باید باشیم؛ چاره‌ای نداریم



این مطلب پیشتر در روزنامه شرق منتشر شده است.

سخن رنگ
بدیهی است نظرات مطرح شده در این یادداشت، الزاما نظر «رنگ» نبوده و «رنگ» مطالب مختلف را برای هرچه بهتر شدن فضای نقد‌ و‌ بررسی تحولات گرافیک ایران منتشر می‌کند.
لازم به ذکر است که «رنگ» از انتشار جوابیه و نوشتار از سوی مخاطبان و صاحب‌نظران، در جهت حفظ این فضای مطلوب استقبال می‌کند.
مجله‌ی الکترونیکی «رنگ»


انتخابات انجمن صنفی طراحان گرافیک برگزار نشد. به حد نصاب نرسیدیم، به همین سادگی. اعضا نیامدند، یعنی آمدند ولی نه آن تعداد که باید. اما چرا و دلیل چنین رفتاری را باید کجا جستجو کرد؟

انجمن طراحان‌گرافیک در طی سال دو نشست دارد، اولی در اردیبهشت ماه به مناسبت هفته گرافیک طی آن عکسی به جماعت از حاضران گرفته می‌شود خیلی از اعضا یک یا چندتا از چنین عکسهایی را بر دیوار کارگاه شخصی خود دارند. سال‌های اول تعدادمان کم بود و تقریبا همه همدیگر را می‌شناختیم. سال‌ها گذشته و تعدادمان بسیار زیادتر شد و جمعمان شلوغ‌تر و ناآشنایان بیشتر از آشنا. آن‌قدر که به نظر می‌رسد حتی تعداد کسانی که در این عکس‌های دور همی هستند، خیلی بیشتر از اعضای انجمن باشند. اما به روز مجمع عمومی که می‌رسد به یکباره این تعداد ریزش می‌کند. از آن همه آدم‌هایی که در عکس می‌بینیم دیگر خبری نیست. نیامده‌اند و این دلایلی دارد که سعی می‌کنم در حد فهم خودم به آن‌ها اشاره کنم.

یک) تعدادی از اعضا در شهرستان‌ها هستند و آمد و شد به آسانی برایشان میسر نیست. در همین مجمع گذشته، برخی به همه سختی همت کردند و آمدند ولی مگر چند نفر می‌توانند از کار و زندگی بزنند بیایند و بعد جلسه برگزار نشود و برگردند؟ انصاف بدهیم که کار سختی است.

دو) آن دورهمی روز جهانی گرافیک به خاطر همان عکس سالانه، یک اتفاق فانتزی است که هیجان و جذابیت ایجاد می‌کند. جماعتی می‌آیند و می‌خندند و دوستانی را می‌بینند و می‌روند. جمع رسمیت ندارد. حتی می‌شود عضو نبود و در این دورهمی بود، که خیلی‌ها چنین‌اند. دانشجویند یا علاقه‌مند، افراد عبوریند یا همراه، می‌گویند و می‌خندند کسی را با آنان کاری نیست. کسی نمی‌پرسدشان که هستی؟ در فضای باز دور هم به شادی رو به دوربین دستی تکان می‌دهند و لبان به لبخند و خنده باز می‌کنند و «کلیک» عکسی گرفته می‌شود و تمام. می‌روند پی کارشان تا سالی دیگر و هفته گرافیکی دیگر.

سه) مجمع عمومی یک اتفاق جدی است. گزارش سالانه دارد، حساب کتاب می‌کنند، انتخابات دارد. بحث و جدل می‌کنند. از آن مهمتر اینکه هر کسی نمی‌تواند بیاید. باید عضو رسمی بود و عضو رسمی هم کسی است که علاوه بر مدارک عضویت که خودش داستانی است، حق عضویت سالانه را هم پرداخت کرده باشد، و این یعنی گیرم که رسما عضو انجمن شده باشی و حتی سال‌ها حق عضویتت را داده باشی، اما اگر همان سال برگزاری مجمع آن‌را نپرداخته باشی دیگر نمی‌توانی رای بدهی. موضوع جدی است و شوخی هم بر نمی‌دارد. برای همین خیلی از آنهایی را که در عکس دورهمی سالانه میبینی، اینجا نمیبینی. چون خیلی‌هایشان که آنجا دستی به شادمانی رو به دوربین تکان می‌دهند و می‌خندند، یا اصلا عضو انجمن نیستند، یا اگر سابقه عضویت هم دارند به هر دلیلی هنوز حق عضویت را نپرداخته‌اند.



چهار) تعدادی دیگر هم، مثل همه جای دیگر، هستند؛ ولی سر در لاک خود دارند. از همان‌هایی که همه جا می‌شود دید. زندگیشان را می‌کنند. به هر دلیلی یک روزی خواسته‌اند عضو شوند و شده‌اند و حتی همیشه حق عضویت داده‌اند ولی کاری به کاری ندارند. یا اگر دارند، حوصله ندارند. در این شهر شلوغ باید چند ساعت بگذارند بیایند و بروند که یک نفر انتخاب بشود یا نشود؟ خب چه بیایند یا نیایند بالاخره یک نفر انتخاب می‌شود. حالا این دفعه نشد، دفعه‌ی بعد. این کاندیدا نشد، آن کاندیدا. و البته در همه جا این نگاه هست و بسیار هم قویست.

پنج) دسته آخر هم کسانی‌اند که دلگیرند. به هر دلیلی از آن‌چه گذشته است دل خوشی ندارند. نتیجه کار هر گروهی که مسئولیت بر عهده می‌گیرند، حاصلش برای عده‌ای خوش‌آیند نیست. من هم چنینمم و قطعا شما هم.

نتیجه) اول آن‌که ملاک قضاوتمان را آن دورهمی سالیانه نگیریم. آن‌جا بیشتر یک نمایش است که خیلی‌ها برای فانتزیش جلب آن می‌شوند و ربطی به عضویت انجمن ندارد. دوم همه ما باید تلاش کنیم که اهمیت حضور را برای خود و دیگران روشن کنیم. گله داریم یا نداریم در هیچ کجا و هیچ‌وقت با نبودمان کارها برایمان بهتر نمی‌شود و این هم که بگوئیم کار از بیخ خراب است و بگذار خرابتر شود که «خرابی چون‌که از حد بگذرد آباد می‌گردد» قصه‌ای بیش نیست. من که ندیده‌ام ویرانی باعث آبادانی شود. شما دیده‌اید؟ و سوم این‌که جهان مدرن جهان اینترنت است و رای‌گیری اینترنتی سال‌هاست که در جهان رایج است. مشکل این است که وزارت کار که ناظر انتخابات است آن را نمی‌پذیرد. باید با آن‌ها صحبت کرد و منطق شرایط مدرن را یادآور شد و به آن‌ها نشان داد که جهان سال‌هاست تغییر کرده است. خیلی
وقت پیش تغییر کرده و باید بالاخره فهمید که در دنیای دیگری زندگی می‌کنیم. چاره‌ای هم نداریم.

مهرداد احمدی شیخانی
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن