گرافیک موضوع سطح پایینی است


در لابی برند معروفی نشسته‌ایم. تقریبا همه را می‌شناسم، و آن‌ها هم همین‌طور.  بحث بر سر این است که این‌ها نخست باید ری‌برند شوند. یکی‌شان در مورد گرافیک و هویت بصری‌اش می‌پرسد. می‌گویم حتا لوگوشان را هم باید عوض کرد. یکی‌شان که از آب گذشته ‌است بی‌درنگ برمی‌گردد و می‌گوید:‌ «گرافیک که موضوع سطح پایینی است» و ادامه می‌دهد… .
راستش بقیه‌ی حرف‌هایش را نشنیدم. اینکه راست می گفت یا نه، گرافیک سطح پایین است یا نه، هیچ اهمیتی ندارد. مهم این است که فکر می‌کنند و باور دارند و با صدای بلند می‌گویند که گرافیک موضوع سطح پایینی‌ست. در کتاب‌های برند چیزی نوشته‌اند که به حوزه‌های دیگری هم می توان تعمیم‌اش داد. نوشته‌اند «برند چیزی نیست که شما می‌گویید، برند چیزی‌ست که مردم می‌گویند.» حالا برند را برداریم و به جایش کلمه‌های دیگری بگذاریم: اهمیت گرافیک، شان و منزلت گرافیک، نقش گرافیک و … .
وارد جلسه‌ی اصلی که می‌شویم دوستی می‌آید و به خاطر حرف ناشایستی که زده شده عذرخواهی می‌کند و توضیح می‌دهد؛ بعد از جلسه در کنار خیابان هم، و فردا پشت تلفن هم. با یک دل‌خوری تعمدی وانمود می‌کنم که مشکلی نیست و فراموش شده. اما ته ‌دلم خوشحالم. خوب شد که مراعات نکرد و حرفش را زد. باید با واقعیات بی‌رحمانه مواجه شد و بهشان فکر کرد.
آیا واقعا گرافیک موضوع سطح پایینی‌ست؟ یا موضوع مهمی‌ست ولی در تصور جامعه، موضوع سطح پایینی‌ قلمداد می‌شود؟ و اگر واقعا در ذهن جامعه موضوع سطح پایینی قلمداد می‌شود، این تصور از کجا آمده است؟ طراح گرافیک‌ها چه کرده‌اند یا چه نکرده‌اند که منجر به این شده که گرافیک موضوع سطح پایینی فرض شود؟ این‌ها و بسیاری سوالات دیگر را تلاش می‌کنم هر هفته، در همین ستون بنویسم و در موردشان گفت‌وگو کنیم.
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن