یادداشتی کوتاه به بهانه هفته گرافیک ۸۸؛ چرا ۳۲ منهای ۷۰۰



این مطلب پیش از این در تاریخ 19 اردیبهشت ماه 88 و در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است

فرشاد رستمی/ مهدی سیفی


هفته گذشته در کارنامه انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران (IGDS) اتفاقی افتاد که «در نوع خود کم نظیر بود، چرا که طراحان گرافیک ایران برای اولین بار به عرصه یی وارد شدند که ذات و جوهره طراحی گرافیک در آن نهفته... یعنی به چالش کشاندن فکر و اندیشه طراح در ارائه راه حل های بصری برای پیام رسانی به مخاطبان عام و توده مردم، آن هم برای بدیهی ترین موضوعات، مشکلات و نیازهای جامعه شهری.» (1) انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران با حمایت معاونت خدمات شهری شهرداری تهران و سازمان بازیافت و تبدیل مواد، مسابقه و به همراه آن سلسله سخنرانی ها و نمایشگاه هایی برگزار کرد. موضوع مسابقه اینها بود؛ «بیرون گذاردن زباله در ساعت 9 شب»، «کاهش حجم زباله» و «تفکیک زباله خشک و تر». طبیعتاً جای بسی خوشحالی است که بالاخره، در میان آن همه نمایشگاه برای موضوعاتی اغلب انتزاعی، غیرملموس و جذاب برای طیف معدودی از جامعه مثلاً طراح گرافیک ها، حال نمایشگاهی برگزار می شود که در آن به جوهره طراحی گرافیک توجه شده و مخاطب توده مردم است. این نمایشگاه با خود مسائلی را به همراه داشت که اگرچه تاسف برمی انگیزد اما ناخودآگاه جامعه گرافیک ما را بیشتر هویدا کرد. از 700 عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک، فقط 32 نفرشان در این مسابقه شرکت کردند. غالب طراحان شرکت کننده نیز به قول هیات داوران «زبان ارتباطی درست را با مخاطبان اصلی یعنی توده مردم به کار نبردند و اکثر قریب به اتفاق آنان آثاری با گرافیک زیبا ولی نه قابل فهم و تاثیرگذار ساخته بودند.» این عدم استقبال و ضعف های آثار طراحی شده، مسوولان انجمن و دیگران را به گلایه کردن واداشت، به گونه یی که شکوه ها در جلسات سخنرانی برگزار شده برای هفته گرافیک نیز به عموم اعلام شد. متن حاضر قصد دارد با توجه به مستنداتی که «هفته گرافیک 88» به دست داده، کاملاً به اختصار و بی تعارف نکاتی را گوشزد کند. امید آنکه چند سطر پیش رو به جای نادیده گرفته شدن و برخورد احساساتی، باعث برانگیختن اندیشه یی تازه و رفتاری هوشمندانه و منطقی تر شود.

الف- گرافیک محیطی از مباحثی بود که در این دوره مورد توجه قرار گرفت و در این راستا نمایشگاه تابلوهای راهنمایی و رانندگی و نیز طراحی فونت ترافیک که در سال های دهه 60 توسط محمدرضا بقاپور طراحی شدند، بررسی شد. جای سوال است که چرا این گونه افراد و آثار تا به حال مورد توجه قرار نگرفته و کمتر بی ینال و نمایشگاهی برگزار شده که بر اساس نظریات کسانی باشد که تاثیر اثر گرافیکی بر توده مردم برایشان مهم تر یا هم سنگ ترکیب های به اصطلاح هنری، زیبا و فرمالیستی است و این را نه در حرف و سخنرانی (که این هم ارزش دارد) بلکه در عمل و در تولیدات موجودشان هم نشان داده اند. خوشبختانه اغلب طراحان گرافیک مشهورتر ما امروزه کتاب یا کتاب هایی از آثارشان چاپ شده و کار دشواری نیست اگر در آنها بنگریم و ببینیم چقدر در کارنامه هایشان آثاری ارزشمند که به مسائل ملموس و عینی چون موضوعات این مسابقه پرداخته باشد کم و نایاب است. به زعم این متن وظیفه مسوولان مربوطه است به طراحانی بیشتر میدان و مسوولیت دهند که آثارشان فقط به درد جایزه گرفتن از بی ینال های خارجی نمی خورد بلکه بیش از آن، مشکل گشای مسائل این زمان و این جغرافیا است.

ب- نکته مهم دیگر اینکه چرا خود هیات داوران و کسانی که از عدم استقبال طراحان گرافیک از این نمایشگاه و ضعیف بودن آثار ارائه شده گله کرده اند، هیچ یک وارد بازی نشده و اثری را برای این موضوع به نمایش نگذاشته اند. بدیهی است مجری و داور بودن در این گونه مسابقات دلیل موجهی برای شرکت نکردن آنها نیست. به زعم این متن باید علت را در جاهای دیگر جست. از جمله آنکه این گونه موضوعات مثلاً «بیرون گذاشتن زباله در ساعت 9 شب» و ... توانایی های طراح را خیلی بیشتر به چالش می کشد. دیگر این پوستر «تایپوگرافیک» نیست که با ترکیب حروف و چند شکل انتزاعی و رسیدن به یک فرم جالب از زیر وجه رسانه یی و کاربردی اثر شانه خالی کرد. در این گونه موضوعات توانایی طراحی، دیزاین، تصویرسازی، ارتباط، درک موقعیت مخاطب و جامعه و پیام رسانی حرف اول را می زند. در اکثر قریب به اتفاق موارد، سابقه کاری طراحان مشهورتر ما می گوید؛ این توانایی ها متاسفانه حاصل نشده است. تصور می شود گلایه های مجریان و داوران زمانی اثربخش تر می بود که خود ایشان آثاری را در نمایشگاه ارائه می دادند؛ آثاری با چنان قدرت گرافیک و ایده ناب و درخشان که هم با مخاطب میلیونی ارتباط برقرار کند و هم به لحاظ زیبایی شناسی ارزش فرهنگی متعالی داشته باشد. آنگاه بود که از سخنان ایشان تعبیر به نق زدن و ایجاد حساسیت و فضای منفی نمی شد بلکه سرمشقی بودند برای طراحان دیگر و در حاشیه.

ج- معضل دیگر آموزش های دانشگاهی است. در محیط های آموزشی که دانشجوی تاثیرپذیر گرافیکش به جای آنکه تشویق شود به حصول درک درست از مساله دیزاین و پیدا کردن توانایی برای ساختن تصاویر موثر بر مخاطب و همچنین آشنایی با مسائل ملموس جامعه و استانداردهای علمی گرافیک در جهان، در معرض آموزش های من درآوردی معلمان قرار می گیرد و ترغیب می شود به بازی های فرمالیستی با حروف، استانداردگریزی و یاد گرفتن تکنیک و غایت آموزش هم می شود پیدا کردن زبان تالیفی و هنری که منظور همان خودمحوری و مخاطب گریزی است، چگونه می شود منتظر بود تا فارغ التحصیلانش از چنین موضوعاتی استقبال کنند و در شأن خود بدانند که وقت به خاطرش هدر دهند. متاسفانه این متن متهمان ردیف اول این معضل را هم، همان صندلی نشینان ردیف اول جلسات گرافیک مملکت می داند.

د- با این همه نگارندگان این سطور با وجود تمام مسائلی که گاه تاسف برانگیز هم هستند، روند کلی گرافیک ایران را با رویدادهایی تحلیل برانگیز، از این دست پویاتر و رو به جلوتر می دانند. با احترام به متولیان گرافیک این مرز و بوم در کل و داوران و مجریان این مسابقه در خاص، گوشزد می شود که؛ اگر می بینید مخاطب سکوت کرده، حتماً معنی اش این نیست که نمی فهمد یا از رفتار گرافیکی و مدیریتی رضایت دارد. آیا بهتر نیست به جای آنکه برای مثال نگران پوستر سینما و جایگاه نصب آن باشیم که باز هم مساله یی به نسبت انتزاعی است، کمی هم به این بیندیشیم که جامعه یی که سینما ندارد چگونه می تواند پوستری و پس از آن جایگاه برای نصب آن داشته باشد. باید پذیرفت شرایط موجود زاییده تحولات واقعی جامعه است و به جای اینکه صرفاً در حسرت نبود پوستر سینما غم بخوریم، بیاییم و همین پوسترهای آموزشگاه های مختلف را که ظاهر شهر را تحت تاثیر قرار داده اند، بسامان و زیبا کنیم.


پی نوشت
1- بیانیه هیات داوران «هفته طراحی گرافیک 88»
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن