گفت و گو با امراله فرهادی؛ ممیز قدرت طلب نبود


 
این مطلب پیش از این در نشریه تندیس شماره 160 به چاپ رسیده است.


توضیح تندیس:
در پرونده تندیس صد و پنجاه و هفت با عنوان دهمین دوسالانه به موضوع تحریم بی‌ینال از طرف طراحان گرافیک پرداخته شد. در میان مصاحبه‌ها درباره انجمن و در مورد افراد مشخص ادعاهایی مطرح شده بود که بعدها تکذیب شد و اعلامیه آخر انجمن آن‌ها را مردود دانست. به جهت تکمیل موضوع و تضییع‌ نشدن حقوق فردی، گفت‌وگویی هم با امرا... فرهادی در این خصوص داشتیم .


به نظر می‌رسد بعد از فقدان مرتضی ممیز تقسیم قدرت در میان بعضی از اشخاص پیش آمد و آخرین این درگیری‌ها خودش را به شکل نزاع در بی‌ینال نشان داد. این قدرت چه امکانی را در دسترس قرار می‌دهد که این‌قدر برای طراحان گرافیک اهمیت پیدا کرده است؟
من مطلقاً چنین قدرتی را ندیده‌ام . کدام قدرت ؟ حتی در زمان ممیز هم این قدرت وجود نداشت که بخواهد تقسیم شود. ممیز و طراحانی که این انجمن را به وجود آوردند دنبال تصاحب قدرت نبودند بلکه به سامان دادن جامعه طراحان گرافیک فکر می‌کردند. من از زمان پروژه نمایشگاهی دیوار نوشته¬های انقلاب سال 1358در موزه هنرهای معاصرتهران، در همه اتفاقات معاصرگرافیک ایران حضور مستمر و فعال داشته‌ و رخدادها را از نزدیک دیده‌ام . هیچ ‌وقت این میل به قدرت طلبی را در بنیانگذاران انجمن و بخصوص در نهاد زنده یاد ممیز احساس نکردم. ممیز نه تنها قدرت طلب نبود بلکه در تقسیم و تشریک موقعیت ها و امکانات بسیار هم منصف و سخاوتمند بود .

یعنی باید باور کرد که صرفاً عشق و علاقه به گرافیک این آدم‌ها را کنار هم جمع کرده است بدون این‌که دنبال هیچ نفع مادی یا معنوی مشخصی برای خود باشند؟
یقیناً همینطور است . شما وضعیت امروز را نبینید . تا قبل از انقلاب تنها چند نفری بودند که اسم و رسمی داشتند و به جز این نام‌ها اصلاً طراحی گرافیک در سطح گسترده محلی از اعراب نداشت. سفارش کار طراحی گرافیک به چاپخانه‌ها و لیتوگرافی ها می رفت ! این انجمن توانست هویت قابل اعتنایی را برای بخش مهمی از طراحی گرافیک به ارمغان آورد. این نفع و مقصود و دستاورد کمی نبود و برای همین هم با همه مسائل پیش‌رو، اعضاء انجمن پای تثبیت و تحکیم این موقعیت ایستاده‌اند.

بگذارید مسئله را اینجوری ببینیم، در حالی که شما معتقدید انجمن هویت طراحی گرافیک معاصر ایران را رقم زده است اما دیده‌ایم که بخش‌های مهمی از طراحی گرافیک تبلیغاتی و مطبوعاتی در همین انجمن و بی‌ینال‌هایش زیر سیطره گرافیک فرهنگی لگدمال شد. این‌ها نقایص بزرگی است که انجمن خیلی پاسخگوی آن هم نبوده.
قبول دارم، در زمینه طراحی گرافیک تبلیغات هیچ‌وقت موفق نبودیم . البته تلاش‌های زیادی هم در این زمینه شد مثلاً چند سال قبل پیشنهاد و آئین نامه دوسالانه طراحی گرافیک تبلیغات تنظیم و به حوزه معاونت هنری برده شد ولی مرکز هنرهای تجسمی آن را به معاونت فرهنگی و تبلیغاتی ارجاع داد که در آنجا هم استقبالی نشد . می‌دانیم که 90٪ کار طراحی گرافیک در هر جامعه‌ای در حوزه تبلیغات است اما برای این‌که بتوانیم نهادها و مراجع داخلی و خارجی را آگاه و متقاعد کنیم و حرمتی برای گرافیک معاصر ایران بسازیم مجبور بودیم اول به بخش فرهنگی بیشتر بها بدهیم .
این را هم اضافه کنم که متأسفانه خیلی از پیش‌کسوت‌ها هم اعتقاد چندانی به گرافیک غیرفرهنگی نداشتند و این ماجرا سبب شد بعضی از شاخه های طراحی گرافیک مهجور بمانند. شاید در میان آن‌‌ها بیشتر از همه استاد مثقالی بود که همیشه سعی می¬کرد توجهات را به سمت گرایشاتی غیر از گرافیک فرهنگی هم سوق دهد .

در مصاحبه درباره تحریم‌ها آقای شیوا ریاست وقت بی‌ینال دهم که بعدها استعفا دادند نکاتی درباره منافع مادی اعضای اصلی انجمن از بی‌ینال گفته بودند، درباره این‌ها چه پاسخی دارید؟
حقیقتش این است که تا الان هیچ اظهار نظری درباره این موضوع نکرده‌ام. این سکوت هم به چند دلیل بوده ؛ یکی این‌که طبیعتاً در شأن من نیست که با آن ادبیات حرف بزنم و معتقدم اصلاً زیبنده هیچ‌کدام از ما نیست که با چنین لحنی به هم اتهام بزنیم. آن‌هایی که دیده بودند به خوبی می دانند که مرتضی ممیز هیچوقت نخواست کارشکنی کند یا چیزی را به اسم خودش تمام کند و حالا هم چنین برخوردی در نبود او خیلی غیرمنصفانه است . این همان ممیزی است که پس از 25 سال به عنوان تنها عضو ایرانی AGI،       4 طراح گرافیک دیگر ایران را هم معرفی و حمایت کرد تا به عضویت پذیرفته شدند .
در مورد آن گفته ها هم، متأسفانه گزاره های درهم و آشفته ای است که پر است از توهین و تهمت و افترا !
چه پاسخی بدهم؟ بعلاوه اینکه انجمن بیانیه خودش را داده، من هم در نشریه جهت اطلاع به طور مفصل و مستند بسیاری از مسائل را روشن کرده ام .

گمان نمی‌کنید ریشه این اختلاف و دلخوری آقای شیوا برمی گردد به نمایشگاه Echirolles فرانسه و دعوای لفظی او با مرتضی ممیز در یکی از جلسات انجمن در خانه هنرمندان ؟
بله تقریباً . راستش قصه از این قرار است که در سفری که آقایان عباسی و عابدینی برای شرکت در بی ینال "برنو" داشتند آقای آلن لوکرنک از آنها و آقای ممیز دعوت کرده بود که در اشیرول فرانسه نمایشگاهی از آثارشان بگذارند که کلیه هزینه های سفر آنان را هم متقبل شده بودند .
این نمایشگاه اولین نمایشگاه طراحان گرافیک ایران در خارج از کشور بود که با آثار بسیاری از طراحان از جمله آقای شیوا برگزار و کاتالوگ آن هم با نام "فریاد ایرانی1" چاپ شد .
غیر از این 3 نفر قرار شد هر کسی هم که علاقه مند است به خرج خودش به آنجا سفر کند . آقای شیوا در این جلسه نبود و قرار شد آقای عباسی اطلاع دهد . گویا یک بار هم این موضوع را گفته بودند و ایشان ماجرا را به بعد موکول کرده بودند .(می‌توانید صحت ماجرا را از آقای عباسی بپرسید) آقای شیوا بعداً در یک جلسه انجمن این موضوع را انکار کرده و گفتند که از اصل ماجرا بی‌خبر بوده‌اند و مسائلی را مطرح نمودند که به مشاجره لفظی شدید میان ایشان و مرتضی ممیز منجر شد. آقای حقیقی و من تنها افرادی بودیم که بعد از آن‌که همه حاضرین جلسه را ترک کردند باز هم در جلسه ماندیم و حتی من همان شب تا دیروقت (ساعت 11) در کنار آقای شیوا ماندم و سعی کردم آرام¬شان کنم .فردای آن روز هم آقای ممیز زنگ زد و به این خاطر از من تشکر کرد. بعد از این اتفاق آقای شیوا هم از هیئت مدیره و هم از سرپرستی کمیته دوسالانه هشتم استعفاء داد .

آیا شما در جلسه زمان آقای شالویی به آقای شیوا گفته بودید که نان بچه‌ها را آجر نکند؟
مطلقاً نه . (صحت آن را هم می توانید از آقای کلهرنیا جویا شوید) اصلاً دلم نمی‌خواهد که به این گفته زیادی بهاء بدهم . تبعات زشت این اظهارات کذب صرفاً به من بر نمی‌گردد . به همه اعضا انجمن، شوراها و هیئت های انتخاب حتی داوران و بیش از سیصد نفر دست اندرکار اتهام می‌زند. آخر من چطور می‌توانم این ‌قدر بی خرد باشم که چنین جمله شرم آوری را به زبان بیاورم !؟ به قول خودشان آخر چه نانی !؟ یعنی من و دبیران بی‌ینال های قبلی مثل حقیقی، اسداللهی، حتی آقای احصایی ریاست دوره قبل و این جمعیت 300 نفره تا آن جوانی که با عشق کمک می کرد و آخرین کارها را به دیوار می زد از این ماجرا نان خورده ایم؟ خود آقای شیوا برای پوسترهایی که طراحی کرده‌اند یا عضو هیئت انتخاب و داوری که بوده اند آیا یک پاپاسی گرفته‌اند؟ معتقدم نباید به خاطر مسائل شخصی، اجر زحمات چندین ساله عده قابل توجهی از طراحان دلسوز را، حتی اگر ایراداتی هم داشته‌ باشند این‌چنین زیر پا گذاشت . این در شأن ایشان هم به عنوان یک هنرمند پیش کسوت نیست که بنا به هر دلیلی بدون ارائه هیچ مدرک و سندی، ما را مواجب بگیر به ریال و کنتراتچی بی رأی و نظر بدانند . اینگونه اظهارات بی اساس می تواند تبعات حقوقی سفت و محکمی به دنبال داشته باشد .
انجمن هم که اعلام کرده کلیه اسناد و مدارک و سرفصل های مالی هزینه های انجام شده چه در انجمن و چه در مرکز و معاونت موجود است و هر بازرس قانونی می تواند آنها را حسابرسی کند پس چه جای این صحبت هاست !؟

در آخرین اعلامیه انجمن هنوز هم پافشاری می‌شود که به نظر و رای حاضرین در جلسات بی‌احترامی شده، کدام بخش از رفتار حاضرین جلسه و مواضع ارشاد سبب این اختلاف نظر است؟
واکنش هائی که منجر به حذف انجمن و ایکوگرادا شد . بالاخره انجمن هم دارای شأن و حرمتی است، چرا به دو جلسه‌ای که شورا برای انتخاب رئیس بی‌ینال (زمان آقای دکتر صادقی ) برگزار کرد و در هر دو مراسم هم آقای مثقالی با حداکثر آراء برگزیده شدند باید بی‌اعتنایی می شد؟ آقای شیوا خودشان شاهد بودند که در آن جلسه اولی تنها 3 رای آوردند و در رای‌گیری دوم در زمستان 86 هم حتی یک رای هم نداشتند. ایشان در مصاحبه با تندیس فرموده‌اند فرهادی خودش را کاندیدا کرد! که اصلاً صحت ندارد، من در آن جلسه فقط صورت جلسات این دو شورا را به عنوان دیدگاههای انجمن اعلام کردم . در جایی دیگر هم گفته بودند که در جلسه دوره آقای شالویی دوباره رای‌گیری شد که این هم واقعیت ندارد . اصلاً وقتی رئیس در جلسات شوراهای قبلی تعیین شده بود چرا ما باید دوباره رای‌ مجدد می¬دادیم ! ما به احترام روی همان رأی شوراهای قبلی بودیم و حتی در خصوص دبیر هم گفتیم، فرهادی یا سپهر یا عباسی فرقی نمی کند . در واقع بعد از آن‌که انجمن و ایکوگرادا حذف شد و برخلاف تصمیمات شوراهای  قبلی آقای شیوا به ریاست وآقای خزایی در سمت دبیری منصوب شدند و برخی مسائل دیگر، انجمن هم طی نامه مورخ 19/2/88 به شماره 1-883239 اعتراض و انصراف خود را صریحاً به رئیس مرکز اعلام کرد .
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن