسشهای اساسیای مواجه میشویم. در وبسایت نویسندهی یادداشت مذکور و در بالای صفحهی «نتیجه»(۱) ذکر شده:
«دادههای ارایه شده اطلاعات خام بوده و مورد تحلیل قرار نگرفته است. تحلیل آن میتواند توسط نویسندگان و پژوهشگران علاقهمند صورت گیرد.»
آمار و ارقام و اینفوگرافی ارایه شده در یادداشت «از تکلف دوختند ...» دقیقا همان آمار و ارقامی است که در صفحهی نظرسنجی در وبسایت نویسنده درج شده و طبق گفتهی ایشان، اطلاعات خام هستند و هنوز تحلیل نشدهاند. سوال نخست این است که هدف نویسنده از انتشار اطلاعات خام و تحلیل نشده چه بوده است؟ آیا حداقلِ تحلیل علمی لازم بر روی این آمار انجام شده است؟ آیا در آمار ارایه شده، واریانس و انحراف معیار(۲) نظرسنجی مشخص شده است؟ آیا بهسادگی میتوان نتایج به دستآمده در یک نظرسنجی از حدود پنج درصد اعضای انجمن را به تمامی اعضا تسری داد؟ آیا ممکن است تمامی قواعد و شرایط و فرمولهای علم آمار و خطاهای محتمل را نادیده گرفت و مقداری اطلاعات خام را مبنای یک مطلب انتقادی ـ تحلیلی قرار داد؟
با توجه به عبارت ذکر شده در وبسایت نظرسنجی مذکور بعید به نظر میرسد آقای زند به کلی از شرایط صحت یک آمارگیری بیاطلاع باشند.
مغالطات آماری
روش آمارگیری از یک مجموعهی محدود و سپس تعمیم نتایج بهدست آمده به عنوان یک سنجش کلی، روشی استقرایی است و شرایط خاص خود را میطلبد که در صورت رعایت نشدن اصول، نتایج به دست آمده هیچگونه ارزش علمی ندارند و تنها به کار مغلطه و گمراهسازی میآیند.طبق تعریف، «استقراء یا استدلال استقرائی روشی است که در آن ذهن از قضایای جزئی به نتیجهٔ کلّی میرسد. درصورتیکه مقدمهها درست باشند، نتیجهٔ بهدستآمده از استقرای ریاضی قطعاً درست است، اما نتیجهٔ بهدستآمده از استقرای فلسفی یا تجربی ممکن است درست نباشد.»(۳)
یکی از بارزترینِ این خطاها «استقراء ناقص» یا تعمیم نارواست که یکی از اقلام سفسطه به حساب میآید. «استقراء ناقص یعنی افراد موردنظر غیرقابلشمارش (نامعدود) باشند و ما تنها تعدادی از آنها را دارای ویژگیای بیابیم، آنگاه، آن خصوصیت را تعمیم دهیم و نتیجه بگیریم همگی افراد آن ویژگی را دارند. برای نمونه هنگام سرشماری شهری کوچک، مییابیم همهٔ خانوادههایی که تاکنون از آنان پرسش شدهاست، مسلمان بودهاند؛ آنگاه حکم میکنیم که همهٔ خانوادههای شهر مسلماناند. این حکم ضرورت منطقی ندارد و ممکن است تعمیم نادرست باشد.»(۴)
از جمله خطاهای دیگری که در آمارگیری ممکن است رخ دهد، میتوان مثالهای زیر را ذکر کرد.
در شکل ۱، نمونهای از یک گروه هدف رسم شده است. برای تسهیل، پراکندگی و تراکم جمعیت در طیف نظرات، ثابت و همگن در نظر گرفته شده. در شرایط ایدهآل اگر تمامی اعضا مورد سنجش و پرسش قرار گیرند و از آرای همگی میانگین گرفته شود، نتیجه رنگ مشخص شده در شکل ۱ است.
اما از آنجا که اغلب امکان سنجش تمامی اعضا وجود ندارد به ناچار مجموعهای محدود از میان تمامی اعضا مورد پرسش قرار میگیرند. در شرایط صحیح، جامعهی آماری باید به گونهای باشد که تمامی طیف نظرات را در برگیرد. یعنی از دهکهای مختلف در نظرسنجی حضور داشته باشند تا نتیجهی بهدستآمده صحیح بوده، با میانگین واقعی مطابقت داشته باشد. (شکل۲)
حال اگر به هر دلیل افراد و اعضای سنجیده شده در جامعهی آماری پراکندگی یکسان و همگنی بر روی طیف نظرات نداشته باشند و به عنوان مثال سه چهارم نمونه آماری از چارَک اول و یک چهارم از چارَک آخر باشند، آنگاه نتیجهی حاصل از آمارگیری به کلی خطا خواهد بود و تفاوت بسیاری با واقعیت دارد. (شکل ۳)
به عنوان مثالی دیگر، یک ظرف را در نظر بگیرید که پنج میوه با وزنهای ۱۰۰،۲۰۰،۲۵۰،۵۰۰ و ۷۵۰ گرم در آن قرار دارند. میانگین وزن میوهها که از تقسیم حاصل جمع وزن همگی بر عدد ۵ بهدستمیآید برابر ۳۶۰ گرم است. تصور کنید برای یک آمارگیری فقط دو میوه از پنج میوه به طور تصادفی انتخاب شود. اگر برحسب اتفاق میوهی ۱۰۰ و ۲۰۰ گرمی انتخاب شوند، میانگین بهدستآمده ۱۵۰ گرم خواهد بود؛ یعنی کمتر از نصف میانگین واقعی.
بیطرفانه بودن پرسشها شرط بسیار مهمی است ولی تنها شرط لازم برای صحت یک نظرسنجی نیست. شرط اساسی و بنیادین، معقول و سنجیده بودن گزینههاست
|
حال اگر دو میوهی ۵۰۰ و ۷۵۰ گرمی انتخاب شوند، میانگین ۶۲۵ گرم حاصل میشود که باز هم خطای فاحشی دارد. مفهوم اطلاعات خام و نیاز به تحلیل دقیقا به همین علت است، چرا که در آمارگیریهای مختلف از یک مجموعهی ثابت، نتایج بسیار متفاوتی حاصل میشود که ممکن است سهواً یا عمداً مخاطب را به خطا اندازد و در پسِ ظاهر علمی و مستند و مستدل خود تنها یک مغلطهی آماری باشد.
مشخص نیست نویسندهی محترم مطلب «از تکلف دوختند ...» به چه علت و انگیزهای با شتابزدگی و پیش از انجام تحلیل علمی، اقدام به انتشار آمار و مطلب خود در تمامی رسانههای ممکن کردهاند.
هر که میخواهد سخنگستر بود در انجمن
اولش باید تامل در سخن آنگه سخن
مغالطات کلامی و محتوایی
آقای زند در یادداشت خود مدعی است تلاش کرده «نظرسنجی در فضایی بیطرفانه و با سوالهایی بیطرف انجام شود.» بیطرفانه بودن پرسشها شرط بسیار مهمی است ولی تنها شرط لازم برای صحت یک نظرسنجی نیست. شرط اساسی و بنیادین، معقول و سنجیده بودن گزینههاست. متاسفانه در نظرسنجی ایشان این فاکتور اساسی از نظر دور مانده یا به نفع رسیدن به نتیجهی دلخواهِ پرسشگر، از لیست شروط حذف شده است.
پرسش دوم نظرسنجی ایشان چنین است:
کدام شیوه را در داوری و انتخاب آثار مناسبتر میدانید؟
و گزینهها عبارتند از:
الف: رای داوران مخفی باشد.
ب: رای داوران علنی باشد.
پ: در این مورد نظری ندارم.
جالب اینکه طبق آمار ایشان، ۶۰/۵۳ درصد افرادشرکتکننده در نظرسنجی، در یک رایگیری مخفی، گزینهی علنی بودن رای داوران را انتخاب کردهاند!
مساله این است که آیا پرسشگر محترم هیچ جشنوارهی هنری در هیچیک از رشتههای هنر در سراسر دنیا را سراغ دارند که رای داوران آن علنی باشد؟ آیا ایشان متوجه آنچه به عنوان گزینه ارایه داده و نتایج عملی شدن این گزینه هستند؟
در موردی دیگر در یادداشت مذکور آمده که «۹۱ درصد از اعضا انتظار دارند داوران برای نحوهی انتخاب آثار و دلیل رد کردن آنها توضیح دهند.»
مسالهی گزینش آثار و ضرورت یا عدم ضرورت و حذف این مرحله در جشنوارهی سرو نقرهای در نقدها و نظرات مختلف با ذکر دلیل عنوان شده است؛ از جمله در یادداشت نگارنده که در ابتدای متن به آن اشاره شد. ولی آیا راه حل مسالهی گزینش، این است که داوران سرو نقرهای در مورد دلیل رد کردن دست کم چند صد اثر، یک به یک توضیح دهند؟ و آیا این توضیحات باید مکتوب باشد یا داوران هر بخش در روز و ساعتی مشخص در دفتر دبیرخانه سرو حضور داشته باشند و به سوالات اعضایی که اثرشان در آن بخش پذیرفته نشده پاسخ دهند؟
در این مورد نیز آیا جناب زند میتوانند یک نمونه از برخورد پیشنهادی خود را در جشنوارههای دیگر مثال بزنند؟ یعنی آیا ایشان جشنوارهای را سراغ دارند که هیئت انتخاب آثار در مورد تکتک آثار پذیرفته نشده، به صاحبان و خالقان آن آثار که از سر «آزمایش» یا هر انگیزهی طنز یا جدی دیگری خواستار ارایه توضیح هستند، پاسخ دهند؟ یا اینکه ایشان چنین آزمایشی را در مورد جشنوارهای خارجی که اثرشان در آن پذیرفته نشده هم انجام دادهاند؟در صورت مثبت بودن پاسخ، چه جوابی دریافت کردهاند؟
نکتهی قابل تامل دیگر در یادداشت مذکور، تکرار مکرر واژهی «سلیقه» است.نویسندهی یادداشت در متن نه چندان بلند خویش، شش مرتبه از این واژه استفاده کرده است. همچنین ایشان ادعا کرده «۶۲ درصد از اعضا (منظور ۷۶ نفر شرکتکننده در نظرسنجی ایشان است.) معتقدند داوری آثار به صورت سلیقهای انجام شده و هیچ معیار و قاعدهای در آن لحاظ نشده است.»
پرسش اینجاست که مگر داوری یک جشنوارهی هنری را به غیر از سلیقه و تشخیص داور، به طریق دیگری نیز میتوان انجام داد؟ آیا داوری در چنین فضایی، فرمول و جدول محاسبات مشخص یا دستگاهی مبتنی بر سنجش کمّی و سیستم متریک برای سنجش کیفی آثار دارد؟ یا به فرضِ وضع معیار و اصولی کاملا مشخص از طرف هر مرجعی، چنانکه نظر ایشان است، آیا سنجش میزان انطباق یک اثر با همان معیار و اصولِ وضع شده، باز به عهدهی تشخیص داور یا داوران نیست؟ در شرایطی که برخورد ما با کمّیتهای آماری که شاخهای از علم ریاضی و دارای فرمولهای کاملاً مشخص علمی است چنین است، چگونه برای داوری کیفی آثار طراحی حکم صادر میکنیم؟
در صورتی که روندی سیستماتیک و دموکراتیک در اساسنامهی انجمن برای مشارکت اعضا پیشبینی نشود، فرآیند کاهش مشارکت و افزایش یاس و بیاعتناییِ اکثریت از یک سو و ظهور و بروز برخی حرکات هیجانزده و کمخِرد از سوی دیگر ادامه خواهد یافت
|
اینکه به تخصص و تشخیص و سنجش داوران ایرادی وارد شود بحث دیگری است و صد البته جای ابراز و تامل دارد. ولی به نظر میرسد ایشان با تکرار واژهی «سلیقهای» و با تحریک احساس مخاطبِ بعضاً منتقد یا ناراضی سعی در القای نظر پرهیجان و بیمنطق خویش دارند تا اساساً این سوال به ذهن مخاطب و خواننده نرسد که مگر در سایر جشنوارهها، مبنای داوری غیر از سلیقه و تشخیص هیئت داوران است؟
در چنین فضای غبارآلود و پُرمغلطهای، پاسخ ایشان به شبههی ایجاد شده توسط خودشان این است که:
«در آینده آنچه داوران و هیئت انتخاب را وادار میکند دقیقتر و نه سرسری آثار را بررسی کنند این است که رای آنها علنی باشد؛ این خواستهی بیش از نیمی از اعضاست.»
نگاه، لحن و ادبیات ایشان که از خلال واژگان به کار رفته همچون «وادار میکند» و «سرسری» و نیز مغلطههای شگفت ایشان در مورد آمار و نحوهی نتیجهگیری مبتنی بر روش «مصادره به مطلوب»(۵) جای تامل دارد. به احتمال قوی آقای زند تفاوت میان گپوگفت پرحرارت دوستانه و محفلی را با نقد و یادداشت مکتوب میدانند. و به احتمال قوی میدانند آنچه مکتوب میشود میبایست مستند و مستدل باشد. بنابراین باید پرسید ایشان طی چه مراحلی و با چه مستنداتی به این نتیجه رسیدهاند که داوری، سرسری انجام گرفته است؟ آیا تمام داوریها در تمام بخشهای هشتگانهی سرو سرسری بوده است؟ از آنجا که جملهی ایشان سور عمومی(۶) است و هیچ صفت نسبی مثل «اغلب» یا «بیشتر» به کار نبردهاند نتیجه میشود مرادشان تمامی داوریها در تمامی بخشها بوده است. آیا ایشان قادر به ارایه مستندات یا مشاهدات خود در این مورد هستند؟ و به عنوان مثال اگر ثابت شود که بر سر انتخاب یک اثر در یک بخش، مدت زیادی بحث و تبادل نظر میان داوران آن بخش درگرفته، تکلیف سور عمومی قاطع ایشان چیست؟
در پاسخ به ادعای ایشان در خصوص اینکه «داوران در بخش طراحی جلد کتاب، خود را ناجی صنعت نشر میپندارند» در مقام یکی از داوران بخش مذکور، در انتهای متن حاضر بیانیهی هیئت داوران این بخش را عینا ذکر میکنم و سنجش صحت و سقم ادعای ایشان در مورد پندار ناجی صنعت نشر بودن را به خوانندگان محترم وامیگذارم.
اصل مطلب
در صورتی که یادداشت یا نقد «از تکلف دوختند این جامه بر بالای سرو» یک اظهار نظر شخصی بود، جای نگرانی و واکنش چندانی نداشت. مساله اینجاست که نگاه مستتر در این مطلب و نحوهی بیان و استنتاج ذکر شده در آن از سوی یک نامزد هیئت مدیرهی انجمن مطرح شده و این مساله زنگ خطری است برای انجمن طراحان گرافیک ایران.
بیان و گفتار و پنداری به ظاهر مستند و مستدل و علمی ولی با بنیانی که بر هیجانزدگی و عوامگرایی بنا شده است.
همواره پوپولیسم در حاشیهی قبض قدرت و دگماتیسم پا میگیرد و به ویژه در دوران ضعف قدرت یا دوران انتقال قدرت بروز مییابد. ریشهی پوپولیسم از یاس و ناامیدی توده آب میخورد و با تحریک هیجان و احساس عوام، در مسیری خِردستیزانه پیش میرود تا قدرت را به دست گیرد.
بدون تعارف، یاس و سرخوردگی اعضای انجمن از عملکرد واقعی و صنفی انجمن به وضوح قابل مشاهده است. میزان اندک مشارکت اعضا در جشنوارهی سرو نقرهای و نیز در همایشها و مجامع صنفی، بیانگر بیاعتنایی ایشان به صدای انجمن است؛صدایی که یکسویه از جانب هیئت مدیره، مجمع عمومی و اعضا را مخاطب قرار میدهد. این مطلب را در صحبت با اغلب اعضا و طراحان گرافیک میتوان شنید.
فعالسازی کمیتهها نه در قالب عنوانی نمایشی بلکه به صورت ارگانی اجرایی و مسئولیتدار و همچنین تقسیم قدرت و مسئولیت، اولا فضای منفعل و رخوتزدهی کنونی را میشکند ثانیا مجالی برای محک خوردن فکر و خِرد و توان مدیریتی اعضا مهیا میسازد
|
محدود کردن قدرت انجمن به هیئت مدیره و قرارگرفتن مابقی اعضا در موضع انفعال و تبدیل ایشان به میهمانان دعوت شده به یکـدو مجمع سالیانه برای پرداخت حق عضویت یا دادن رای و البته به صَرف شیرینی، باعث بروز شرایط حاضر شده است. دست کم تصاویر مستند گواه آنند که مشارکت و انگیزهی اعضای انجمن در دورهای که تعداد اعضا کمتر از پانصد نفر بود، به عنوان مثال انتخابات هیئت مدیره در سالهای ۸۲ و ۸۵، بیش از مشارکت ایشان در دورهی فعلی با تعداد اعضای بیش از ۱۵۰۰ نفر است.
در صورتی که روندی سیستماتیک و دموکراتیک در اساسنامهی انجمن برای مشارکت اعضا پیشبینی نشود، فرآیند کاهش مشارکت و افزایش یاس و بیاعتناییِ اکثریت از یک سو و ظهور و بروز برخی حرکات هیجانزده و کمخِرد از سوی دیگر ادامه خواهد یافت؛ چنانکه در انتخابات دو دورهی اخیر شاهد بودهایم.
فعالسازی کمیتهها نه در قالب عنوانی نمایشی بلکه به صورت ارگانی اجرایی و مسئولیتدار و همچنین تقسیم قدرت و مسئولیت، اولا فضای منفعل و رخوتزدهی کنونی را میشکند ثانیا مجالی برای محک خوردن فکر و خِرد و توان مدیریتی اعضا مهیا میسازد تا اینکه تصدی مدیریت کلان انجمن در قالب روندی تکاملی و تدریجی و سیستماتیک صورت گیرد و اعضایی که مایل به حضور در ترکیب هیئت مدیره هستند، پیشتر و در مسئولیتهای خفیفتر محک خورده باشند؛ نه اینکه هر سه سال یکبار شاهد ظهور پدیدهای هیجانزده باشیم و سه سالِ پس از آن، اغلب اعضا یا در موضع غُر باشند و یا قهر. به طور قطع تقسیم دموکراتیک قدرت و مسئولیت، زمینهی بروز حرکات هیجانزده و پوپولیستی را بسیار کمرنگ خواهد کرد.
در غیر اینصورت میتوانیم بنشینیم و شاهد از هم پاشیدن شیرازهی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران باشیم تا روزی که همچون فرش بهارستان(۷)، هر تکه از انجمن را بسان غنیمتی در دست یا در رزومهی یکی از همکاران عزیز ببینیم.
باور کنیم قضیه جدی است!
احسان رضوانی
آذرماه/۹۴
متن بیانیهی هیئت داوران بخش طراحی کتاب و نشریات (سرو شیراز) چهارمین جشنوارهی سرو نقرهای
ـ ما نگران فرهنگیم
نه به خاطر بازار نشر
نه به خاطر اقتصاد چندین و چند صنف و حرفه
نه به خاطر چند میلیون نفر که زندگیشان مستقیم یا غیرمستقیم به حوزه نشر وابسته است
به خاطر تیراژ ۵۰۰ عددی و کمترِ کتاب در سرزمینی با بیش از هفتاد و هشت میلیون نفر جمعیت
نه به خاطر بحران اندیشه
نه به خاطر ابتذال فضای روشنفکری
به خاطر نسلی که کتاب را کالایی لوکس بپندارد
نه به خاطر کتابهای نفیس
نه به خاطر دایرهالمعارفها و فرهنگنامهها
به خاطر یک کتاب کوچک شعر حتی
نه به خاطر نمایشگاههای بیرونق و بیمحتوای کتاب
نه به خاطر کتابفروشیهایی که لوکسفروشی و کادوفروشی میشوند
به خاطر یک کتاب، برای خواندن
به خاطر میراثی که مجالی برای انتقال نمییابد
ما نگران فرهنگیم
به سبب این نگرانی، هیات داوران بخش نشر سرو نقرهای تصمیم گرفتند برخلاف قانون و عرف این جشنواره و اغلب جشنوارههای دیگر عمل کنند.
در مرحله نهایی داوری بخش طراحی کتاب، سه کاندید برای دریافت سرو داشتیم.
هیات داوران این بخش به اتفاقآراء تصمیم گرفتند به خاطر حمایت از این جریان که به جویباری کوچک و درختی نحیف بدل شده است، هر سه کاندید را برنده سرو بهترین طراحی کتاب معرفی کنند؛ به این امید که دیده شوند.
ما نگران فرهنگیم.
پینوشت:
۱- http://mzand.com/sarv/result/
۲- در آمار، انحراف معیار که با نماد σ نشان داده میشود یکی از شاخصهای پراکندگی است که نشان میدهد به طور میانگین دادهها چه مقدار از مقدار متوسط فاصله دارند. اگر انحراف معیار مجموعهای از دادهها نزدیک به صفر باشد، نشانه آن است که دادهها نزدیک به میانگین هستند و پراکندگی اندکی دارند؛ در حالی که انحراف معیار بزرگ بیانگر پراکندگی قابل توجه دادهها میباشد.انحراف معیار برای تعیین ضریب اطمینان در تحلیلهای آماری نیز به کار میرود. در مطالعات علمی، معمولاً دادههای با انحراف معیار بیشتر از دو به عنوان دادههای پرت در نظر گرفته و از تحلیل، خارج میشوند.
۳- https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1
۴- همان
۵- مصادره به مطلوب، تحصیل حاصل یا پنداشت پرسش، نوعی مغالطهی منطقی است که در آن حکم استدلال، از پیش در فرضهای استدلال درست در نظر گرفته شدهاست. این مغالطه همچنین زمانی رخ میدهد که در یک استدلال، آشکارا یا پنهانی گزارهای بدون ارائهی شواهد کافی درست پنداشته شده باشد.
۶- گزارهای که بر جامعیت و کلیت و شمول عام دلالت میکند و تنها زمانی درست است که همیشه و در مورد تمام اعضای مجموعه درست باشد و هیچ مورد نقضی برای آن یافت نشود.
۷- فرش بهارستان متعلق به دوره ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثر حمله اعراب به ایران و انتقال آن به مدینه تکهتکه شد. این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شده است و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.