مـا بدهکاریم


مجید کاشانی



دوستان تئاتری‌ و سینمایی، رفقای موسیقی و همکاران تجسمی!

ما بدهکاریم. بله! ما بدجوری به شما بدهکاریم. خیلی هم شرمنده‌ایم که عجالتاً کاری از دستمان بر نمی‌آید. طراحی یک پوستر آبرومند برای مهم‌ترین رویداد سالانه‌ی شما کمترین کاری است که از دستمان برمی‌آید و حالا که این چهار-پنج پوستر (و البته اغلب پوسترهای سال‌های قبل) را می‌بینیم بدجوری احساس سرافکندگی می‌کنیم. باور کنید وضعیت گرافیک مملکت ما خیلی بهتر از اینهاست که می‌بینید. دانشگاه، طراح گرافیک، رقابت، جایزه، نقد‌و‌نظر، سایت و مجله... همه مهیّاست. اما نمی‌دانم چرا همیشه یک‌جای کار می‌لنگد.
لابد شما هم وقتی مجبورید یکی دوهفته‌ای در تمام فضاهای جشنواره‌تان ریخت این‌طور پوسترها را تحمل کنید از ما دل‌زده می‌شوید. حق دارید.
عکس‌ها و نوشته‌هایی از شما دیدم که گاه با لحن عصبانی، گاه گلایه‌مند و گاه هم با تمسخر، پوسترها و بعضاً ما طراحان گرافیک را مورد عنایت قرار داده بودید. راستش ما هم در این سرمای زمستان بحث‌های داغی را درباره‌ی مسببان این وضعیت کردیم.
چندبار یقه‌ی دبیر جشنواره را گرفتیم، دفعه‌ی بعد وزیر ارشاد را مقصر دانستیم، وضعیت فرهنگی مملکت، بی‌پولی، تحریم‌های بین‌المللی و حتی دست و آستین‌مان هم چندباری محکوم شدند! اما باور کنید در تمام طول این غائله‌ی تراژیک، به خودمان -ما؛ طراحان گرافیک امروز ایران- بیش از همه تاختیم. خویشتن‌مان را نقد کردیم و حتی پای بزرگان را هم وسط کشیدیم و بی‌تعارف نواختیم‌شان. با این‌همه و با عرض شرمندهگی بسیار نمی‌توانیم تضمینی بدهیم که سال‌های بعد اوضاع بهتر از این شود. هر کدام از شما هم که در همین مملکت گل و بلبل به کارتان مشغولید می‌دانید دقیقا از چه رو این حرف را می‌زنم. از همه چیزمان که قاعدتا باید به همه چیزمان بیاید.
از پرده‌های سینماهامان که دائما در حال نمایش آبکی‌ترین فیلم‌های «بفروش» هستند و اگر هم گاهی، هر از گاهی قرار باشد فیلم به‌درد‌بخوری اکران شود چنان توی سرش می‌زنند که در خوش‌بینانه‌ترین حالت ورشکست شود!
از تئاترمان که تئاتری‌های به نان شب محتاجَش به جنگ سوپراستارهای دوزاری سینما و تبلیغات‌چی‌هایی رفته‌اند که هوس کرده‌اند «کالچرال فیس‌شان» را در رو کردن انواع «ویژوال افکت‌» در ایرانشهر جستجو کنند.
از موسیقی مهجور و درمانده‌مان که بند تمبان در حال فشردن گلویش است و یک‌روز هم اگر کنسرت و آلبوم درست و درمانی بخواهد خودش را به گوش مخاطبان برساند، با هزار حیله و ترفند خود‌جوش و خودنجوش ترتیبش را می‌دهند.
از نبض هنرهای تجسمی‌اش که عصرهای جمعه در گالری‌های تهران می‌تپد و هی «نیو آرت» و «دابـی» و «کریستیز» قی می‌کند. هنرهای تجسمی‌ای که اگر زبانم لال در همین شهر خراب‌شده چند کلاب و بار شبانه تاسیس می‌شد، تقریبا همه‌ی مشتریان گالری‌گردش را از دست می داد!
و در پایان از سطح سلیقه‌ی فرهنگی/ هنری مردمی که به دلایل فوق‌الذکر در حال احتضار است...
دوستان! کمی منصف باشید. چطور انتظار دارید وسط این بلبشو که گفتم، پوستر جشنواره هامان بهتر از این بشود؟ اصلا انگار همین‌ها هم از سرمان زیاد باشند.
با این‌همه ما از تلاش‌ فروگذار نخواهیم کرد... اگرچه زورمان به جشنواره‌ی فجر و دوسالانه‌ی فلان و بهمان نمی‌رسد اما همچنان خودمان را بدهکار شما می‌دانیم. برای تئاترها، کنسرت‌ها، نمایشگاه‌ها و رویدادهای شما پوسترهای خوب طراحی‌ خواهیم کرد. به شرط آنکه یادتان باشد شما هم کلی تئاتر، شعر، موزیک و فیلم خوب برای ما بسازید. چراکه ما بدهکاریم. بله! ما بدجوری به یکدیگر بدهکاریم.

زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن