نمایشگاه هایی که آسمان را نشانه رفتند


این مطلب پیش از این در شماره ۱۵۹۵ روزنامه شرق منتشر شده است


شهر آسمان، جشنواره ای دیداری است در شهرالرمضان 1433، به دست سازمان زیباسازی شهر تهران؛ همان شهر تهرانی که رنگ و لعاب حضور هنرهای دیداری را، هرازگاهی با رویدادهایی مناسبتی و بخشنامه ای بر چهره خود می بیند. پایتختی که این بار هم خیابان های خود را پر از بیلبوردهایی یافته که همگی از خوبی و درستی و هماهنگی می گویند، بی آنکه خود باشند. آویزهایی عظیم و پرده های وسیعی که، به مدد آخرین تکنولوژی چاپ های قطع بزرگ، قد برافراشته اند تا خودی بنمایانند و کلانشهر را در کسادی تبلیغات کالاهای خارجی، رنگی از زیبایی و معنویت و آسمان بالابخشند که، ما ز بالاییم و بالامی رویم.


آسمان اما، انگار بالاتر از آن است که تنها با موشی و فتوشاپی به کف آید. حقیقتی فراموش شده شاید باشد؛ اینکه برای نمایاندن هرچیز ابتدا باید آن را دید. فراخوان های پرشمار این دوران، سالیانی است جوانان و نوجوانان ایرانی را به مسابقاتی فرامی خواند، برای کسب افتخار و مدال و معنویت و البته جایزه. فربهی آمار شرکت کنندگان در چنین رویدادهای مناسبتی ای، هرساله برگزارکنندگان را خشنودتر می کند و چهره شهرمان را غمگین تر. تابلوهای عظیم شهری، در کار بزرگ نمایی ذوق ورزی های خام اند و تبلیغ برخوردهایی سطحی و ترجمه های تصویری دم دست. تکرار مکرر موضوعاتی مشابه، کپی کاری و برداشت های سطحی از مقولاتی معنوی، همراهان ناخواسته فراخوان های سالیان اخیراند. نمایشگاه هایی که همه آسمان را نشانه رفته اند، بی آنکه پای بر زمین محکم کنند. تهران کلانشهر اما، گره بند سنت به مدرنیزم را ناموخته، تاخت با کفش های تکنولوژیک را عاشق است. پایتخت همان سرزمین نوستالژیک فضاهای سنتی و جادوی هندسه کمال یافته ایرانی-اسلامی، با ساختار درست و هماهنگ. هماهنگی، هماهنگی و باز هم هماهنگی. همان اکسیری که در هرچیز و همه چیز زیبایی می آفریند، امروز گم گشته ازدحام کلانی شهر تهران است. شهر بزرگ است و پراکنده، زیبایی نادر است و زیباسازی سخت. برای زیبایی ساختار نیاز است، هر چند محدود و موقت. بزک شهر بی ساختار، حکایت کورکردن چشم است برای برداشتن ابرو. و این همه بار، بر دوش سازمانی است که کار کارستان زیباسازی عروسی را به دست دارد، به هزار دامادی تهران. این درست که شهر آسمان امسال، خوب بود و نظام مند. قبول که دبیری اش وقت گذاشت و کار کرد و راه انداخت. سوال اما همچنان برجاست که: آیا مفاهیمی چون رمضان و قدر و معنویت، مفاهیمی بیلبوردی اند؟ آیا یادآوری آسمان، موازی با علایم رانندگی و تبلیغات کالاهای شهری، لازم و حتی ممکن است؟ و آیا مقولاتی درونی و عمیق را می توان با طرحی حقیر در ابعادی بزرگ، به خورد روح خسته شهروند داد؟

بیژن صیفوری

زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن