لشگر کشی طراحان گرافیک ایران


این مطلب پیشتر در وبسایت گرته منتشر شده است

زهرا پاشایی، صالح تسبیحی

امرالله فرهادی در حیطه‌ی گرافیک ایران چهره‌ای آشناست. گفت‌و‌گو با او، شنبه بیست و دوم مهرماه و پیش از آغاز فعالیت های انتخاباتی انجمن انجام شد. این گفت و گو بیشتر به این واسطه انجام گرفته است که در دوره‌های قبلی انجمن حضوری فعال داشته و نظرات و ایده‌هایش راجع به فعالیت‌های گذشته و آینده ی انجمن می‌تواند جالب و دقیق باشد. او راجع به انجمن با دلسوزی و دقت نظر صحبت می‌کند و نکاتی که اشاره می‌کند می‌توانند برای اعضا و کاندیدا ها و هیئت مدیره ی آینده راه گشا باشند.


آقای فرهادی، بفرمایید در شکل گیری انجمن چه نقشی داشتید و در دوره‌های گذشته چه فعالیت‌هایی انجام داده‌اید؟

از اولین دوسالانه طراحی گرافیک ایران که برگزارش کردیم. از آن زمان در کنار اساتید و دوستان محترمی مثل ممیز و حقیقی و بقیه دوستان بودم تا بعد‌ها که تعاونی را تشکیل دادیم و چند سال بعد از آن انجمن را بنیان گذاشتیم که من جزء هیات موسس بودم. در دوره سه ساله اول عضو هیات مدیره و بعد از آن سرپرست کمیته آیین نامه و اساسنامه بودم و آیین نامه و اساسنامه انجمن را با کمک دوستان تدوین کردیم. دوره دوم جزء هیات مدیره نبودم اما همچنان مسئول کمیته آیین نامه و اساسنامه و همینطور کمیته حقوقی حل اختلاف و بعد‌ها کمیته روابط عمومی را بر عهده داشتم. در دوره سوم عضو هیات مدیره، دبیر و سخنگو بودم. که تقریبن می‌شود دوازده سال تا سه سال پیش که دوره چهارم انتخابات انجمن برگزار شد.

چه نیازی به تشکیل انجمن حس می شد و از نظر خودتان مهم‌ترین کاری که شما انجام دادید چه بود؟
من فکر می‌کنم که در حقیقت انجمن یک نیازی بود که طی سال‌ها پدید آمد از قبل ا ز انقلاب که بزرگان ما به فکر راه اندازی یک تشکل بودند که تا حدی هم پیش رفتند اما ناموفق بود. بعد من در کنار گروهی از دوستان با برگزاری دوسالانه‌ها خواستیم کم کم طراحان گرافیک را دور هم جمع کنیم.‌‌ همان روزهای شروع دوسالانه سعی کردیم تعرفه قیمت را تدوین کنیم. تا زمان تشکیل تعاونی طراحان در این تشکل ها‌گاه گاه دور هم جمع می‌شدند و بعد هر کسی می‌رفت سراغ کار خودش. و بعد انجمن را تشکیل دادیم. یعنی در حقیقت اصلی ترین هدف، «ایجاد یک تشکل صنفی برای طراحان گرافیک» بود. و من گمان می‌کنم در تمامی این ۱۲ سالی که من در دل ماجرا بودم یکی از اصلی ترین اهدافی که به نسبت به آن رسیدیم در حقیقت یک تعریفی از جایگاه طراحی گرافیک در جامعه بود و وقتی اینجایگاه تعریف بشود متعاقبش برای طراحان گرافیک هم مانند هر صنف دیگری جایگاهی در نظر گرفته می‌شود.

پس هم برای این حرفه و هم برای دست اندکاران این حرفه که طراحان گرافیک هستند یکی از اصلیترین دستاورد‌ها، تعریف یک جایگاه در جامعه بود. ارتباط با سازمان‌ها و نهاد‌ها و ارگان‌ها که به نوعی متقاعدشان کردیم که همچین تشکلی هست انجمنی هست و این حرفه یعنی طراحی گرافیک در جامعه رسمیت دارد. بنابرین رسمیت بخشیدن به حرفه طراحی گرافیک یکی از دستاوردهای مهم انجمن بود.
در کنارش خیلی موارد دیگر هم پدید آمد مثل نشریه جهت اطلاع.

همین طور توانستیم برای دفا‌تر طراحی گرافیک مجوز فعالیت بگیریم و کارهای فرهنگی را از مالیات معافشان کنیم. بیمه تامین اجتماعی و بیمه خدمات درمانی از دیگر عملکردهای مثبت انجمن بود. کمیته‌هایی که در این ۱۲ سال فعالیت می‌کردند مثل موزه طراحی گرافیک و جمع آوری آثار که از‌‌ همان سالهای ابتدایی به همت آقای (مجید) بلوچ و دوستانی که با ایشان همکاری داشتند الان به یک گنجینه بزرگ تبدیل شده است.

  کمیته رفاهی، کمیته اساسنامه و آیین نامه، روابط عمومی و ارتباطات بین الملل و بقیه کمیته‌ها و حضور و همکاری مستمر طراحان با سابقه و پیشکسوت با انجمن و حمایت آن‌ها از انجمن که برای ما بسیار با ارزش بود. جلساتی که برای مشاوره از بیست – سی نفر طراح گرافیک دعوت می‌کردیم صحبت می‌کردیم نظراتشان را می‌گفتند و راه حل‌هایی پیشنهاد می‌کردند و یا ارتباطاتی ایجاد می‌کردندو حمایت می‌کردند.

ما برای تعدادی از بزرگان و پیشکسوتان تعریفی در اساسنامه کردیم و به عنوان عضو افتخاری در انجمن معرفی شدند. بینال اول که توسط گروهی از طراحان گرافیک شکل گرفت چیزی که همیشه مرحوم ممیز می‌گفتند «لشکر کشی طراحان گرافیک» بود تا خودشان و جایگاه‌شان را معرفی کنند.
 بینال دوم نیز در اختیار طراحان گرافیک بود با همکاری شرکت سروش و موزه هنرهای معاصر. منتها بینال سوم چهارم و پنجم به کلی در اختیار اداره کل هنرهای تجسمی قرار گرفت که با نگاهی به سابقه این دوسالانه‌ها می‌بینید که متاسفانه خیلی افت داشتند.

از بینال ششم با تغییری که در مدیریت موزه انجام شد دوباره رویکرد همکاری با انجمن قوت گرفت. در بینال هفتم تقریبن همه کار‌ها به انجمن سپرده شد که آقای اسدالهی هم دبیر این دوره بودند. بینال هشتم دربست در اختیار انجمن بود و در بینال نهم به شکل بسیار بسیار منسجم تری تمامی تجربیات بینال‌های ششم و هفتم و هشتم را پیاده کردیم. در همین دوران‌ها بود که انجمن و طراحان گرافیک به واسطه آثارشان هم توسط خودشان و هم توسط انجمن به جهانیان معرفی شدند و البته این دوسالانه‌هایی که برگزار می‌شد، اعتبار بین المللی کسب کردند.

هیچ یادم نمی‌رود که در برخورد و صحبت‌هایی که با برخی از بزرگان گرافیک جهان و بخصوص نماینده ایکوگرادا داشتم گفتند اصلا باور کردنی نیست که شما همچین بینالی را با این عظمت و با این همه طراحان گرافیک توانستید برنامه ریزی و مدیریت و برگزار کنید. برایشان غیر قابل باور بود که ما توانستیم این کار را بکنیم.

خوشبختانه عضویت انجمن در انجمن مجامع بین المللی طراحان گرافیک (ایکوگرادا) یکی دیگر از این دستاورد‌ها بود. در همین دوران بود که چند نفر از طراحان خیلی خوب ما معرفی شدند به AGI البته درست است که فردی است اما در واقع یک جور حرکت از تشکل بود و در اصل اراده مرتضی ممیز که بهترین طراحان ایران در AGI هم شاخص و پررنگ باشند. نمی‌توان گفت که این کار را انجمن انجام داد اما همین گرد هم آمدن‌ها و مشورت‌ها و همکاری‌ها باعث شد یک همچین دستاوردهایی داشته باشیم.

در طول مدتی که در انجمن فعالیت داشتید چه کار مهمی بود که می‌خواستید انجام بشود و نشد؟
اینجایگاهی که من الان اینقدر با آب و تاب راجع به آن به شما توضیح دادم واقعن جزء اهداف اصلی ما در آن زمان بود. دستیابی به یک جایگاه قدرتمندی که ما هم بتوانیم در این مملکت مثل بسیاری از صنوف دیگر حد و مرز تعیین کنیم و بتوانیم از اعضای واقعی یعنی از اعضای حرفه‌ای، رسمی و فعال انجمن حمایت بکنیم ما هنوز صد درصد به اینجایگاه دست نیافته‌ایم.
 خوب به زمان احتیاج داریم. حتمن اگر همین نگاه و همین هدف باشد و مستمر به آن پرداخته شود، ما چند دوره دیگر به همچین جایگاه قدرتمندی می‌رسیم. این یکی از اصلیترین هاست. نکته دوم اینکه تا حدودی من همیشه نگران گسیختگی اعضای انجمن با هیات مدیره‌ای که خودشان تعیین کردند، بودم. خوب یکسری تعاریف و صحبت‌هایی هم مثل باند بازی و این‌ها زده می‌شد اما واقعیت این است که من هیچ دوره‌ای در این دوازده سال فکر نمی‌کنم توسط هیچ کدام از هیات مدیره یا هیات مشاورین یا سرپرستان کمیته‌ها یک همچین قصه‌ای فراهم شود. این‌ها صحبت‌های بود که در بیرون گفته می‌شد و به آن دامن زده می‌شد.

ولی این وظیفه انجمن و هیات مدیره است که با برنامه ریزی درست این ارتباط مستمر با اعضا داشته باشد و اعضا حضور و فعالیت جدی داشته باشند. این هم از مواردی بود که من فکر می‌کنم در این چهار دوره‌ای که گذشت کمتر به آن پرداخته شده و یکی از دلایل اصلی کمیته، روابط عمومی که یکی از اصلیترین و محوری‌ترین کمیته هاست که روابط عمومی را با اعضا و بیرون از انجمن را داشته باشد.

  کسانی که برای هیات مدیره کاندیدا می‌شوند باید وقت و نیرو و فکر هم برای آن بگذارند. صرفن عضویت در هیات مدیره به دلیل خوشنامی در کار و خوش برخوردی و یا هنرمند بودن خوب نیست. خیلی راحت بگم این خیلی به درد انجمن نمی‌خورد. عضویت در هیات مدیره کار می‌خواهد. اینکه فقط با یک سری آرا در جایی عضویت پیدا کنیم و هفته به هفته جلسه دو سه ساعتی داشته باشیم و فقط در آن دو سه ساعت فکر کنیم این خیلی به درد نمی‌خورد. در دوره‌های ما همه داشتند کار می‌کردند تلاش می‌کردند. منتها همه به سهم خودشان درگیری‌ها و مسئولیت‌ها و کار و تدریس‌ها و دفاترشان نیز بود به همین دلیل بعضی‌ها بودند که نیروی دوچندان می‌گذاشتند برای انجمن بعضی هم در حد همین حضور.

  بنابرین با این صحبت‌ها هم توصیه‌ای به هیات مدیره جدید داشته باشم: عضو هیات مدیره بودن حتمن افتخاراست امیدوارم عضویت در انجمن که ما اینقدر برای آن زحمت کشیدیم افتخار باشد منتها این افتخار بزرگ زمانی حفظ حراست می‌شود که آستین بالا بزنیم و تا امروز اگر شانزده ساعت برای خودمان کار می‌کردیم یک بخشی را به انجمن اختصاص بدهیم و یک بخشی را هم به آن اضافه کنیم. صرف اینکه بیایم عضو هیات مدیره بشویم و از فردا هم برویم و هفته‌ای یکبار دو سه ساعتی بیایم و چهار تا مساله مطرح کنیم من یک چیزی بگویم، این کفایت نمی‌کند. بنابرین یکی از مواردی که ما خیلی نتوانستیم به آن برسیم و بعد از آن هم خیلی به آن پرداخته نشد در حقیقت هم دلی هم فکری و مشارکت و حضور فعالانه اعضای انجمن در همکاری با هیات مدیره است.

  یک بخش بر می‌گردد به اینکه ما عادت کردیم (البته نه ما طراحان گرافیک بلکه جامعه این گونه است) که دور هم جمع می‌شویم و یک نفر را انتخاب می‌کنیم و می‌فرستیم آن بالا بعد می‌نشینیم پشت و شروع می‌کنیم به بد و بیراه گفتن و هو کشیدن در صورتی که بابا جان تو خودت انتخابش کردی! حالا بیا آستین بالا بزن و کمک کن که درست کار کند و با کمکهای تو هست که می‌تواند موفق شود. حتا اگر فکر می‌کنی ممکن است به انحراف برود یا آن قصه‌هایی که همیشه می‌گویند، با حضور خودت مانع آن باش.

چطور می‌شود اعضا را بیشتر دخیل کرد؟
سایت انجمن
سایت بسیار خوبی است سایت فعالی است حتمن یک نارسایی‌هایی دارد ولی من فکر می‌کنم در جریان دادن اعضای انجمن به طور مستمر و مداوم یکی از مسایل مهمی است که حتمن باید به آن توجه کرد. که عضو خودش را یک عضو غیر فعال نبیند عضو خودش را عضو رسمی و همسنگ و همپای اعضای هیات مدیره بداند. مگر اعضای هیات مدیره چه کسانی هستند؟ از بین خود اعضا انتخاب شدند و بعد در جمع خودشان یکی می‌شود دبیر یکی خزانه دار. ولی باز هم هیچ فرقی با بغل دستی و دیگر اعضای رسمی انجمن ندارند. بنابرین اگر از این زاویه نگاه کنیم باید شرایطی را فراهم کنیم و اطمینان و باوری را به اعضای انجمن داد که: شما الان عضو هیات مدیره نیستید اما در دل این قصه هستید و بایستی حضور داشته باشید و با هیات مدیره همکاری کنید و اگر لازم باشد به هیات مدیره اخطار بدهید. هر عضوی حق دارد مثل یک سهام دار یک درصدی به راحتی در مجمع و یا در هیات مدیره انتقاد بکند. منتها انتقاد درست و سازنده. بیخودی تهمت و به‌تان و حرف‌های خاله زنکی صدمن یک غاز نزند. بیاید و مشکلش را مطرح کند.

در آن دوره دوازده ساله، یکی ازسنت‌هایی را که از مرحوم ممیز به ارث رسیده بود. چه در زمان حیاتش و چه بعد از آن روزهای یکشنبه به طور مستمر و منظم جلسات هیات مدیره برگزار می‌شد. مگر به تعطیلی می‌خورد یا مثلا در تابستان اعلام می‌کردیم دو هفته تعطیلات داریم در غیر این صورت جلسات بدون استثنا برگزار می‌شد. این جلسات تمامن صورت جلسه می‌شد و کتبا اطلاع داده می‌شد و به همه اعضا اعلام می‌کردیم که هر کسی هر نقطه نظری داشته باشد و بخواهد می‌تواند در جلسات هیات مدیره حضور داشته باشد ما حرفهای پشت پرده و حرفهای آن چنانی نداشتیم. بنابرین هر کدام از اعضا می‌توانستند در جلسات حضور داشته باشند.

با همچین نگاهی و صحبت‌هایی که کردم کسانی که برای عضویت در هیات مدیره انجمن کاندید شدند باید بدانند که اولن عضویت در هیات مدیره انجمن افتخار بزرگی است و در کنارش باید در نظر داشته باشند که آمدند تا کار کنند فکر کند و یک بخش عمد‌ای از وقت خود را به انجمن اختصاص دهند.

نظر شما درباره کاندیداهایی که به شکل گروهی در این دوره شرکت کردند چیست؟
این یکی از بهترین رویکرد‌ها است. یک عده‌ای نشسته‌اند و هم فکری کرده‌اند و سنگ‌هایشان را وا کندند و به نتایجی هم رسیدند که «ما می‌خواهیم عضو هیات مدیره بشویم و اگر عضو بشویم چه کارهایی را انجام خواهیم داد و...» می‌گویند «ما یک تیم هستیم می‌آییم و این کار‌ها را انجام می‌دهیم حالا اعضا شما به این دلایل به ما رای بدهید یا رای ندهید.» این یکی از دستاوردهای بسیار خوبی است که البته آقای مثقالی در دوره پیش که می‌خواستند کاندیدا شوند پیشنهاد دادند و الان به یک روند دموکراتیک (البته نه اینکه قبلا نبود) هم تبدیل شده. و یک کار گروهی مدنی تفکر جمعی است.

1391/8/10

زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن