۵ سوال از ۱۰۰ طراح بخش کوچکی از پروژهی یک طراح بهنام «یوگنی یرمکاو(۱)» است که مصاحبههای بسیارکوتاهی را با طراحان مختلف (که اغلب طراحگرافیک هستند) انجام میدهد.
هریک از این مصاحبهها شامل پنج سؤال و جواب هستند. او از همه طراحان پنج سؤال یکسان پرسیده؛ سؤالات مهم، پاسخهای کوتاه.
اصل این پروژه بر این اساس بنا شده است: کلمات اضافی و بیهوده، هرچه کمتر، بهتر. هدف، انتقال اطلاعات مفید و تا حد ممکن خلاصه شده به خوانندگان است.
این مصاحبهها بهصورت اینترنتی و از طریق ایمیل انجام شدهاند. این پروژه در ماه آوریل سال ۲۰۱۴ آغاز شد و اولین مصاحبه در ۱۳ ماه مه ۲۰۱۴ منتشر شد. مطالعهی این مصاحبهها میتواند مفید باشد.
مت لیمن Matt Lehman
طراح گرافیک و تصویرگر
هنگامی که در این حرفه آغاز به کار کردید با چه مشکلاتی مواجه شدید؟همیشه نگران بودم که نتوانم آثاری شبیه به آثار گرافیکی که در خیابان و مجلههای گرافیک میبینم، خلق کنم. در اجرای نخستین پروژههایی که گرفته بودم بسیار مضطرب بودم. از اینکه مهارتم بهتر از این نبود نگران میشدم. ناراحت بودم که چرا ساکن نیویورک نیستم. و چون در مورد لیآوت و انواع فونتها بیش از این نمیدانستم، نا امید میشدم. علیرغم این مشکلات اولین شغلی که پس از فارغالتحصیلی در آن مشغول شدم، بسیار ارزشمند بود. همیشه توصیه میکنم طراحان جوان از کار در دفاتر طراحی گرفیک آغاز کنند، تا شخصاً مجبور به پرداخت خسارتهای (ناشی از اشتباهاتشان) نشوند و پس از کسب تجربه به صورت مستقل مشغول به کار شوند. اولین شغلم به من آموخت که باید هزینههای زندگی خودم را بپردازم، با دیگران خوب کار کنم، از آنها کمک بگیرم، از نقدها استفاده کنم، اشتباهاتم را بپذیرم، اعتبار یک اثر را با دیگران شریک شوم و... . همهی چیزهایی که میخواهید به سرعت به دست بیاورید لزوماً با فشار و استقامت دست یافتنی نیستند، بلکه گاهی به فروتنی و صبر نیاز دارند. یک طراح جوان باید چهکار کند تا هیچکس او را استخدام نکند رو به او سفارش کار ندهد؟۱- حرفهای نباشید.۲- منظم نباشید.به این معنا که اگر دیر سرکار برسید، به هم ریخته باشید (هم خودتان و هم کارتان)، اعتماد بهنفس بیش از حد داشته باشید، اعتماد بهنفس نداشته باشید، بیش از حد از آثارتان دفاع کنید، اصلاً از آثارتان دفاع نکنید، مدام در توییتر باشید، مدام مشغول پیامک دادن باشید، مدام در حال پست گذاشتن باشید، مهارت تایپ نداشته باشید، مهارت طراحی لوگو و هویت سازمانی نداشته باشید، درک عمومی گرافیک را نداشته باشید، ایرادهای دستوری داشته باشید، ایرادهای املایی داشته باشید، خوب و محکم دست ندهید، به قول خود عمل نکنید، تشکر نکنید، پشت سر سایر طراحان و دفاتر گرافیک بدگویی کنید و آثارتان فضای آثار دانشآموزی داشته باشد... در این شغل آسیب خواهید دید. هنوز هم برخی از این موارد برای خودم یادآوری های مفیدی هستند.
آیا نکتهای هست که آرزو میکردید ای کاش از ابتدای فعالیت خود در این حرفه میدانستید؟ برای زمان، استعداد، شغل، روابط و مسیر زندگی خود هدفگذاری کنید. دو راه برای انجام این کار پیشنهاد میکنم:۱- کاری که میخواهید انجام دهید را انجام دهید. این جمله را «مت استیونز» در صحبتها و سایت خود تکرار کرده است. منتظر نباشید تا رئیس شما استعدادتان را کشف کند و کاری که همیشه آرزو میکردید را به شما پیشنهاد دهد. خودتان برای انجام چنین کاری داوطلب شوید. من در گذشته در بخش طراحی یکی از شبکههای تلویزیونی کار میکردم. آنها همیشه بهترین و مهمترین کارها را به دفاتر طراحی معروف و قوی سفارش میدادند. سفارش یک برندینگ بزرگ نیز برای یک مسابقهی تلویزیونی به ما داده شده بود. برای شرکت در این پروژه از من دعوت نشد و از چند تن از طراحان دیگر خواسته شد تا لوگوها را طراحی کنند. درخواست شرکت در این پروژه را دادم و رئیس هم مخالفتی نکرد. تنها از من خواست تا این کار را خارج از وقت اداری دنبال کنم، چون در وقت اداری موظف به انجام پروژههای کسل کنندهی دیگری بودم. تعطیلات آخر هفته را روی سه لوگوی پیشنهادی مختلف کار کردم، و رئیس و رؤسای او یکی از لوگوهای من را انتخاب کردند. پس از آن همیشه به صورت داوطلبانه در پروژههای جدید و جالبی که برای شبکه انجام میشد شرکت میکردم. ۲- اجازه ندهید طراحی گرافیک (یا هر شغل دیگری که دارید) به همهی زندگی شما تبدیل شود. فعالیتهای دور از کامپیوتر هم برای خودتان در نظر بگیرید. با دوستان و خانوادهی خود وقت بگذرانید. از رد شدن نترسید و از آن درس بگیرید. از میز تحریر خود فاصله بگیرید تا دیدگاه و ایدههای جدیدی به دست آورید، بهویژه اگر بهتازگی کسی شما را رد کرده باشد. فعالیتهای غیر مرتبط به طراحی میتوانند اطلاع مفیدی در مورد موضوعاتی که برای آنها طراحی میکنید به شما بدهند؛ مانند تاریخ، غذا، علم، سفر، ورزش و... . آیا قوانین و قواعد خاصی را برای بالا بردن کیفیت کار در حرفه خود دنبال میکنید؟ ۱. سعی میکنم در طول روز از اینترنت و شبکههای اجتماعی که تمرکزم را بر هم میزنند دوری کنم. ترجیح میدهم کار را زود و پیش از زنگ خوردن تلفن و پر شدن اینباکس ایمیلم، آغاز کنم. سخت برای مدیریت زمان خود تلاش میکنم و اجازه نمیدهم تا هر چه که وارد اینباکس ایمیلم میشود مرا در خود غرق کند. پیشبردن کارها بر اساس برنامه بسیار دشوارتر از سرگرم شدن با رویدادهای پیشبینی نشدهی روزمره است. ۲. هر روز کاری انجام دهید که موجب ایجاد احساس رضایت در شما بشود. گاهی این کار میتواند بخش بسیار کوچکی از یک پروژهی بزرگ باشد. ۳. کار را مطابق شیوهی خودتان پیش ببرید. من پیش از دستبردن به موس کامپیوتر، باید ایدهی مورد نظر را روی کاغذ به تصویر بکشم. آیا کتاب مناسبی برای طراحان جوان سراغ دارید که به آنها معرفی کنید؟۱. کتابهای «چطور مثل یک طراح گرافیک بزرگ فکر کنیم» اثر «دبی میلمن» و «هفتاد و نه مقالهی کوتاه دربارهی دیزاین» اثر «مایکل بیروت» هر دو فوقالعاده هستند. از شنیدن و خواندن مقالهها و افکار هنرمندان پیشکسوت که به مراتب از من باهوشتر هستند، لذت بسیاری میبرم. ۲. «یک ذهن کاملاً جدید» اثر «دنیل پینک» دید مرا نسبت به طراحی در دنیای امروز تغییر داد.۳. «طراحان گرافیک مطالعه نمیکنند» اثر «آستین هاو» مملو است از حکایات، مشاهدات و افکار مربوط به شغل طراحی گرافیک.۴. «کتاب مقدس لوگو، فونت و حروف چینی» را نیز به افرادی که قصد طراحی فونت دارند توصیه میکنم.
۱. Yevgeny Yermakov