‎نه مثل سرو بلند، نه مثل چنار پر سایه


آرش تنهایی
arashtanhai@gmail.com


نوشتن در باره نمایشگاه  یکی از بهترین دوستانت کار سهل و دشواری است ، سهل آز آن نظر که تو مسیر رشد ، نوع نگاه و دغدغه هایش را در طراحی گرافیک می دانی مسیر حرکت اش تا حدود زیادی برایت روشن است . اما دشوار از این نظر که نمی خواهی در وادی تعریف ، تمجید و گزافه گویی بیفتی ، می خواهی بدون تعارف حق مطلب را در مورد آثارش ادا کنی ، هرچند می دانی حق دوستی به  این سادگی ها ادا نمی شود ، صداقت ات در نوشتار و نگاه حرفه ایت  ، اجازه نمی دهت به مخاطب ات دروغ بگویی و رفتار مزورانه ای در پیش بگیری  با صداقت به مخاطب ات می گویی در مورد  دوستی می نویسی که از اولین آشنایی تان 13 سال می گذرد .
سال 1376 بود ، با موهای لخت سر گرم بازی فوتبال  در هنرستان مالک اشتر (امین الدوله)  به خاطر می آورمش ، اگر چه در یک کلاس بودیم  اما از ابتدا در جمع دوستان ام نبود  او  بیشتر با ایمان صفایی ، حمید محمد بیگی ، سعید سرشار و امین عظیمی معاشرت داشت و من بیشتر با فرشید پارسی کیا ، بهمن ریاضی فر ، علی ایوبی نژاد ، جلال سمیعی و پویا پارسا مقام . برگزاری یک نمایشگاه گروهی نقاشی در نگارخانه آبی (1378) ما را بیشتر به هم نزدیک کرد ، هرچند طراح خوبی بود  اما آثارش را دوست نداشتم ، خطوطی خشن ، تند و گزنده داشت مثل یک مالیخولیایی طراحی می کرد و من از سیاهی آثارش وحشت می کردم ، از همان موقع هم سیاه و سفید بود یادم است با قیر طراحی می کرد ، تحت تاثیر ایگون شیله و  کته کلویتس بود ؛ از ایرانی ها کارهای فریده لاشایی را بسیار دوست می داشت . اما  بر خلاف آثارش رفتاری آرام و محجوب داشت ، انسانی دوست داشتنی بود  بر خلاف من و دیگرانی که گستاخ و جسور بودیم و خیلی ها را می رنجاندیم و یا می رنجانیم . خاطرات  زیادی  از هنرستان دارم گرچه  13 سال گذشته است ،  کم نیست و اصلا هم نحس نیست ، آرام بود و بی حاشیه اهل جنجال نبود ، کار می کرد و کار می کرد و گرچه دیده نمی شد  اما آرام رشد کرد ، در هنرستان پر سر و صدا های زیادی  بودند و اکنون نامی از آنها  نیست  اما او هست و همچنان کار می کند  این روال مهدی فاتحی است .
یاد حرفی از  مرتضی ممیز می افتم که  آدم ها را به سنگ ها  ، درخت ها  تشبیه می کرد .  مهدی فاتحی بی شک یک درخت است ، اما  نه مثل سرو بلند ، نه  مثل چنار پر سایه و نه مثل درخت گز تنها و خودرو ؛  او بسیار شبیه یک درخت تاک است ، افتاده ، پر محصول .
 در هنرستان با اینکه گرافیک می خواندیم بیشتر نقاشی می کردیم ، شاید معلم های نقاشی بهتری داشتیم ( آنه محمد تاتاری ، خلیل مشتاق ، خسرو مهدوی )  تا گرافیک . هنرستان که تمام شد به کاردانی رفتیم (تقدیر یا جبر اینچنین بود ) در کاردانی مان معلمی داشتیم (استاد نمی گویم چون این واژه را دوست ندارم ) که بسیار از او  آموختیم ، مهدی سیفی پوستر درس دادن را خوب  بلد بود .
اولین پوستری که از مهدی فاتحی 19 -20  ساله به خاطر می آورم ، پوستر فیلم رگبار بود که برای این کلاس طراحی کرد ، پرویز فنی زاده را آرام و متین با شرم نشان می داد که نمی دانستیم به پروانه معصومی ابراز عشق خواهد کرد یا نه .
 رساله اش موضوعی مربوط به تایپو گرافی داشت . فکر می کنم  ترجمه ی بخشی  از یک کتاب بود و مصاحبه هایی با طراحان ایرانی . در ده سال قبل موضوع نویی بود . هنوز تایپو گرافی نقل هر مجلس نشده بود ، پوستر مسعود نجابتی برای گروه سی و پوستر رضا عابدینی برای همایش حکمت و فلسفه آوانگارد های آن روزگار بود ، این اسم ها  را تازه می شنیدیم  و برای مان جذابیت داشت . رساله اش باعث شد او هم به تایپو گرافی علاقه مند و به آن روی بیاورد ، و او نیز  راه میان بر  یک شبه ره صد ساله رفتن  را تجربه کند ؛ یادم است فونتی طراحی کرد تا همه پوستر هایش را با آن طراحی کند و در بیست سالگی صاحب سبکی شخصی شود  پوستر چهارمین جشنواره موسیقی دانشجویی و چند پوستر دیگر را به این شیوه ساخت اما  بر خلاف دیگران خیلی زود فهمید این ره که می رود  به ترکستان است ، مسلما" آن پوستر ها را در این نمایشگاه نمی گذارد  هرچند در دوره خود کارهای خوبی بود ، آنها پله هایی بودند که مهدی فاتحی را به اینجا رساند و باید در جای خود بررسی شود .
پس از آن نمایشگاه در نگارخانه آبی  فعالیت های گروه پاساژ به شکل نظری و عملی  ادامه داشت ، بی شک بخشی از رشد مان را مدیون آن بودیم ، پوستر نمایشگاه گروهی مان را در پارک نظامی گنجوی مهدی طراحی کرد (1381) ، کاغذی مچاله شده بود که اسامی شرکت کنندگان نمایشگاه : فرشید پارسی کیا ، آرش تنهایی ، فرزانه حسینی ، بهمن ریاضی فر ، محمد زندی ، سمیرا مفیدی ، رومیسا مفیدی، بامداد موجانی روی به چشم می خورد  .
پس از اتمام کاردانی او به هنر و معماری رفت تا گرافیک بخواند ( ومن به سربازی و بعد  به هنرهای زیبا ) کمی از هم دور شده بودیم . نمی دانم در هنر و معماری چه خواند ؟ در کلاس درس که نشست؟ اما می دانم طراح کار بلدی بود  و دانشگاه برایش حرف تازه ای نداشت . فعالیت های گروه پاساژ ادامه داشت  نمایشگاه پوسترصادق هدایت (1381) نمایشگاه گروهی پوستر (1382) پوستر اول مرتضی ممیز (1383) کار هایی بود که در آن نقشی عمده داشت و برگزاری نمایشگاه نسل 5  که ترجیح میدهم در باره آن سکوت کنم ..
در هنر و معماری بود  که اولین پوستر تئاترش را برای ایرج زهری ساخت ،  پوستر خوبی نبود هرچند خیلی بهتر از پوستر های تئاتر  رایج آن سالها ، فکر می کنم مجبور بود از عکس بازیگران استفاده کند و خود را به زحمت انداخته بود تا  با تکنیکی شبیه حکاکی های امروزش ( البته خیلی خام دستانه تر ) ان صورتها را اجرا کند . این آغاز راه بود تا بتواند تا به امروز پوستر های تئاتر فراوانی بسازد . دانستن اینها لازم  است باید بدانیم  پوستر های مهدی فاتحی که اغلب تنها پوستر " افسون معبد سوخته " اش را به خاطر می آوریم ؛ کجا ؟ کی ؟ و چگونه ؟ به نمایشگاه پوستر کور رنگ رسید ، باید بدانیم  این 24 پوستر گزینش سخت گیرانه اوست از حدود صد پوستری که طراحی و منتشر کرده است که اغلب  آنها سفارش دهنده داشته است ،  بعد از کارشناسی باز در همان هنر و معماری کارشناسی ارشد  خواند ، شاید برای اینکه عاشق تدریس بود از شاگردانش شنیده ام معلم خوبی است اگر مثل طراحی پوستر تدریس را هم جدی گرفته باشد حتما همینطور است .
مهدی فاتحی  در نمایشگاه پوستر هایش " کور رنگ " در نگارخانه مولانا عاصم زنجانی 24 پوستر را به نمایش گذاشته است آثاری که برای موضوعاتی چون : تئاتر ، موسیقی ، نمایشگاه ، همایش و یادبود طراحی شده اند . نخستین چیزی که به چشم می آید فاخر بودن پوستر هایش است ، اثارش بسیار رویال و شاهانه هستند و تکنیک وظرافتش در حکاکی لینو نئوم  بیننده را با آثاری پر کار ، پر زحمت و بغرنج روبرو می کند ، که برای کمتر کسی فابل وصول است ، در طراحان ایرانی نسل حاضر کمتر کسی چنین خطری را برای رسیدن به چنین خاطره ای تاب می آورد . او حکاکی لینونئوم   را به خوبی می شناسد  ( مسلما تاثیر فرزانه حسینی – مجسمه ساز ، طراح و چاپگر – در دوره ای از آثارش قبل کتمان نیست ) هرچند این تاثیر و همکاری طبیعی و از ارزش کارش به هیچ عنوان نمی کاهد . چاپ و حکاکی لاجرم محصولی تک رنگ دارد ، علاوه بر آن فقر مالی سفارش دهندگان پوستر های تئاتر ، موسیقی و نمایشگاه را نیز باید لحاظ کرد ، با این همه گمان می کنم تک رنگی مجموعه پوستر های این نمایشگاه برای طراح بیشتر یک انتخاب است تا اجبار  زیرا وجود پوستر هایی با سفرش دهندگان متمول فرضیه فقر مالی همه سفارش دهندگان را رد می کند . گرچه رنگ عامل جذابی ذر طراحی پوستر به شمار می آید اما تنوع دیگر عوامل بصری، آثارش را از این امر بی نیاز می کند .
مهدی فاتحی به عنوان یک طراح گرافیک و پوستر برای اتفاقاتی میرا چون تئاتر ، اجرا  پوستر هایی ساخته است که نام و خاطره های بسیاری را در خود ماندگار خواهد کرد ، در میان خیل کارگردانان و سفارش دهندگانی که پوستر هایی نازل و بی ارزش هنری برای آثار خود تدارک می بینند ، انتخاب پوستر هایی چنین فاخر و ماندگار چون آثار او  جای تحسین دارد .
پوستر های مهدی فاتحی بی گمان آثار مستقلی هستند  او بر خلاف جماعت طراحانی که سعی کرده اند سیاه لشگر یا به لفظ مودبانه تر هنر ور یک فیلم پر اعتبار! باشند ، او بازیگر اصلی یک فیلم کوتاه و مستقل باقی می ماند ، این انزوا و دوری از سالنهای مد  اگرچه او را از شهرتی که شایسته آن است برخوردار نکرده اما آثارش را منحصر به فرد ، مستقل و اصیل ساخته است .
مهدی فاتحی علیرغم توانایی و تجربیات کم نظیرش در تایپو گرافی ، هیچگاه موضوع و محتوای  پوستر را فدای خود خواهی های طراحانه اش نکرده برای طراحی یک پوستر تئاتر با محتوای و ژانر اثر همراه می شود  و پوستری تصویری با ارتباط،  برای چنین رویداد هایی می سازد . درعوض او  توانایی اش در کار با نوشتار را  در طراحی عنوان و لی اوت پوسترهایش به کار می گیرد و خالق یکی از بهترین نمونه ای لی اوت در پوستر های تئاتر می شود .
دریک کلام او کلاغی است که نمی خواهد راه رفتن کبک را تقلید کند ، گرچه آن را به خوبی آموخته است.
هرچند  خوب می دانیم را رفتن کبک در این آشفته بازار هواخواهان و خریداران فراوانی ؛ از سفارش دهندگان مهم ترین رویداد های گرافیک کشور تا هیئت انتخاب و داوری بینال های ایرانی و خارجی دارد هر یک با انگیزه ای بر این طبل خالی می کوبند .
 فاتحی در عمر کوتاه ده ساله خود در طراحی گرافیک  آثار فراوانی در شاخه های مختلف  گرافیک  از چون نشانه،  نشانه نوشته ، جلد کتاب و مجلات خلق کرده است  ،  یونیفرم و طرح جلدهایش برای مجله سیمیا  از خاطرم می گذرد به یاد  روی جلدش  از علی حاتمی می افتم و جوایز متعددی که از هیچ جشنواره و فستیوال بین المللی کسب نکرد.


زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن