ده توصیه برای افراد خلاق (بخش دوم)


ترجمه: ریحانه دقیقیان

همه‌ی افراد شاغل می‌دانند که رسیدن روز چهارشنبه به معنای ورود به نیمه‌ی دوم هفته و خبر خوش نزدیک شدن به تعطیلات آخر هفته است. اما فردی به نام کیت راینهارد (Keith Reinhard) رئیس بازنشسته‌ی شرکت بزرگ تبلیغاتی DDB Worldwide، از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳، چیزی بیش از یک شمارش معکوس از روزهای چهارشنبه ساخت. وی چهارشنبه‌ی هر هفته مطلب کوتاهی که شامل یک توصیه درباره‌ی تبلیغات، تجارت یا زندگی بود، به تمامی کارمندانش در سراسر دنیا به وسیله‌ی فکس ارسال می‌کرد.
راینهارد برای نخستین بار یادداشت‌های ارسالی چهارشنبه‌ها را جمع‌آوری و در کتابی تحت عنوان «هر چهارشنبه» منتشر کرد تا توصیه‌هایش در دنیای گسترده‌ی خارج از شرکت نیز مورد استفاده واقع شود.
زمانی که از راینهارد پرسیده شد کدام یک از این توصیه‌ها بیشتر مورد علاقه‌ی خود او هستند، وی در پاسخ  به ده توصیه اشاره کرد که پنج توصیه را در مطالب قبلی خواندیم و پنج توصیه‌ی دیگر را در این بخش با هم می‌خوانیم:

شماره‌ی شش

یک مجری کنفرانس‌های رسانه‌ای، برای سفارش کار نزد من آمده بود و پیش از من نیز به شرکت‌های تبلیغاتی بسیاری مراجعه کرده بود. وی سوالی مطرح کرد که مرا آزرد: «چرا مدت‌زمان رضایت دوطرفه بین یک مشتری جدید و یک شرکت تبلیغاتی این قدر کوتاه است؟»
برایش سوال بود که چرا شرکت‌های تبلیغاتی انجام برخی از کارها و رفتارهای خوشایندی که در «دوره‌ی رضایت‌مندی دوطرفه» انجام می‌دهند را پس از مدتی متوقف می‌کنند. او گفت: «وقتی که می‌خواهی قرارداد را امضا کنی برایت گل می‌فرستند. ولی به‌محض اینکه قرارداد بسته شد دیگر خبری از افراد مستعد شرکت نیست. نشان دادن کارهای جالب توجه و پرمحتوا و سر زدن به محیط کار ما متوقف می‌شود، و دیگر برای مطرح کردن یک ایده‌ی جدید و فوق‌العاده با ما تماس نمی‌گیرند.»
چطور می‌توانیم شور و حرارت اولیه و علاقه‌ای که به مشتری و سفارش او نشان می‌دهیم را حفظ کنیم؟ پاسخ این است که با مشتری طوری رفتار کنیم که گویی هنوز قرارداد قطعی بسته نشده و حفظ رضایت او ضروری است. البته باید چنین دیدی داشت چرا که اسم برخی از آنها در لیست شرکت‌های رقیب به‌عنوان مشتری جدید ثبت شده است.

شمار‌ه‌ی هفت
گاهی هوشمندانه‌ترین حرفی که می‌توانیم بزنیم این است: «نمی‌دانم». به‌خصوص اگر با گفتن آن محرکی باشیم برای آغاز جستجو و یافتن پاسخ.

شماره‌ی هشت
وقتی برای اولین بار به ریاست شرکت تبلیغاتی رسیدم به هر یک از اعضای هیأت مدیره یک گلدان کوچک دادم که روی آن یادداشتی بود با این محتوا: «از شما انتظار دارم که باعث رشد گیاه خود شوید.» این یک مثال ساده بود تا به آنها یادآور شوم که استعداد نیز مانند گیاه برای رشد کردن به تغذیه احتیاج دارد. نه گیاه و نه فرد مستعد، هیچ‌یک نمی‌توانند به‌وسیله‌ی دستور و درخواست رشد کنند.

شماره‌ی نه
پدربزرگم قبلا در شهرستان آدامز در هند ماشین فورد می‌فروخت و همیشه از پیروزی در فروش لذت می‌برد. البته پیروزی در فروش برای او به معنای فروش فورد به کسی بود که همیشه شورلت داشت. باور کنید پدربزرگم تمام افرادی که در ده مایلی او صاحب شورلت بودند را می‌شناخت و می‌دانست شورلت هر کدام از آنها چند سال دارد. او در یک روز بارانی در تابستان سوار یک فورد نو شد، آن را از نمایشگاه بیرون آورد و به سمت مزرعه‌ی یکی از صاحبان شورلت (که خیلی هم به ماشین خود وفادار بود) رفت. مزرعه‌دار به دلیل بارانی بودن هوا مشغول کار نبود.
او سراغ خانه‌اش رفت و در زد. صاحب‌خانه در را باز کرد. پدربزرگ گفت: «صبح‌ به‌خیر اِد. میدونستم امروز با تراکتورت کار نمی‌کنی، برای همین گفتم بیای با من سوار این فورد (Ford V-8) مدل جدید که چشم همه دنبالش هست بشی و با هم کمی بگردیم.» وی در حین رانندگی به همراه مزرعه‌دار لبخند می‌زد و می‌گفت که به نظرش می‌رسد شورلت او بعد از آخرین سفری که به شهر داشته، هنگام حرکت کمی صدای ویز ویز می‌دهد.
پدربزرگ من در همه‌ی فروش‌ها موفق نمی‌شد ولی اجرای ایده‌ی صحیح با توجه به مشتری و در زمان مناسب، فروشنده‌ای موفق از او ساخته بود. مهم‌تر از همه جوری در رقابت فروش شرکت می‌کرد که گویی در مسابقه‌ی ورزشی شرکت می‌کند.
ما هم باید همین کار را بکنیم.

شماره‌ی ده
چند وقت پیش در مسیر رفتن به کار یک نمونه‌ی جالب و غم‌انگیز از ارتباط تعاملی دیدم. یک کامیون شرکت تولید انرژی در وسط خیابان و بدون راننده پارک شده بود. کارکنان شرکت جایی دور از کامیون مشغول به کار بودند. بر روی دیوار کناری کامیون یک جمله‌ی تبلیغاتی نوشته شده بود: «از من بپرسید چطور می‌توان در مصرف برق صرفه جویی کرد.»
در زیر آن فردی با اسپری جمله‌ای نوشته بود که کمی سخت خوانده می‌شد: «من با کامیون‌ها صحبت نمی‌کنم.»
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن