هنوز دیر زمانی از آن سالها نگذشته که <دوسالانه گرافیک تهران> بزرگترین و مهمترین اتفاق دنیای گرافیک ایران بود. آن زمان بینال و نمایشگاه و مسابقه زیاد برپا میشد، اما هیچ یک در حد و اندازه استانداردهای دوسالانه تهران نبودند. دوسالانه گرافیک تهران با آن جاذبه کهرباییاش، طراحان گرافیک را به سوی خود میکشید تا آثاری خلق کنند که لیاقت نمایش بر دیوارهای موزه هنرهای معاصر تهران و قدرت عبور از زیر چشمان سختگیر انتخاب کنندگان را داشته باشد.
با نزدیک شدن به دوسالانه، هنگامهای در میان طراحان و اجرا کنندگان مراسم در میگرفت تا هیجان، خلاقیت و نوآوری شان را در معرض دید و نقد صاحب نظران قرار بدهند. روی دیوار هم هرچه بود، غریبه نبود. لوگوها، پوسترها، آرمها، جلدها و ... همه، همانهایی بودند که با موضوعات مانوس و واقعی، رسالت اطلاع رسانی خود را انجام داده بودند و حالا آرام و با وقار بر سطح دیوار ایستاده بودند تا پیکر خود را در مقابل چشمان تیزبین و مشتاق نظاره گران قرار بدهند.
و اکنون، با فاصله تنها چند سال از آن روزها، ذهن مبهوت طراحان جوان و سالخورده به گسترش بیقید و بندی نگاه میکند که هر روز دامنه اش را بیشتر می گستراند: دهها بینال و مسابقه و فراخوان، صدها اعلامیه و نمایشگاه. هر ارگان دولتی و غیر دولتی و جمع و شخص در گوشهای از این کشور پهناور، بنا به تشخیص و برحسب استانداردهای خود، مسابقه ای راه میاندازد و داورانی و جوایزی و جماعتی شرکت کننده را جمع میکند. البته نباید چندان هم بدبین بود!
گرچه نسخه قدیمی <بهبود کمیت برای بهبود کیفیت> همیشه هم نتیجه مثبتی نداشته، ولی گهگاه در گوشه و کنار همین نمایشگاهها آثاری در خور توجه را می توان مشاهده کرد. اما دریغ از آن که این آثار موفق، تنها و تک صدایند و در مقابل آن حجم هیاهو که از تعدد فراخوانها و جوایز به گوش میرسد، شنیده نخواهند شد.
نمایشگاه تایپوگرافی ضرب المثلها، دوسالانه گرافیک فارس، نمایشگاه تایپوگرافی اسماءالحسنی، نمایشگاه پوسترهای نسل پنجم، نمایشگاه ماهنامه تصویر، جشنواره هنرهای تجسمی جوان، نمایشگاه پوستر ادیان توحیدی، نمایشگاه پوستر جهان اسلام تنها چند نمونه معدود از دهها نمایشگاه و بینال و ... است که خبرش را در همین نیمه اول سال 1385شنیدهایم و دیدهایم و خواندهایم... اکنون تعداد این نمایشگاهها را با پیشرفت کیفی آثار گرافیک ایران مقایسه کنید تا متوجه توفیر بسیار میان این دو شوید. نمونه زنده این تفاوت را این روزها در موزه هنرهای معاصر تهران و در قالب <نمایشگاه هنرهای تجسمی مقاومت> میتوان دید.
حالا به داخل موزه می رویم و من شما را یکراست به سالن نمایش پوسترها میبرم. البته به احتمال زیاد اگر در مسیرمان بیننده صاحب نظری را در سالنهای نقاشی، عکس، تصویرسازی، مجسمه و کاریکاتور ببینیم، به ما توصیه خواهد کرد که وقتمان را در مقابل بسیاری از آثار هدر ندهیم.
و اما در قسمت پوسترها. گروهی پوستر تکراری را از طراحان نام آشنا خواهید دید که دهها بار به دهها نمایشگاه راه یافتهاند و انگار به این سادگیها خیال بازنشسته شدن ندارند!
گروه دیگر پوسترها دارای مضامین ، ایدهها، فضاها، و حال وهوای تکراری هستند که اتفاقا بخش عمدهای از آثار را در بر میگیرند و اما دسته آخر، همان تک صداهای قابل تامل و غالبا دارای فضاهایی نو در ایده و اجرا.
این گروه بندی را به جرات میتوان برای بسیاری از مسابقات و نمایشگاههای گرافیک قائل شد. کیفیت نازل فضای عمومی طراحی گرافیک ایران در مقابل سیل دانشجویان، دانشکدههای انتفاعی، غیرانتفاعی، آموزشگاهها، هنرستانها، مسابقات، بینالها و جوایز، چه توضیحی برای توجیه خود دارد؟
و عاقبت، نتیجه آن همه دست افشانیهای افراد حقیقی و حقوقی در این فضا، یک رالی بیانتهاست که در آن هر کس سعی می کند با اختراع عناوین پر طمطراق و جوایز خیره کننده و موضوعات عجیب، از دیگران سبقت بگیرد و در انتها <بینال پوستر تهران> مهجور و بیمتولی به کنج فراموشی بخزد و در میان ماراتن بیرحم کمیت، کیفیت از ادامه راه بازماند.