نقدی بر مقاله‌ « پوستر زدگی» نوشته‌ی ابراهیم حقیقی


آواز پوسترزدگی یک پرنده ی کوچک

چندی پیش مقاله ای از استاد محترم جناب آقای حقیقی که از طراح گرافیک های باسابقه و قدیمی ایران می باشد در نشریه الکترونیکی «رنگ» با عنوان «پوسترزدگی» منتشر گردید که نوعی اعلان و مانیفیست امروزی ِ ایشان و گروه زیادی از هم نسلان و هم نظران ایشان محسوب می گردد. ابراهیم حقیقی از نسل گذشته ای ست که با نسل نگارنده فاصله ای به اندازه ی تجارب ارزنده و پویا در بخش گرافیک دارد و ارتباط نزدیک و تنگاتنگ ایشان با تکنولوژی را می توان از شهرت ایشان برداشت نمود. کما اینکه حضور بسیاری از مصادیق تکنیکی ِ ارتباطاتِ بصری مدیون تلاش ِ ایشان و هم نسلان وی است. نسلی که به همراه مرتضی ممیز، احصایی، بریرانی، جوادی پور و... در گرافیک و البته در نقاشی نامی، سپهری، آغداشلو، اویسی، کلانتری، محصص ها و... و درشعر و ادبیات شاملو، اخوان ثالث، دولت آبادی، ایرج پزشکزاد و.... و... باعث تحولات ِ رو به رشد در سطح فرهنگ ی عامه گردید. اجازه می خواهم نسل ایشان را با به کار بردن اسم و جریانات به نوشتاری دیگر و امکانی دیگر واگذار نمایم که فهم و درک این نسل بزرگِ شعرا، طراح گرافیک ها، موسیقی دانان، فیلمساران، عکاسان و... حتی در تحلیل هم نسلان ِ من کاری سهل و راحت نیست.

در ابتدا سعی زیادی دارم تا با درک نوشتار جناب آقای حقیقی بتوانم به سئوالات و خواسته های ذهنی خود جواب دهم و یا در خود ایجاد سئوال نموده و به رونمایی ِ مجدد مسایل ِ مطروحه بپردازم. مقاله جناب حقیقی از چند دسته گی سخن می گوید که مخاطب آن طراحان گرافیک جوان، تعدادی از طراح گرافیک ها که قسمتی از جریان پوسترسازی سالهای اخیر متاثر از برخورد آنها از پوستر سازی است و سازمان دهندگان نمایشگاه پوستر در سالهای اخیر محسوب می گردند. از جمله: پوستر پوستر، رنگ پنجم‌، مثبت منفی‌، چهارمیخ‌، ارگ بم و آخرین و بزرگ‌ترین آن‌ها نسل پنج و احتمالا برگزارکنندگان مسابقات پوسترسازی در سالهای اخیر می باشند. مسابقات ریز و درشتی که طراح گرافیک ها را به تولید پوسترهای تک واحدی! تشویق و از جریان اصلی آن که به قول آقای حقیقی پوسترسازی برای عامه ی مخاطبین دور می کند.

البته اینجا قسمتی از تحلیل ناقص می ماند و آن حضور ایشان و هم نسلان وی در برپایی و برگزاری نمایشگاه هایی است که از جمله اولین نمایشگاه بین المللی پوستر تهران و جایزه دادن به پوسترهای تک واحدی است! برگزاری اولین نمایشگاه پوسترهای «سلف-پرومیشنال» در موزه هنرهای معاصر که با تشویق مرحوم مرتضی ممیز برگزار گردید. و البته نام بردن از این نمایشگاه ها به اندازه ی گروه های تشکیل یافته که نام برده شد، سهل و آسان است! و تبعات کنارگذاشتن بینال گرافیک که در آن اکثر تولیدات گرافیکی و ارتباطی عرضه و نمایش پیدا می کرد نگوییم به سیاست های ایشان و هم نسلان وی بلکه ناشی از درک تازه ای است که اکنون ایشان با زیر سئوال بردن آن سعی در شانه خالی کردن ِ از آن دارند. گرچه جریانات نمایشگاه ها برای هم نسلان ِ بنده تا زمان ِ قرار گرفتن در بازار ِ تولیدات گرافیک منجر به این شد که دیگر نتوانیم آثار ِ نشانه، روی جلد، مولتی مدیا و... خود را به نمایش و قضاوت بگذاریم لیکن باب تازه ای پیش آمد که روی جلدها در نمایشگاه کتاب به نمایش در آید و تولیدات دیگر طراح گرافیک ها روی دستشان باد کند و این ترفندی بود که مسبب ِ آن هم نسلان بنده نبودند! و در این بین انجمن طراحان نتواند محلی برای تشویق این نوع محصولات و آثار پیدا نماید.

جناب حقیقی در بحث و مقاله ای آکادمیک و کلاسه در ابتدا سعی وافری در تعریف و توضیح منطق بحث خویش دارد که با درک آن بتوانیم تعارضات مطرح شده را با جریانات پوسترسازی ِ سالهای اخیر بررسی نماییم. مهمترین قسمت های مقاله ی ایشان در بررسی ارتباطات بصری در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک و تعریف (شخصی ایشان!) از پوستر وتاکید بر تکثیر به عنوان ِ امری مهم در پوسترسازی نام می برند. اگرچه هم رای هستیم لیکن می دانیم در نقد کارشناسانه نمی توانیم با بررسی یک طرفه با قاضی برویم. جای نمایشگاه های پوسترهای خاص (که قدرت آن را ندارم تا تعریف واضحی از این کلمه بدهم)، پوسترهای شخصی و نمایشگاه های گرافیک با طرف ِ مخاطبین گالری ها کجاست؟!

پوستر در پاراگراف ابتدایی ایشان به تقسیم بندی کلاسه ی پوسترهای «فرهنگی» و «تبلیغاتی» می پردازد و کمی دقت در بررسی گونه ی دوم از تعریف ِ ایشان را می توان در پارگراف اول نیز به کار برد بدون آنکه لطمه ای به تعریف و ارزیابی ما وارد آورد. قصد این نوشتار وارد شدن به جزییات نوشتاری جناب حقیقی و دور شدن از فهم نوشته ی ایشان نیست ولی بازخوانی مکرر مقاله ی ایشان نیز مانند پوسترسازی های تک واحدی مالامال از تناقضات است. یا حداقل مخاطب را به جواب نمی رساند و حتی به طرح پرسشی معلوم رهنمون نمی دارد. تاکید موکد ایشان در هنرمند نبودن پوسترسازان تک واحدی! در مقابل چیزی است که می گوید: دگرگونی یا رشد درک تصویری افراد جوامع شهری است که به دلیل فزونی وسایل ارتباط جمعی به‌ناگزیر پیر و جوان را متأثر کرده و رفتار آن‌ها را با ارائة رمزگان عمومی‌شده دگرگون و در اختیار می‌کند. و مهم‌تر، ابزار تکنولوژیک معاصر ــ که مستقیماً در منش و کنش پوسترها (در هر ابعادی‌) تأثیر گذاشته‌اند ــ رایانه‌ها و چاپگرهاست‌.

نمی توان درک کرد بین ِ چیزی که می خواهد از هنرمند نبودن ِ! کسانی که تنها در گالری ها آثارشان را به نمایش می گذارند (به عقیده ایشان!) و درک دگرگونی و یا رشد تصویر که از روی قاعده با گذشته اش متفاوت است. طرح بنده چیز معلومی است بین درک گذشته و حال! نوشتار آقای حقیقی مرا یاد نقاشی ِ نقاشانه ی قبل از دهه ی سی میلادی می اندازد که در مقابل کسانی مانند مارسل دوشان، جاسپر جونز و... تلاش داشتند بگویند این هنر نیست ولیکن هنر می تواند باشد. تلاشی که می خواهد آموزه ها و تغییرات را بپذیرد ولیکن قواعد سنتی را نیز حفظ نماید. نمی توانم ایشان را جزو هنرمندان پیشروی گرافیک ایران قرار ندهم (جرات آن را نیز ندارم) ولیکن شاید قصد نوشته ام را در وجود تعارض ِ نوشتار ایشان می دانم. قصد این نیست که جریان حال را درمقابل! گذشته قرار دهم ولی به نظر می رسد به عنوان کسی که همواره حقیقی را الگو و طراح گرافیک ِ آگاه می دانم را به وجود تعارضات ِ زبانی ِ نوشتارِ ایشان فهم نمایم. یا به نوعی طرح سئوال نمایم.

می توان طرح ِ: مگر ذات تکثیرپذیری پوستر نبود که آن را هنر شاخص قرن کرد؟ آیا سرکوب ذات تکثیرپذیر پوستر به پذیرش حضور تک‌واحدی نقض غرض نیست‌؟ را با تفسیر ارتباطات بصری قرن معاصر ِ مقاله ایشان مقایسه کرد و قص الهذا.

وجود و عدم وجود تعریف و تفسیر، الگوی قدیمی تدریس در دانشگاه ها، جریانات از هم گسیخته و هزار یک چیز دیگر که صحبت از واضحات جامعه ی هنر است.

زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن