در کارنامه حرفهای کورش پارسانژاد ، گرافیک مطبوعاتی بیشترین حجم را دارد. او مدیر هنری چند نشریه بوده و هست. گفتگویی که پیش روی شماست به چند و چون گرافیک مطبوعاتی کشور میپردازد که پیشتر در صفحه گرافیک روزنامه انتخاب منتشر شده است.
ارزیابی کلیتان از وضعیت فعلی گرافیک در مطبوعات چیست؟
گرافیک در مطبوعات ما به دلیل مسائل مالی همیشه افت و خیزهایی داشته به خصوص در سالهای اخیر. حجم کارهای گرافیکی که در نشریه به کار گرفته میشود بسیار گسترده است. مطالبی که بایستی صفحهآرایی شوند و برای هر کدامشان یک طرح و ترکیب خاصی باید در نظر گرفته شود. مسائل مالی که عرض کردم شامل تقریبا همه نشریات میشود. چه نشریات دولتی و چه نشریات خصوصی. هر کدامشان به نوعی با این مسائل درگیر هستند.
میتوانیم گرافیک مطبوعاتی را یک شاخه مستقل در گرافیک در نظر بگیریم؟
به طور طبیعی اینطور است که طراح گرافیکهای متخصص در مطبوعات ، معمولا کمتر به سمت دیگر شاخههای گرافیک میروند یعنی برعکس سایر شاخههای گرافیک که طراحان مایل هستند در زمینه مطبوعات هم فعالیت کنند. اما در گرافیک مطبوعاتی اینطور نیست و طراح گرافیکها تمایلی ندارند کارهای دیگر هم در شاخههای دیگر گرافیک انجام دهند. البته الان به دلیل مشکلات مالی وضعیت جور دیگری است. الان میبینیم اغلب طراح گرافیکهای خوب مطبوعاتی دارند از این حوزه کنار میکشند به خاطر اینکه جوابگوی نیازهای مالی شان نیست. الان عمده کار یک طراح گرافیک در نشریه ، طراحی لوگو و یونیفرم صفحات است و گاهی هم طرح جلد و بقیه کارها را به اجراکارها و اپراتورهای کامپیوتر میسپارند. چون حاضر نیستند در این زمینه هزینه بیشتری بپردازند و نتیجهاش هم همین میشود که میبینیم. اغلب نشریات فعلی به لحاظ ساختار گرافیک واقعا مشکل دارند و کمتر مجلهای را میبینیم که گرافیک آن جای بحث و نقد و بررسی داشته باشد. به نظرم ، فضای گرافیک مطبوعاتی ما هنوز جای رشد و کار فراوان دارد.
پس به نظر شما مشکل مالی باعث شده تا وضعیت گرافیک مطبوعاتی خوبی نداشته باشیم؟
علاوه بر مسائل مالی که پاسخگوی نیازهای طراح نیست ، مسئله دیگری هم هست و آن حجم زیاد کار و وقتگیر بودن آن است. یعنی صفحهآرایی یک شماره مجله ، زمان زیادی میطلبد در حالی که طراحی پوستر و جلد کتاب ، نسبت به مجله زمان زیادی نمیخواهد. البته حسن کار کردن برای مجله هم زیاد است ، از جمله اینکه فشرده بودن زمان سفارش تا تحویل کار و حجم زیاد کار باعث میشود تا طراح مجربتر شود و خلاقیتش بالا برود. تجربه هم این را نشان داده طراحانی که مدتها کار مطبوعات انجام دادهاند ، به راحتی توانستهاند در سایر عرصهها هم موفق شوند.
این مشکل وقتی بیشتر مطرح میشود که بخواهیم در نشریه کار نویی انجام دهیم یا اینکه ساختار غلط آن را تغییر دهیم.
درست است ، ولی باز هم تاکید میکنم خود طراح باید مشکلش را حل کند. نمیتوانیم دستورالعمل صادر کنیم.
به نظر میرسد شما خودتان هم نتوانستید با این مسئله کنار بیایید؟ چون وقتی کارهای شما را در نشریه " کمان " نگاه میکنیم ، احساس میکنیم تکراری و خستهکننده است؟
این نظر شماست! ضمن اینکه من خودم هم موافقم که بایستی بعد ازمدتی ، یک تغییراتی را در مجله انجام داد ولی باید دید نشریه از جنس کدامیک از نشریات است و آیا آن قابلیت را دارد که تغییراتی را در آن صورت داد یا نه؟ و اینکه زمان این تغییر چه موقع است؟ باز نباید فراموش کرد که تغییرات در طراحی یک مجله ، باید به سمت بهتر شدن برود. چون گاهی اوقات طراحی مجله از اول آنقدر حساب شده و محکم بوده که شاید دیگر نتوان بهتر از آن را طراحی کرد. به نظرم اینجا دیگر لزومی ندارد که طراحی مجله تغییر کند. ایرادی ندارد وقتی میبینیم کار بهتری نمیتوانیم انجام دهیم ، همان طرح اول را ادامه دهیم. باز به نظرم این تغییرات درباره متن و صفحهآرایی پذیرفتنیتر است تا طراحی جلد مجله. یونیفرم جلد یک مجله را خیلی دیر تغییر میدهیم ولی درباره متن و صفحهآرایی این اتفاق به راحتی پذیرفته میشود. یعنی برای بهتر شدن صفحهآرایی متن مجله ، یک سری تغییرات جزیی اعمال میکنیم که به نظرم اینها درست و منطقی است و اتفاقا مفید هم هست. از جلد مهمتر ، لوگوی مجله است که از اول باید طوری طراحی شود که اصلا تغییر نکند ، باز جلد مجله ممکن است هراز گاهی تغییر کند. مثلا جلد مجله کمان در مدت چند سالی که این مجله منتشر میشد دو سه بار تغییر کرد ، اما لوگوی آن ثابت بود. تغییر دادن لوگو مثل این است که شما هراز گاهی اسمتان را عوض کنید. بعضی مجلهها این کار را کردند. مثل همین مجله فیلم که دو سه بار لوگوی آن تغییر کرد تا به شکل فعلی رسید.
پس با تغییر لوگو مخالفید ولی تغییرات صفحهآرایی و جلد را منطقی میدانید؟
در مورد جلد و صفحهآرایی متن هم باید دید چه موقع حس آن پیدا میشود ، آن وقت است که میتوانیم آن را به عنوان یک قانون مثبت بپذیریم. من خودم کلا اینطور میپسندم که تغییرات متن و جلد باید تدریجی و حسی باشد نه اجباری.
منظورتان از این که میگویید "حسی" باشد یعنی تغییرات نشریه به خواست طراح اعمال شود نه به سفارش صاحب نشریه؟
بله. به نظرم اگر آن حس به سراغ طراح مجله بیاید ، باید شروع کند به تغییر دادن. البته همان طوری که خودتان هم میدانید تعداد نشریاتی که در مدت زمان طولانی ، با یک طراح گرافیک کار کنند خیلی کم است. معمولا هراز گاهی طراح مجله عوض میشود. همان طوری که تیم تحریریه مجله عوض میشود. گرافیک هم تابع آنهاست و معمولا ثابت نیست. وقتی هم که طراح جدید میآید ، ممکن است نتواند خودش را با یونیفرمهای قبلی تطبیق دهد و آن را تغییر میدهد. ممکن است طراحی مجله از همان ابتدا مشکل داشته و حالا که طراح جدیدی به سراغش میرود ، تغییراتی را در آن اعمال میکند. الان تغییراتی که در نشریات میبینیم ، ناشی از همین است. یعنی از اول طراحی درستی برای مجله صورت نگرفته و هر طراحی که با آن مجله کار کرده ، یک سری چیزهایش را تغییر داده است. این باعث میشود وقتی یک نگاه تاریخی به مجله میاندازیم با یک گرافیک شلخته رو به رو میشویم.
روند این تغییرات در " کمان " چگونه بود؟
من از همان شماره اول که نشریه را شروع کردم به فکر بهتر شدن آن بودم. بارها خواستم یونیفرم جلد را عوض کنم اما هر بار که کار کردم ، دیدم به چیزی بهتر از حالت فعلی نرسیدم. در طول هشت سالی که مجله منتشر میشد ، فقط یک بار صفحهآرایی متن آن را عوض کردم. ضمن این که اگر به کل شمارههای مجله نگاه کنید ، میبینید که لحن و شیوه صفحهآرایی متن هر شماره جذابیت خاص خودش را دارد. این لحن صفحهآرایی بیشتر شامل نحوه چیدن متن و کار روی تیترها میشد تا ستونبندیها و غیره. حتی در نوع تصویرسازیها هم تغییراتی دادم.
این تغییرات بیشتر خواست خودتان بوده یا سفارش نویسندگان و دست اندرکاران کمان؟
به نوعی این تغییرات ، بازتاب همان تغییراتی بود که در خود من به وجود آمد. خوشبختانه کمان از آن دسته نشریاتی است که به معنای واقعی مدیر هنری داشت. یعنی من واقعا دستم همیشه باز بود تا آنچه را که تشخیص میدادم درست است ، انجام دهم. خیلی از نشریات را میبینیم که طراح آن ، در واقع یک اجراکار صرف بیشتر نبوده و همین طوری و برای خالی نبودن عریضه ، در شناسنامه مجله اسم طرف را به عنوان مدیر هنری میآورند! در "کمان" از همان ابتدا سلیقه تصویری مجله به دست من سپرده شد. تا جایی که گاهی اوقات ، مطالب هم به خاطر نوع کار طراحی ، تغییر پیدا میکرد. مثلا بارها شد مطلبی را به من میدادند تا در دو صفحه کار کنم ولی ایده صفحهآرایی من طوری بود که میبایست مطلب در سه صفحه بسته شود. آنها هم قبول میکردند. یعنی به معنی واقعی مدیریت هنری مجله در دستم بود. تا جایی که خبر دارم در سایر نشریات اینطور نیست.
لینک به منبع