زنده باد فتوشاپ


شهروز نظری

هر روز دانشجویی از دانشکده های هنری ما با عنوان شغلی «طراح گرافیک» فارغ از تحصیل می شود و با کمک photoshop و یک کم ذوق Freehand و البته دفتری شیک و آراسته می تواند آدمی باشد «مهندس هنرمند» که هم دنیا را دارد و هم آخرت. بعد از مدتی اگر ور تجاری اش بچربد هر ماه دفتر را به شمال تهران نزدیک تر می کند و اگر ور فرهنگی اش سنگینی کند صبح تا شام دنبال فراخوان نمایشگاه های پوستر می گردد و مدام کار ارسال می کند تا اینکه یک روز بعد از ده ها بار فرستادن پوستر، این پرنده خوشبختی روی شانه اش بنشیند و از گرافیک تجارتی یا به غلط مصطلح بازاری نجات پیدا کند.در یادداشت های متفاوتی که در این سال ها راجع به گرافیک ایران خوانده ایم هر جا به خنسی خورده ایم، در بیشتر مواقع یقه انجمن طراحان گرافیک را گرفته ایم و کمتر پیش آمده که از ضعف های فردی طراح گرافیک ایرانی حرفی بزنیم، هرجا هم حرف و حدیثی شد تصویر بزرگترها که انگشت اشاره را بر دماغ مبارک (به علامت سکوت) قرار می دادند مانع شد تا نسل های مختلف گرافیک ارزیابی و نقد شوند.

در واقع آنچه امروز گرافیک ایران در عرصه جهانی تلقی می شود بیشتر از آنکه واقعیت عینی داشته باشد چیزی شبیه اوهامی است که در دهه هفتاد نزد سینماگران در ارزیابی جایگاه سینمای ایران در جهان وجود داشت.

جالب اینکه جماعت صاحب منصب گرافیک هم از سر احتیاط و البته شاید التفات (با وجودی که به شأن و جایگاه نداشته ما واقفند) با استناد به چند جایزه در دو سال اخیر به ناگاه از مختصات و ویژگی های گرافیک بومی حرف می زنند و با پذیرش پیش فرض خیالی اولیه درباره جایگاه گرافیک ایران از حضور تایپوگرافی و ویژگی های اگزوتیک آن سخن ها می رانند،

اینکه جهان فرهنگی اروپایی امریکایی در تمام زمینه ها به سمت کشف دنیای اگزوتیک ما جهان سومی ها برود و همه جا از عکس گرفته تا سینما و حالا گرافیک به دنبال کشف «امل آرت» می رود و هر روز از این جعبه های شامورتی نسخه یی را رو می کند نباید ما را از مسیرمان منحرف کند. اینکه اروپایی ها و امریکایی ها ما را از پشت عینک جهان اولی می بینند و بعد از کشف ما جهان دست چندمی ها ذوق می کنند نباید خشنودمان کند، هنر روزی هنر می شود که دیگر در تملک هیچ جهان سیاسی و اقتصادی بخصوصی نیست، وقتی هست، هست و وقتی نیست دیگر نیست، این را هم فراموش نکنیم طی حداقل چند دهه گرافیک نوظهور ما، هیچگاه در قد و قواره یی نبوده ایم که بخواهیم از مختصات این هیبت حرف بزنیم. جالب اینکه در سخنرانی های متفاوتی که در این چند سال می شنویم گاهی بعضی اساتید برای شناسنامه دار کردن گرافیک معاصر ایران سعی می کنند گرافیک ایرانی را سنتی معاصر معرفی کنند. حال آنکه گرافیک ایران نه تنها زاییده این دو دهه نیست، حتی در شکل معاصرش هم به آدم هایی در دهه 20 و 30 خورشیدی باز می گردد. آیا تلاش خط در نقاشی معاصر ما که البته به صراط مستقیم منتهی نشد، بخشی از کاربردشناسی خطوط فارسی نبود؟

آیا تلاش های رضا مافی، فرامرز پیلارام و محمد احصایی در کشف کاربری ها و ویژگی های خط فارسی اولین قدم ها در ساختارشناسی گرافیک خط های ایرانی نیست؟متاسفانه از آن روزی که گرافیک ایران خرقه هنر پوشید، هر کسی آستینی از آن گرفت و شروع کرد به کشیدن و حالا هر صاحب منصبی خرقه یی به تن دارد و سیر و سلوک درویشی می کند و یک لشگر آدم سینه چاک و صدالبته بی باک و نوجو دنبالش رژه هنری می روند. جوان هایی که در بهترین وضع نسخه ژنریک استاد هستند و البته با توجه به سن و سال هم شیک ترند هم غربی مآب تر و البته مدعی تر از استاد و خدا به خیر کند روزی که این جوان ها پوستی بترکانند و خدای ناکرده صاحب مقام و منصبی شوند که اگر شوند با خود استادانشان چه ها که نمی کنند. بنشینید تا با هم ببینیم،

آیا بهتر نیست گرافیک معاصر به جای نگاه اگزوتیک داشتن به سنت برود سراغ تحقیق و تفحص در گرافیک سنتی (بومی) ایران و کشف نانوشته ها و نادانسته های بعدی،به جای اینکه جوان ها را به استفاده بی حد و حصر از خط و نشانه و المان سنتی ترغیب کنیم و صبح تا شب مشوششان کنیم که سری در سرهای جشنواره ها درآورند متوجه شان کنیم که گرافیک ما مثل هر هنر دیگری ابتدا باید شأن و منزلتی در میان مردمش داشته باشد تا بتواند کاری باشد کارستان، آیا گرافیک ژاپن و لهستان و امریکا برای جایزه بردن و مطرح شدن در جوامع فرهنگی به وجود آمدند یا اینکه می خواستند یا توانستند سلیقه عمومی ملت هایشان را عوض کنند. همین حالا از شما می پرسم ممیز گرافیک ما از کدام جنبه اش اصیل تر بود او طراح گرافیک مهمتری بود یا آدمی بود که سعی داشت با گرافیک، دنیایی به این دشواری را تغییر بدهد؟
 
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن