ایدئولوژی هایی که جلد می شوند


این مطلب پیش از این در روزنامه اعتماد و در تاریخ 22 آبان ماه ۸۶ منتشر شده است.

امیرهوشنگ افتخاری راد


طرح جلد کتاب، بازتاب انضمامی تضاد و سنتز بین فرم و محتواست چرا که جلد کتاب و طرح روی آن- با چشم پوشی از شکاف بین خود طرح روی جلد و جلد- به مثابه فرم و دربردارنده محتوای کتاب است. جلد کتاب که معنای پوشش دارد متضمن پوشاندن چیزی در خود است، از ابتدا صرفاً حکم محافظت اوراق کتاب را داشته اشت اما بعد نقش دکوراتیو به خود گرفته است، احتمالاً از زمان آریستوکراسی و سپس جایگزینی و تثبیت بورژوازی، چنین نقشی را پررنگ تر بازی کرده است. کاور در زبان انگلیسی نیز به معنای پوشاندن است.به این اعتبار شاید فرم یا جلد کتاب گاهی بر محتوا چیره شده است. به ویژه منطق بازار می طلبد که چیزها را با بسته بندی هرچه بهتر روانه خانه مصرف کننده کند. جنس بنجل با ظاهری آراسته تقدیم مصرف کننده شهرنشین می شود. ویترین مغازه ها از همین دست است. زرق و برق و انواع خرت و پرت ها که این روزها مورد علاقه بورژوایی است، از شاخ کرگدن گرفته تا چشم باباغوری، رنگ های طلایی و نقره یی در سطحی دیگر جملگی در طرح جلدها نیز به چشم می خورد.


از زمانی که جلد کتاب از عملکرد نخستین خود یعنی محافظ بودن برکنار شد و نقش دکوراتیو را بازی کرد، به عبارتی از زمانی که تنش بین فرم و محتوا از جانب متفکران تشدید شد، به تبع آن عرصه های زیرمجموعه خود را تحت الشعاع قرار داد و جلد کتاب به مثابه فرم وارد تنش شد، باید ادعا کرد که خود به عنوان موجودیتی مستقل خود را تحمیل کرد و البته چنین نقشی با توسعه تکنیکی صنعت گرافیک اوج گرفت. بدین ترتیب اکنون طرح جلد به صورت فن درآمده است که آمیخته به زیباشناسی است.

سوای افلاطون که «مثل» را امری لایتغیر و اصیل می دانست که صور تابع آنند، ارسطو نخستین فیلسوفی است که تفکیکی بین فرم و محتوا قائل شد؛ محتوا یا matter بخش اولیه یکپارچه و لایتغیر است و آن اجزایی که متمایز و متغیرند، فرم یا صور است. ماده یا محتوا، صورت پذیر است. کانت در «نقد قوه حکم» بیشتر به یک فرمالیست شناخته می شود؛ فرم در رابطه با زیبایی. حکم و قضاوت ناب ما در زیبایی، صرفاً واکنشی است به «فرم» محسوس و مدرکً یک ابژه نه به محتوا یا ماده موجود در آن. به نظر کانت فرضاً در هنر نقاشی طراحی، ماهوی و اساسی است حال آنکه رنگ آمیزی که آن را وضوح می بخشد، می تواند فی نفسه برای احساس به ابژه روح بخشد اما نمی تواند آن را زیبا کند. تجربه هماهنگی تخیل و ادراکی که از یک ابژه زیبا به ما القا می شود، به مثابه یک تجربه «هدفمندی بدون هدف» است. شاید از همین جا- به درست یا نادرست- کانت را در نظریه زیبایی شناسی فرمالیسم دانسته اند. تفوق فرم بر محتوا و برعکس البته در هر دوره یی مایه جدال بوده است.

اما اگر فرهنگ و ایدئولوژی بورژوازی همچون روبنا عمل می کند، جلد کتاب در این روند به معنای دقیق کلمه پوشاننده محتوای آن است نه محافظ آن. کار طراحان و طراح گرافیک های ایرانی بازنمای چیز های ایدئولوژیک شده است که مدام ناشیانه پیام های بازنماییً محتوا را صادر می کند. اروتیسم نهان آن در رمان های عشقی با ابروان پیوسته و چشمان درشت و مشکی روی جلد کتاب ها خودفروشی می کند. طراح به هر صورت که شده نوعی «مداخله گر» است که باید نقش خود را بر جلد کتاب همسان نویسنده یا مترجم کند. این یکسان سازی خود با نویسنده که لابد او را در نقش پدری می بیند که رقیبش است، مداخله گری او را تشدید می کند. فی الواقع ناشر یا سرمایه گذار کتاب در این رقیب تراشی بی اثر نیست. سرمایه گذار در هر حال هدفش منطق بازار است. البته سلیقه بورژوازی ما هم از زرق و برق قرن هجدهمی فراتر نرفته است به همین دلیل عموماً رنگ ها، فونت کلمات، طرح و خطوط بیشتر تداعی کننده ویترین است زیرا در اینجا آنچه اهمیت دارد، بزک کردن چیزهاست.

طراح با پرسیدن از محتوای کتاب آن هم به صورت فست فودی و ساندویچی، خود را در مقام درک کتاب می یابد تا متناسب با آن طرح جلد بزند. در واقع طراح می خواهد با استفاده از ایجاز محتوا را بر روی جلد بازنمایی کند. ادیپ وار می خواهد ابتدا نویسنده یا مترجم را از میدان به در کند و در چرخه سرمایه راه پیدا کند و سپس کل محتوای ایدئولوژیک شده را به رخ بکشد. به همین دلیل به قول آدورنو جلد کتاب شبیه ویترین می شود که همه چیز در آن عرضه می شود الا محافظً محتوا بودن و به همین خاطرطراحان از طرح جلد به مثابه فرم و زیبایی ناب دفاع می کنند. البته آنها خود را پایبند به محتوا می دانند و حتی اصرار بر پیام رسانی دارند. اما این پیام رسانی تنها در خدمت ایدئولوژیً بازارً ایدئولوژی زداست یا به عبارتی بهتر در خدمت سیاست عقیم است. ایدئولوژی های روی جلد متضمن هیچ چیز نیستند جز اختگی در چرخه سرمایه و اتفاقاً درست آنجا که باید فرم و محتوا دیالکتیکی رفتار کنند، ایدئولوژی فرم تفوق خود را اعلام می کند. طرح با اعلام اینکه دیگر محافظ نیست بلکه به عنوان پدیدآورنده کتاب سهیم است، جانب فرم را می گیرد.

طراح به عنوان مداخله گر حتی به این قناعت نمی کند و وخامت وضع زمانی خودنمایی می کند که او خود را بی نیاز از به کارگیریً عکس یا نقاشی می بیند و تقلا می کند تا با رنگ و خطوط گرافیکی به گونه یی حضور خود را اعلام کند. به همین دلیل در مقابل این حرف که چرا بدون مداخله، عکس یا نقاشی یا دی تیلی از آنها را بر جلد کتاب نمی گذارید، چنین کاری را کار نمی داند. حال آنکه خود انتخاب عکس یا نقاشی اساساً کار به حساب می آید و این به تیزبینی و بصیرتً انتخاب کننده بستگی دارد.

وضع کتاب های اندیشه و فلسفی از این منظر جالب است. در اینجا حضور طراح را بیش از پیش شاهد هستیم. زیرا همین لفظ فلسفه آنقدر مرعوب کننده است که عقده ادیپ را بیشتر برانگیزد. برای این کار تنها و تنها باید جانب فرم را گرفت و فرم در اینجا خلاصه می شود در دخالت مستقیم و قاطع طراح به عنوان مولف. در درجه اول تصویری از فیلسوف را هدف می گیرند بعد فرضاً با فیلترینگ یا رنگ اندازی تقلا می کنند، «منً» طراح را بیفکنند. اما آنچه در اینجا مغفول باقی می ماند، عنصر تصمیم سازً طراح در انتخاب کردن است زیرا اتفاقاً با انتخاب کردن است که طراح، دیالکتیکی با محتوا ایجاد می کند. در غیر این صورت طراح با خیل کتاب هایی که عمدتاً برای امرار معاش سفارش می گیرد، صرفاً با جانبداری از فرم ناب، تنش بین فرم و محتوا را می پوشاند، در واقع همان کاری که «کاور» می کند. به عبارتی همان چیزی که در سیاست به معنای رایج در حکومت های عصر حاضر صورت می گیرد. در چنین حالتی طراح در تحلیل نهایی کارگزار صنعت تولید کتاب است و نقش مولف داشتن تنها خودگول زنک است.

در واقع کاری که سرمایه از او می خواهد، ویترین سازی در این صنعت است. نوعی کالایی که مدام عشوه می آید تا خود را بر همگان عرضه کند زیرا در عرضه گری چیزی وجود ندارد جز بزک های بلاواسطه و تند که عموماً خود را جای فرم ناب غالب می کنند و اتفاقاً در شرایط موجودً «طرح افکنی» از این منظر کتاب های جلد سفید و کوچک که چند دهه پیش توسط انقلابیون منتشر می شد، به واقع چون دارای هیچ طرحی نبودند، واجد فرم ناب بودن هستند زیرا طراحانً بدون طرح آن کتاب ها (در واقع طراحی در کار نبود) با هیچ کار نکردن روی جلد، معنای ایدئولوژی بازار را بی معنا کردند. آن جلدها یا جلد هایی که وابسته به تصمیم سازی است، حافظ کتابند نه پوشاننده، رقیب و ویترین محتوا.
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن