برای رفع نحسی عدد ۱۳


این مطلب پیشتر در روزنامه‌ی شرق منتشر شده است.

سخن رنگ
بدیهی است نظرات مطرح شده در این یادداشت، الزاما نظر «رنگ» نبوده و «رنگ» مطالب مختلف را برای هرچه بهتر شدن فضای نقد و بررسی تحولات گرافیک ایران منتشر می‌کند.
لازم به ذکر است که «رنگ» از انتشار جوابیه و نوشتار از سوی مخاطبان و صاحب‌نظران، در جهت حفظ این فضای مطلوب استقبال می‌کند.

مجله‌ی الکترونیکی رنگ


۱+١٢ ایده‌ی اصلی پوستر دوسالانه‌ی «عکس» است. رنگ‌های مختلفی که در طراحی اعداد به کار رفته، در کنار نیم‌دایره‌ی عدد ۲، تصویر غیرجدی و مهیجی ‌ساخته. داخل نیم‌دایره، دایره‌ای است. علامت زردی، روی یک چشم رئال سیاه‌وسفید نشانه رفته و ارتباط فرمی و رنگی با ١+١٢ ندارد. چهار مثلث در چهار وجه پوستر جای گرفته‌اند. مثلث‌هایی در طرفین پوستر احتمالا با عکس‌هایی از آیینه‌کاری‌ ماسکه شده‌اند و مخاطب سرگرم کشف چیستی آن می‌شود. مثلث‌ها حرکت چشم را به میانه‌ی پوستر می‌برند و دوباره ١+١٢ و چشم و نشانه‌ی تارگت. بعد از تعلیقی در میانه‌ی پوستر، جمله‌ای در بالای کادر که با مثلث زرد هم‌راستا شده، نوشته شده: «انجمن عکاسان ایران با همکاری مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد اسلامی سیزدهمین دوسالانه‌ی عکس ایران را برگزار می‌کند». این جمله خبری در واقع عنوان پوستر است. سمت دیگر مثلث زردرنگ عنوان انگلیسی بی‌ینال است که با هیچ‌یک از المان‌های پوستر هم‌راستا نیست. پیش از آنکه نوشته‌ی زیرین پوستر را ببینیم، خط‌های دورگردی در گوشه‌های پوستر است که تداعی خط‌های دوربین عکاسی است و این مهم‌ترین چیزی ا‌ست که تداعی عکاسی دارد. 
در واقع می‌توان گفت مهم‌ترین ویژگی‌ این پوستر، تنوع رنگی و ایده‌ی ١+١٢ است که برای رفع نحسی ۱۳ نوشته‌ شده است. ارتباط این دو با عکاسی و بی‌ینال عکاسی -که از مهم‌ترین اتفاق‌های هر شاخه‌ی هنری‌ است- ارتباط واضح و قابل‌فهمی نیست. آنچه در شبکه‌های اجتماعی و در بخش نظرات وب‌سایت‌های هنرهای تجسمی نوشته شده، حکایت از اعتراض تند طراح گرافیک‌ها و عکاس‌ها دارد. پوستر با پوستر وتوشده‌ی تئاتر فجر مقایسه می‌شود؛ پوستری که با اعتراض گسترده‌ی طراح گرافیک‌ها و اهالی فرهنگ و هنر وتو شد.
چندماهی‌ است که واکنش‌های اعتراضی به آثار گرافیکی جدی‌تر و از غرزدن‌های زیرلب و بین‌گروهی خارج شده و شکل گسترده‌تری یافته؛ از اعتراض به طرح‌ آماده‌‌ی از اینترنت دانلودشده‌ی یوزپلنگ در تی‌شرت‌های تیم‌‌ ملی گرفته تا پوستر تئاتر فجر؛ رویکرد امیدوارکننده‌ای‌ است. سکوت‌کردن و بی‌تفاوت‌بودن به طرح‌های ضعیف گرافیکی، بستری برای پذیرش طرح‌های ضعیف‌تر خواهد بود‌ و نهایتا جامعه به زشتی در فرم، عادت و قناعت می‌کند. نقدنکردن و بی‌توجه‌بودن به طرح‌های گرافیکی، وفاداری طراح‌ها و لزوم حساسیت و وسواسشان به ارزش‌های دیزاین و ایده‌های غیردم‌دستی را کم و سفارش‌دهنده‌ها را به سهل‌انگاری دعوت می‌کند. در مقابل، نقد دست‌کم باعث رویش یک واهمه می‌شود؛ واهمه‌ای موثر که هم متوجه طراح‌هاست و هم متوجه سفارش‌دهنده‌ها؛ واهمه‌ از نقدهای تند به کیفیت طراحی‌ و چرایی تایید آن. وقتی جامعه در برابر طرح‌هایی که ضعیف می‌پندارد واکنش‌گرا باشد، طراح‌ها دیگر به‌راحتی حاضر نخواهند بود به‌خاطر یک طرح، آبرو و حیثیت‌ حرف‌هایشان را خرج کنند. همیشه احتمال‌ آن خواهد بود که موجی اعتراضی راه بیفتد و طرح را به چالش بکشد. در چنین وضعیتی می‌توان انتظار داشت که طراح‌ها به هرآنچه سفارش‌دهنده‌ می‌خواهد تن ندهند، با آنها وارد تعامل شوند و راه‌های خلاقی برای حل مساله‌ی ارتباط تصویری سفارش‌دهنده و تناقض‌های سلیقه‌ای بیابند. سفارش‌دهنده‌ها هم خود را در برابر طرح‌هایی که قصد انتشارشان را دارند، پاسخ‌گو بدانند. تداوم این برخوردها به شکل مستقیم به کم‌‌شدن گرافیک ضعیف منجر خواهد شد؛ اعتراض به آثار گرافیکی، بی‌توجه به طراح اثر و با توجه به میزان گسترد‌گی آثار گرافیکی در روزمره‌مان، خاصه در قیاس با سایر هنرهای تجسمی.
تورج صابری‌وند


زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن