دست از مسابقه برداریم!


  •  گفتگو با رضا عابدینی

رضا عابدینیاساسا تایپوگرافی به چه معناست؟
هر تلاشی که توسط یک طراح گرافیک یا هر کس دیگری صورت گیرد تا به حروف وجه تصویری ببخشد تایپوگرافی محسوب می‌شود و این تصویر بخشی ممکن است شکل روایی داشته و یا کاملاً فرمالیستی باشد. در تایپوگرافی روایی تأکید برمعناست، اما در نوع فرمالیستی آن روابط بصری که بین فرم‌‌ها برقرار می‌شود اهمیت دارند. در واقع در این تلاش علاوه بر آنکه اطلاع رسانی توسط نوشته‌ها صورت می گیرد، معنایی دیگر را هم می‌توان از آن درک کرد. تایپوگرافی همراه با گرافیک به وجود آمده است و شیوه‌‌ روایی آن هم بیش تر در دوره مدرن تایپوگرافی مطرح بود و حالا این شیوه به آرامی تغییر کرده است. کلمه (Type) یعنی الگو، نمونه‌ و چیزی که قابل تکرار باشد. از این منظر به خوشنویسی نمی شود تایپوگرافی گفت چون هرچه قدر هم که خط ‌ها خوش باشد و دقیق، باز با هم فرق دارند. ولی تایپ قابل تکرار است و تایپوگرافی با این الگو‌های قابل تکرار سرو کار دارد.

شما معضل تایپوگرافی با خط فارسی را در کجا می‌بینید؟

همان طوری که گفتم تایپوگرافی از دو کلمه تایپ و گرافیک شکل گرفته است و در مقوله تایپ با خط فارسی گرفتاری زیادی وجود دارد. خط فارسی و خوشنویسی فارسی مبتنی بر بداهه سازی است. به همان شکل که آواز، موسیقی، معماری و… و البته یک چارچوب کلی دارند ولی درهنگام اجرا اتفاق‌های زیادی می‌افتد. وقتی ما تایپ را که حروف طراحی شده کاملا رسمی است و از ضروریات گرافیک و نشریات در دنیای مدرن است، برای خود قطعی فرض می‌کنیم، مشکل به وجود می‌آید. البته این به خودی خود اشکالی ندارد اما باید توجه کنیم اینکه حروف فارسی در قالب‌های حروف لاتین در ایران ( و به طور کلی مصرف کنندگان رسم الخط فارسی) استفاده می‌شوند، قطعیت ندارد و امکان به وجود آمدن شکل دیگری منتفی نیست. ما باید راه‌های جدیدی پیدا کنیم که بشود با فونت فارسی کار کرد. ممکن است یکی از راه‌ها این باشد که ما تعداد زیادی تایپ داشته‌ باشیم. مثلاً برای یک حرف بیش از یکنوع آن طراحی کرده باشیم. البته این کار زحمت زیادی دارد و با توجه به سرعتی که دنیا دارد، ما کند‌تر پیش می‌رویم ولی ما با این کار خط فارسی را از ابتذال و زوال نجات می‌دهیم به نظر من ورود حروف چاپی به ایران همراه با یک اشتباه بوده است و کسی نیامده درباره این اشتباه تحقیق کند. تا قبل از آن که حروف سربی به شیوه‌ کنونی آن وارد ایران شود، کسی چنین تصوری درباره‌ خط فارسی نداشت که مثلا در کلمه «فرهنگ»، «فر» آن از چسبیدن دو حرف مجزای «ف» و «ر» درست می‌شود و بعد دیگر حروف به همان صورت مجزا به آن اضافه می‌شوند. در واقع حروف سربی بودند که تصور جدا بودن حروف را به همراه آوردند مفردات و ترکیبات وجود دارد اما اگر شما می‌خواستید تصور کنید که نوع دیگری از حرف وسط «ن» هم می‌توانست وجود داشته باشد، ناممکن بود.در تکثیر حروف انگلیسی به دلیل جدا بودن حروف از هم این کار امکان ‌پذیر بود ولی در خط فارسی به ناچار از تعداد فرم‌های دیگر حروف کم کردند.
سرمشق‌های قدیمی را اگر نگاه کنید می‌بینید برای هر حرف به تعداد حروف دیگر فرم وجود دارد اما با حروف سربی که نمی‌توان بی‌نهایت حرف داشت. مثلاً برای چاپ انجیلی که به فارسی می‌خواستند درآورند، ضخامت ثابتی را برای Baseline طراحی کردند طوری که هر حرف همیشه یک جور به حروف دیگر بچسبد. اینها وقایعی است که اتفاق افتاده و وحی منزل نیست که ما نتوانیم آنها را عوض کنیم. وقتی از بیش تر طراحان ایرانی سئوال می‌کنید که چرا با خط فارسی کار نمی‌کنید، می‌گویند چون خط فارسی گرفتاری دارد. مگرچه کسی قرار هست که بیاید و این گرفتاری‌ها را حل کند!؟

به نظر شما تایپوگرافی در روزنامه‌ها چه مسایلی را دارد و در صفحه‌آرایی چگونه است؟در روزنامه‌ها به همان دلیل مجزا کردن حروف توسط حروف سربی، بلوک‌های جدا از هم و فضا‌های قابل تعریف داریم. حالا سئوال من این است که چرا این طوری باید باید باشد؟

چون ماشین گفته است پس یا باید ماشین را عوض کرد و یا باید بنشینم و فونت طراحی کنیم. حتی یک خوشنویس هم این فضای اشتباه را قبول کرده و آن را رسمی‌تر می‌شناسد و این عجیب است. عرب‌ها کاراکتر‌‌های طراحی کرده‌‌اند که مجزا از حروف خود ترکیب تایپ می‌کند. حتی تایپ فیس هایی که در ایران طراحی شده بیش از آنکه به خط فارسی کمک کرده باشد در جهت تخریب خط فارسی بوده است. درمقوله صفحه آرایی اساسی‌ترین کاری که تایپ راقوی می‌کند ( TEXT) خوب است. چون اگر تکس خوب باشد ما می توانیم تایپوگرافی غیر متعارف داشته باشیم. ولی نمی‌توان تکس غیرمتعارف داشت. در ایران همه آنهایی که (Type Face) خواستند طراحی کنند، تیتر طراحی کردند. چون این کار‌ها زحمت دارد و کسی حاضر نیست زحمت بکشد.

آیا مورد مصرف تایپوگرافی در روزنامه، مجله و کتاب به یک شکل است؟

موارد مصرف تایپوگرافی دو بخش دارد: یک بخش حرفه‌‌‌ای آن است و بخش دیگر مربوط به تایپ و مصرف کاربردی آن است. ما بخش اول را که باید در آن فونت طراحی شود و به اجرا درآید آن هم به صورت پیچیده وحرفه‌ای نداریم. مثلاً حتی کتاب‌های درسی بچه‌ها و روز‌نامه‌ها بدون هیچ اسلوبی تایپوگرافی می‌شود. با تیتر که در روز‌نامه‌ نباید بازی شود. بلکه یک تایپ خارق‌العاده باید برای آن طراحی کرد و اساس روز‌نامه‌ها را باید از این مقوله جدا دانست. شاید راحت‌تر آن باشد که ما تایپوگرافی را در مجلات وکتاب‌ها که با سرعت کمتری چاپ می‌شوند، در نظر بگیریم، حتی اینکه چه تایپ فیسی را برای مفهوم فلان کتاب طراحی کنیم و در نظر بگیریم، مهم است. به طور مثال حتی اگر یک فرانسوی بخواهد یک کتاب مذهبی Layoot کند به surce آن که کتب مذهبی است رجوع می‌کند ما به دلیل همان تبعیت تقلیدوار از طراحی صفحات لاتین دچار مشکل شده‌ایم.

شما به عنوان آغاز‌گر تایپوگرافی در ایران آن هم با توجه به حفظ خط فارسی چه مشکلاتی راپشت سرگذاشته‌‌اید؟
من از ده سال گذشته هیچ تایپی را از ماشین قبول نکردم. چون این اشتباه بود و متأسفانه جا افتاده است، حتی طراحان درجه یک ایرانی، چشمشان این غلط را پذیرفته است. وقتی حروف را جابه‌جا می کنید تازه متوجه می‌شوید. درست متنی کردن این شکل از حروف کاملا اکتسابی است، آن روز‌ها تازگی داشت ولی حالا اگر کتابی را پیدا کردید که تایپوگرافی نشده است تعجب نکنید! به نظر من ده سال فرصت کمی بوده تا

ما اگر نگران عقب ماندن از تکنولوژی غربی هستیم که برای خط و نوشتار خودش راه حل‌های بسیار خوبی پیدا کرده و ابدا هم به فکر ما نیست
(و این طبیعی است) نمی‌توانیم راه حل مناسبی برای خط فارسی پیدا کنیم

پدیده‌ای جایگزین قبلی شود. من از همان ابتدا برای خودم یک پروژه تعریف کردم. اینکه می‌خواهم روی خط فارسی کار کنم و هنوز هم دارم ادامه می‌دهم اما درهر کار تازه‌ای که قبلا تجربه نشده و می‌‌خواهد انجام شود، آدم‌های بزرگی با شما مخالفت می‌کنند. از طرفی درپژوهش‌‌هایی که دراین سال‌‌ها انجام دادم تنها رفتار‌هایی که نقاشان دوره مکتب سقاخانه‌ای درایران ارایه داده بودند و اینها پشتوانه‌‌های تصویری من بود به من کمک کرد. یک طراح بسیار مهجوری هم بود به نام بهزاد گلپایگانی که من توانستم به او رجوع کنم. می‌توانم بگویم اولین تایپوگرافی را در آثار او دیدم. او تنها طراحی بود که درایران به طور مستقیم و قطعی بین سال‌های 1350 تا 1357 تایپوگرافی کرده والبته این جست و جو‌ها هم پیوسته نبوده است و چون منبعی نبوده که من خود را با آن بسنجم همیشه ترس این را هم داشتم که بعد‌ها به کارهایم استناد شود.معضلی هم که پیش آمد این بود که مثل هر کار تازه‌ای یکسری بدون داشتن پیشینه فکری از آن حوزه شروع به تقلید کردند و حالا کتاب‌های جدید را که می‌خواهم طراحی کنم دیگر برایم جالب نیست و به نظر مسخره می‌آید. چون بیش از حد انجام نشده است.

آیا این ریشه در تکرار پذیری در تایپوگرافی که شما در ابتدای گفتگو اشاره کردید ندارد؟
ببینید الان یک جور بخصوص آن بسیار زیاد انجام می‌شود. در واقع تایپوگرافی اتفاق نمی‌افتد. یک نوع از تایپوگرافی دارد مدام تکرار می‌شود. هنر مثل رفتار‌های شخصی انسان است. چطور ممکن است در بین مثلا سی تا طراح گرافیک تنها یک رفتار با خط فارسی شکل بگیرد. این امکان عقلی ندارد پس همه دارند از یک نوع بخصوص تقلید می‌کنند. در خط لاتین تعداد زیادی هم از آنها تقلید می‌کنند اما در ایران کار‌های بسیاری از طراحان از یکدیگر قابل تشخیص نیست.

مگر نمی‌شود آموزش داد؟
چرا ما اصلا باید واحدهای بسیار قوی‌ و مستقل برای برای شناخت خط فارسی و تایپوگرافی با یک اسلوب جدید پایه‌گذاری کنیم. ولی متأسفانه در شرایطی که برای تغییر یک ماده درسی باید هزاران لابیرنت تو در تو را طی کرد، این مشکل بزرگی است. امروز در دنیا گرافیک را تایپ و image معنی می‌کنند. ولی بیش تر گرفتاری‌ ما هم در مدرسه‌هاست و به تایپوگرافی بی‌توجهی می‌شود. در کلاس‌‌ها می‌گویند این الف، این هم ب. اینها را بچسبانید به هم، می‌شود «آب». این اشتباه‌ترین راه طراحی فونت فارسی است. طراح ایرانی باید ترکیب طراحی کند و آزادانه ببیند کدامشان قابل تبدیل به هم هستند. حتی با یک تغییر جزیی. این طوری می‌شود به نمونه‌های شبیه به هم در تایپ برسیم. نه آنکه به طور مجزا درخلاء طراحی کنیم و بخواهیم آنها را به هم بچسبانیم. مثل چیزی که الان هست و بسیار متأثر از طراحی‌های لاتین می‌باشد. ما باید برای حروف فارسی راهی پیدا کنیم نه آنکه طوطی وار باشیم و ندانیم چه می‌کنیم. خود من وقتی یک متن یا تیتری را می‌خواهم طراحی کنم همه ‌ اجزای آن را از ابتدا کنار هم می‌چینم و این خلاف کار دیجیتال است. چون همه کاری که دیجیتال انجام می دهد این است که بشود آن را با کامپیوتر اجرا نمود. البته همیشه این اتفاق نمی‌افتد اما تایپ لاتین به دنبال ارایه الگو و تکرارپذیری آن است و ما الزاما مجبور به رعایت آن نیستیم.
این موضوع تا حدی حتی به مسایل جهان بینی هنر‌مندان ایرانی مرتبط است. زیرا یک موضوع تکنیکال نیست. ضرورت تکنولوژی یک چیز می‌گوید و حفظ ارزش‌های بصری و نوشتاری فارسی یک چیز دیگر. ما اگر نگران عقب ماندن از تکنولوژی غربی هستیم که برای خط و نوشتار خودش راه حل‌های بسیار خوبی پیدا کرده و ابدا هم به فکر ما نیست ( و این طبیعی است) نمی‌توانیم راه حل مناسبی برای خط فارسی پیدا کنیم. ما می‌بایست دست از مسابقه برداریم و دوباره همه چیز را ارزیابی کنیم و از نو به طراحی بپردازیم. این تنها راه حل است. مشکلات بی‌شماری در مقابل ماست اما من بسیار امیدوارم.

لینک به منبع

زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن