مسعود نجابتی، برخی از نیاز های بصری انسان فرمال هستند



این مطلب پیش از این در وبسایت اعلان و در تاریخ 28 تیرماه 86 منتشر شده است

علیرضا حصارکی

شما هنر را در گرافیک به چه چیزی تعبیر می کنید؟
هنر ورای تکنیک و استفاده استادانه از شگرد های بصری است هنر با تفکر و حکمت و خلاقیت توام است و فرقی نمی کند در چه فضایی بروز کند. معماری یا موسیقی و یا حتی طراحی یک اتومبیل مطمئناً این کیمیا هر فلزی را به طلا تبدیل می کند در یک اثر گرافیک نیز چه نشانه، چه پوستر و ... اگر این اتفاق بیفتد یک اثر هنری خلق شده. این ها همه قالب هایی هستند برای عرضه ذوق و اندیشه یک طراح .

تقلید از غرب و شرق برای چه ؟ مگر ما خودمان هویت تاریخی نداریم ؟
به اعتقاد بنده این قضیه را نمی توانیم منحصر به گرافیک و هنر بدانیم و مثال بزنیم و باید ریشه اصلی آن را در بستر تاریخ و آنچه بر این مرز بوم گذشته جستجو کرد .

آیا پوستر دکوراتیو نشده ؟
بله به اعتقاد بنده پوستر در این زمانه وظیفه اطلاع رسانی اش کاهش یافته و یا در برخی موارد به کلی از بین رفته است و به نمادی تبدیل شده است که یک اتفاق و رخداد به یادگار می ماند .

توانمندی در آثار سلف پروموشن به چه چیزهایی باز می گردد؟
سلف پوسترها فضایی برای تجربه های شخصی و بروز توانمندی های بالقوه است در صورتی که از اغراض دم دستی و عرض اندامها و شهوت در شهرت،مقام و ... خالی شود و کمی واقع بینانه تر به وقایع بنگرد می تواند سرایت کند به عرصه گرافیک حرفه ای .قدر مسلم در نمایشگاه ها باید جایگاه و مقامی جدا از هم داشته باشند و با کار های حرفه ای به طور یکسان مورد قضاوت واقع نشوند .

امروزه ما جلد کتاب هایی می بینیم که عیناً پوستری در قطع کوچک هستند. مگر جلد کتاب برای خود تعریف ندارد ؟
مطمئناً شباهت های ظاهری بسیاری بین محصولات مختلف گرافیک از جمله پوستر، جلد کتاب و مجله و... موجود است اما تفاوت هایی هم به لحاظ ساختار و محتوا در آنها موجود است که به اختصار می توان به این نکات اشاره کرد :
غالب پوستر ها برای یک امر مقطعی یا رویداد یک واقعه خلق می شوند و قصد تاثیر لحظه ای  دارند و دارای جذابیت ها و ترفند های بصری ویژه این نوع برخورد می باشند تا مخاطب را به سرعت جذب کنند و یا ... در حالیکه جلد کتاب ماندگار تر است و نیازی نیست تاثیری مستقیم گذاشته و پیامی روشن داشته باشد .
غالب پوستر ها دارای استقلال شخصیتی هستند و به خودی خود به عنوان یک محصول گرافیک خرید و فروش شده یا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند ولی جلد به شدت وابسته به محتوایی است که آن را در بر میگیرد. جلد کتاب یک اثر مستقل و خود کفا نیست مگر در مواردی نادر که به صفات یک پوستر نزدیک می شود. بیشتر دریچه ای است به کتاب و حتی می تواند معما گونه باشد تا مخاطب را به فضای کتاب رهنمون سازد . پوستر حتی زمانی که برای فیلم یا موضوعات مشخصی چون صلح  و غیره کار می شود در عین حال شخصیت مستقل خود را حفظ می کنند. برای همین برای اکثر دوسالانه های جهانی، محوریت با پوستر است .

یک سوال کوتاه : فرمال بودن ، خوب یا بد ؟
نه لزوماً. برخی از نیاز های بصری انسان فرمال هستند .اصولا این روشها بر اساس نیاز شکل گرفته اند   قضاوت در مورد این آثار بر می گردد به موضوع و نوع سفارش و اینکه بیان فرمالیست تا چه حد با آن موضوع خاص ارتباط دارد .

آیا ردپای شخصی ضربه ای به معرفی خود اثر و محتوا نمی زند؟ یعنی بیننده به جای اینکه معطوف به طرح شود ، بیشتر معطوف به نام طراح و ویژگی های طراحی او  می شود.
این قضیه در تمام مراحل زندگی جاریست و به جامعه هنری اختصاص ندارد. یکی از واقعیت های زندگی است و غیر قابل انکار .این که چه کسی یا چه گروهی پشت یک اثر ایستاده این اعتبار است که فرد به کارش می دهد و این اعتبار را به واسطه کارهایش کسب کرده. در تمام صنوف جامعه این اعتبار وجود دارد . حتی منتقدان بزرگ هم هنگام رویا رویی با این آثار نمی توانند این قضیه را نادیده بگیرند .  

چگونه به ایده می رسید؟
برخی اوقات در حین کار به نتیجه می رسم بدون یک فکر از پیش تعیین شده به نوعی بداهه گویی است. البته برای ذهنی که مدام درگیر این گونه مسایل است و مرتب مشق خیالی می کند این نتایج لزوماً یک تصادف نیست و یکباره ایجاد نگردیده است. داشتن آن سابقه ی ذهنی و عملی خیلی شرط است . ایده ها در مواجهه با کار و درگیر شدن و سر کله زدن با یک سفارش پدید می آیند. از قبل آنها را طبقه بندی نمی کنم تا از آنها بعداً استفاده کنم .هر کاری در قالب یک سفارش چه از ناحیه ی یک سفارش دهنده ( مشتری) چه سفارش   شخصی، ذاتاً حاوی ایده است؛ فقط باید آن را کشف کرد و از زاویه نگاه خود به آن پرداخت .

زیبایی اثر برایتان مهم تر است یا "من" هنرمندانه ؟
زیبایی کار برایم مهم است نه لزوماً دیده شدن (من) اما نمی توانم خودم نباشم و سعی کنم چیز دیگری را بیان کنم.

در مورد تایپ و گونه های مختلف نوشتاری در آثارتان بگویید؟
برای هر کس که به صورت تخصصی به طراحی با حروف می پردازد طبیعی است که سراغ گونه های مختلف نوشتار برود و آن را در حکم مواد اولیه کارش به کار بگیرد و بیازماید سعی اینجانب این است که در حد توان ظرفیت های بصری خطوط را بررسی کنم و این که قابلیت های این خطوط به ظاهر کهن را در فضای مدرن بیازمایم .

چرا در آثار شما مانند خیلی از طراحان فونت ثابتی نمی بینیم؟ مگر کار رایجی نیست؟
ایده که نمی تواند قالب مشخصی داشته باشد، آنگاه می شود تولید انبوه که در هر سفارشی بشود آنها را خرج کرد. من این تفکر را می توانم بگویم مخرب است و آن را تخریب کننده می بینم .به اعتقاد بنده حروف این قابلیت را دارند که متناسب با هر موضوعی تغییر حالت یابند ،چه به لحاظ آناتومی چه ترکیب در صفحه. اگر این اتفاق نیفتد از بی قابلیتی ماست نه حروف ؛یا اینکه اصلاً قصد کار با حروف را نداشته باشیم و بخواهیم با عناصر تصویری کار کنیم و از یک نوشته ساده عادی و خنثی بهره ببریم که به اعتقاد بنده این امری است جدا .
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن