گفتگو با منوچهر عبداله ‌زاده


منوچهر عبداله ‌زاده متولد 1336 که تاکنون از چند بی‌ینال گرافیک و جشنواره فیلم ، جایزه دریافت کرده است. گفتگو با این عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ، پیش‌تر در صفحه گرافیک روزنامه انتخاب منتشر شده است.

وضع کنونی پوسترهای سینمایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
سابقا اینطور بود که کارگردان ، سفارش‌دهنده پوستر به طراح گرافیک بود و خود او و نظراتش ملاک طراحی پوستر بود. با کارگردان صحبت می‌کردیم ، سفارش می‌گرفتیم و کار را انجام می‌دادیم. این رابطه رفته رفته عوض شد و "پخش فیلم" بجای کارگردان آمد. یعنی طراح گرافیک با پخشی سر و کار پیدا کرد. اینجا دیگر پخش نقطه نظرهایی داشت که با کارگردان فرق می‌کرد. پخش به فروش فیلم و گیشه توجه داشت. این تغییر سفارش‌دهنده از کارگردان به پخش ، روند پوسترهای سینمایی کشور را به هم زد. شاید به همین دلیل است پوسترهایی که در دهه اول انقلاب کار می‌شدند به نسبت سال‌های بعد از آن خیلی بهتر بود و پوسترهای الان هم که خیلی ضعیف به نظر می‌رسد.

 یعنی عمده ضعف پوسترهای سینمایی بخاطر دید گیشه‌ای پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان است؟
تا حدودی. اما ناگفته نماند که بعضی تهیه‌کننده‌ها دیدشان خیلی خوب است. مثلا من الان با یک تهیه‌کننده‌ای همکاری می‌کنم که سالی یکی دو فیلم می‌سازد ، ولی همان یکی دو تا هم جزو فیلم‌های خیلی خوب هستند. من با سفارشی که این تهیه‌کننده می‌دهد خیلی راحت‌تر کنار می‌آیم تا تهیه‌کننده‌ای که مد روز را از من می‌خواهد. کمتر دیده شده که تهیه‌کننده با دید هنری پوستر را ارزیابی کند. البته علت دیگر این ضعف‌ها ، آمدن کامپیوتر است و آدم‌هایی که توانمندی ندارند و شروع می‌کنند به طراحی پوستر. کسانی هستند که فقط تکنیک‌ها را یاد گرفته‌اند. سفارش کار به این افراد ، اصلا مطابق هیچ رابطه حرفه‌ای نیست و بیشتر رابطه دوستی و رفاقت است. من تهیه‌کننده‌ای را می‌شناسم که چون پسرش کامپیوتر و فتوشاپ بلد است ، پوستر فیلمش را می‌دهد به پسرش طراحی کند! متأسفانه رایج شدن کامپیوتر ، ضررهای بزرگی به طراحی پوستر زد که یکی‌اش همین است. طراحی پوستر فیلم ، یک اعتبار و جایگاهی دارد که کار هر کسی نیست.

 در مورد مشکل اول که اشاره کردید ، راه حل چیست؟ منظورم تهیه‌کنندگانی که مد روز را می‌خواهند.
ببینید تهیه‌کننده یا پخش‌کننده هم برای خودش دلایلی قانع‌کننده‌ای دارد. وقتی تهیه‌کننده ، فیلمی را برای فروش و گیشه می‌سازد ، نمی‌توان ملاک دیگری غیر از فروش را در پوستر در نظر گرفت. یعنی همان اصطلاح پوستر تجاری ، که رایج شده و من این اصطلاح را قبول ندارم. این جور فیلم‌های تجاری نمی‌توانند پوستر هنری داشته باشند. ضمن اینکه تعداد فیلم‌های هنری هم اینقدر کم شده که به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد. حالا اگر پوستر این تعداد فیلم‌ را ، بین طراحان واقعی تقسیم کنیم ، هر دو سه سال یک بار ممکن است یک طراح گرافیک ، این امکان را پیدا کند که یک پوستر عالی طراحی کند. گذشته از اینها برخی مشکلات فیلم‌سازی و سینما هست که در طراحی پوستر فیلم هم مؤثر است و این مشکلات ریشه‌ای سینما ، به راحتی حل شدنی نیست.

 البته نظر و خواست تهیه‌کننده و پخش ، یک طرف قضیه است. آن سوی قضیه را هم باید در نظر داشت. یعنی ممکن است طراح پوستر سینما ، سواد گرافیکی و سینمایی لازم و به روز را نداشته باشد.
درست است. در تمام دنیا حرفه گرافیک تقسیم‌بندی شده و اصلا معلوم است که چه کسی پوستر فیلم طراحی می‌کند. مساله دیگر اینکه ، پخش نمی‌رود سراغ کسی که سواد گرافیکی و سینمایی داشته باشد. کاری نداریم که خیلی‌ها بدون داشتن توانمندی وارد این حرفه شده‌اند ، اما بحث مهم‌تر اینست که اصلا پخش و تهیه‌کننده نمی‌خواهند به طراح باسواد سفارش بدهند! اینجا هم مثل همه دنیاست! مگر چند تا طراح گرافیک ناب داریم؟ دلیل ندارد هر کسی که پوستر فیلم طراحی می‌کند آدم خیلی باسوادی باشد. این را هم فراموش نکنیم که مردم به نوعی کج سلیقگی عادت کرده‌اند. شاید مقصر طراح گرافیک‌ها باشند ، شاید هم بازار. باید این رفتار را تغییر دهیم. اگر توانستیم معلوم می‌شود که موفق بوده‌ایم و اگر نتوانستیم باید سال‌ها ، در همین شکل گرافیکی در جا بزنیم.

 اگر بخواهیم مقایسه کنیم بین کارگردان سینما و طراح گرافیک ، قبول دارید در مقابل رشد سینما و فیلم‌سازی در کشور ، گرافیک‌مان در جا زده است؟
اصلا اینطور نیست که سینما رشد کرده و گرافیک در جا زده است.

 اگر اینطور نیست پس چرا سینمای ما در مقایسه با گرافیک ، نسبت به قبل ، حرف بهتر و بیشتری برای گفتن دارد؟
گرافیک هم رشد داشته است. ولی یک مساله‌ای هست و آن هم اینکه ، سفارش‌ها به نوع خاصی از طراحان داده شده است. شما مطمئن هستید اگر پوستر فیلم‌های مهرجویی را کسی غیر از فرشید مثقالی طراحی می‌کرد ، کار بدی می‌شد؟ ما در این مملکت اسیر اسم‌ها شده‌ایم. عده‌ای اسم‌شان را ثبت کرده‌اند و حالا دارند از آن بهره می‌برند. ما آدم‌های خیلی خوبی در طراحی پوستر داشتیم و داریم. آدم‌هایی که یک دوره کارهای خیلی عالی تحویل دادند ، بعد چون دیگر سفارشی به آنها داده نشد کنار کشیدند. ولی اینطور نیست که گرافیک در جا می‌زند ، رشد خودش را دارد ، ولی سفارش‌دهنده‌ها به سمتش نمی‌روند. اینجا یک فاصله عمیقی بین گرافیک اصولی و درست ، با سینما حاصل شده که این فاصله را باید کم کرد.

 باز برگشتیم سر خط اول! یعنی چون سفارش‌دهنده تغییر کرد ، حالا چنین به نظر می‌رسد که گرافیک در این سال‌ها رشد نداشته است!
چون آن موقع خود کارگردان سفارش می‌داد و برای کار خودش و پوستر فیلمش ، ارزش هنری قائل بود. اصلا توجه نداشت که فروش می‌کند یا نه.

 مقوله دیگری هم در سینما هست که طراح گرافیک در آن حضور دارد. منظورم تیتراژ فیلم است. در این باره چطور؟ آیا باز هم معتقدید رشد کرده‌ایم؟
بی‌توجهی به تیتراژ از جای دیگری ناشی می‌شود. تهیه‌کننده و کارگردان تلاش می‌کردند تا فیلم به جشنواره برسد و در آخرین لحظه ، متوجه تیتراژ می‌شدند. دیگر فرصتی نبود تا برترین‌ها را انتخاب کنند و طراح هم فرصت داشته باشد تا یک تیتراژ عالی بسازد. به هر کسی که دم دست بود سفارش می‌دادند ، تا کار به جشنواره برسد. یک چیزی را تایپ می‌کردند و می‌گذاشتند اول فیلم که برود. البته در طی این چند سال ، یک کمی وضع بهتر شده است. یعنی به طراح بهتری سفارش می‌دهند. او هم فرصت و وقت بیشتری در اختیار دارد.

 اینکه تعداد کمی از طراحان گرافیک به سراغ تیتراژ می‌روند و یا از آن شناخت دارند ، علتش از کجاست؟
این برمی‌گردد به حضور تکنولوژی در ایران. وقتی تکنولوژی می‌آید ، کارها تخصصی‌تر می‌شود. الان تکنولوژی ساخت تیتراژ عوض شده ولی طراح گرافیک هنوز با این تکنولوژی آشنا نیست. من یادم هست برای تیتراژ فیلم پاییزان ، حدود دو هزار تا سل کار کردم. خب با تکنیک‌های قدیمی ، بیشتر احساس نزدیکی می‌کردیم.

لینک به منبع

زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن