از سرود مستان تا کمال الملک


محمد احصاییگاه بعضی از آدم ها برای گفت وگو نیاز به دلیل یا مناسبت خاصی ندارند.محمد احصایی طراح گرافیک و خوشنویس نام آشنای ایران از جمله این افراد است و جالب آنکه در هر دیدار یا گپ خودمانی حتی نمی شود از بیان مسائل موجود در حیطه گرافیک و تایپوگرافی (خط- گرافیک) پرهیز کرد. یکی از بارزترین خصایص محمد احصایی آن است که در سال 1349 که رشته گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا پایه گذاری می شود، او هم دانشجو است و هم استاد.بدیهی است که بخشی از این گفت وگو که بی اغراق آن را می توان به عنوان سندی از تاریخ خط- گرافیک در ایران مورد استناد قرار داد، ارتباط مستقیمی به همکاری چند دهه ای با مرتضی ممیز دارد.آن چه می خوانید ماحصل دیداری است که در ساعات پایانی یکی از روزهای اسفندماه در دفتر و آتلیه طراحی احصایی صورت گرفته است. گزافه نیست که محمد احصایی را علاوه بر آنکه در رشته گرافیک سرآمد می دانند در خوشنویسی نیز جزو نام آوران به حساب آوریم.او از سویی خالق آثار مدرن و چشم نواز است و از سوی دیگر مدافع خوشنویسی ایرانی به عنوان بخشی از هویت ملی ما. حال تا چه اندازه حق با اوست را تاریخ هنر ایران در سال های آتی قضاوت می کند.


یکی از بخش های مهم گرافیک ایران که به نظر من لحاظ کردن هویت ایرانی در گرافیک است، زمانی شکل می گیرد که خط و خوشنویسی وارد عرصه طراحی گرافیک می شود و در تقابل با تفکری قرار می گیرد که معتقد بود نمی شود از خط ایرانی در طراحی گرافیکی استفاده کرد. و در حال حاضر، به شکل کاملاً پذیرفته شده ای این اتفاق در گرافیک ایران باعث استفاده از خط شده است. حال نقطه شروع و ابتدای این اتفاق را شما کجا می بینید؟
قبل از پاسخ گفتن به سؤال شما باید به چند نکته کلیدی اشاره کرد. گرافیک معاصر از اروپا وارد ایران شد، چون اساساً تکنیک چاپ از آنجا به ایران منتقل شد. آثار تولوز لوترک جزو نمونه های تعیین کننده گرافیک معاصر است. لوترک یک نقاش بود. در نتیجه طبیعی است پوسترهایی که او طراحی کرده پایه بر نقاشی و طراحی دارد.
در آن زمان احتیاج به استفاده از چند کلمه و حرف بوده تا موضوع پوسترها را بیان کند. این امر به این معنی است که مواجهه با تاریخ گرافیک مشخص می کند که تصویر و نوشته در آثار گرافیک، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. اگر از آن نقطه ابتدایی، گذر صد سال تاریخ گرافیک را بررسی کنیم، در حال حاضر این روند چنان دچار تغییر شده که در یک اثر گرافیکی و به طور اخص پوستر، اگر پیش از این 90درصد فیگور و تصویر اهمیت داشته و 10 درصد نوشته، روند به صورت معکوس درآمده و هم اکنون نوشته، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. برای به باور رسیدن این مکالمه می شود آثار گرافیک بسیاری را مثال آورد که تنها از خط و تایپوگرافی در آنها استفاده شده است اما به ندرت می توان آثار گرافیکی را پیدا کرد که به هیچ وجه از خط یا نوشته در آنها استفاده نشده است. این روندی است که در جهان شکل گرفته است.
البته باید در نظر داشت که اشخاص مهمی در جهان، حروفی را برای استفاده گرافیکی طراحی کرده اند. در واقع تایپوگرافی مدرن را می شود با یک اسم که سهم اساسی در شکل گیری آن داشته مورد اشاره قرار داد؛ هردوبالین. پس از او شاگردان وی در این زمینه نقش مهمی داشتند، هرچند پیش از او نیز طراحان مهمی در این عرصه فعالیت کرده اند. در نهایت آنکه، تایپوگرافی نیز همراه با گرافیک از فرنگ وارد ایران شد. اما در ایران روند شکل دیگری دارد.
آن چیزی که امروز به گرافیک مشهور است، پیش از این ریشه در کتاب سازی و آثار مکتوب داشت. آثار مکتوب در این زمینه که درخشان هم هستند به هزار سال پیش باز می گردد. دقیقاً از هزار سال پیش ما شش نوع قلم منقح شده داریم که اسم دارد، دارای شخصیت است و کاربردهای مشخصی دارد. این شش قلم از میان چهل یا پنجاه نوع قلم که از قرن دوم رواج داشته و به اسم اشخاص و مکان ها یا نوع کاربرد، شناخته می شده، توسط فردی در اوایل قرن چهارم منقح می شود و به شش قلم نامگذاری می شود. این قلم ها به اضافه سه قلم دیگر که ایرانی ها از قرن چهارم و پنجم به بعد به طور اختصاصی برای خودشان طراحی کردند، در حال حاضر کشورهایی را که از رسم الخط ما استفاده می کنند، تحت پوشش خود قرار داده است.
به طور مثال نوشتن کتیبه ها، فصل ها، عناوین کتاب ها و فرمان ها، هرکدام یک قلم خاص خود را دارد. در واقع غنای انواع خط نگاری فارسی در برابر نمونه های اروپایی که تنها سه قلم دارند بسیار بیشتر است.
قلم گوشه دار، بدون گوشه و کج نویسی، تنها سه قلم اروپایی هستند. در واقع قلم هایی که گوتنبرگ براساس آن دستگاه چاپ را طراحی کرد، همان ها گسترش پیدا کرده است و در حال حاضر 50 هزار نوع قلم برای نوشتن لاتین در سراسر جهان وجود دارد که منشأ آنها همین سه نوع قلم است. این مقایسه ای است مابین غنای خط فارسی و رسم الخط لاتین.
اما به جهت آنکه اختراع چاپ در اروپا شکل گرفته و نشریه های آنها قدمت بیشتری در حروف چینی داشته اند، در نتیجه آنچه که ما هم اکنون استفاده می کنیم، از اروپا وارد ایران شده. در اینجا حتی اوایل، حروف تایپ وجود نداشته، بلکه روزنامه ها توسط یک خطاط نوشته می شده و به صورت لیتوگرافی در باسمه خانه ها به چاپ می رسید. به طور مثال روزنامه های شرف و شرافت به این شکل چاپ می شده اند.
در واقع سابقه استفاده از حروف چاپی در ایران به 100 سال می رسد، اما در اروپا یک سابقه چند قرنی دارد.
اگر تاریخ حروف نگاری را به سه بخش تقسیم کنیم، یعنی قبل از صنعت چاپ در ایران، از ماشین های چاپ تا ورود کامپیوتر و از کامپیوتر تاکنون، خط نستعلیق به هیچ وجه تا قبل از حضور کامپیوتر امکان حروف چینی نداشته است. قبل از انقلاب من سفارشی داشتم برای ساخت حروف نستعلیق چاپی- چرا که آن زمان انتشارات سیما دستگاهی وارد کرده بود که حدود 150 کاراکتر را می توانست حروفچینی کند- که من به دلایل خاصی از طراحی آن انصراف دادم و هنوز هم معتقدم که نباید چنین طراحی برای حروف نستعلیق صورت بگیرد.

چرا؟
چون این خط یک خط ملی و هویتی است و در عملکرد نوشتاری آن هنر وجود دارد و تنها چیدمان حروف در قالب نستعلیق کنار یکدیگر نیست بلکه ترکیب بندی حروف و کلمه ها به اختیار خطاط است. اگر شما این را با حروف لاتین مقایسه کنید، متوجه تفاوت آنها می شوید. در کامپیوترهای امروزی با کمی صرف وقت می توان در ترکیب بندی های گوناگون، حروف لاتین را کنار یکدیگر قرار داد. ما به کسی خوشنویس می گوییم که سال ها تمرین و ممارست داشته و کرسی بندی ها را رعایت می کند.
با توجه به پیشرفت دنیای دیجیتال و بحث سرعت در انجام کار، به طور حتم خط نستعلیق از بین می رود چون کسی دیگر نمی تواند وقتی برای آموزش آن در طی چند سال صرف کند.
اگر قبول داشته باشیم که نستعلیق یک خط ملی و هویتی است، هیچ گاه از بین نمی رود؛ چون یک تعصب نگه دارنده از آن حمایت و پشتیبانی خواهد کرد. می توان به نمونه هایی از آن در ژاپن و چین اشاره کرد که هرچند پیشرفت دنیای دیجیتال بیشتر است، اما سنت های قدیم خود را حفظ کرده اند.
بحث شما پذیرفته شده است، اما به هر ترتیب در سال های اخیر تعداد کسانی که برای فراگیری خوشنویسی علاقه مند هستند، رو به کاهش دارد و ممکن است این خط به طور کلی فراموش شود.
این امر بستگی به خیلی چیزها دارد و امر مطلقی نیست.
در واقع ما آن بنیان فرهنگی را برای نگهداری و حفظ میراث خوشنویسی از دست داده ایم. بحث بر سر این روند است.
بحث من بیشتر بر سر هنر و فن خوشنویسی است و ارتباطی با کامپیوتر ندارد، بلکه بیشتر ارتباط با فرهنگ ما دارد. در حال حاضر این خط به لحاظ ارزشی، به هیچ وجه شبیه به 50 سال پیش نیست؛ چون به غیر از تعداد انگشت شماری از خوشنویسان، مابقی در حد نازلی این خط را می نویسند. حقیقت این است که در 150 سال پیش، خوشنویسان همه با اصالت می نوشتند اما هم اکنون درصد بسیار کمی با اصالت می نویسند. بنابراین ماجرای حفظ هویت و زیبایی شناختی خط، یک روند جدا از این بحث تایپوگرافی است. یعنی اگر تایپوگرافی باعث رواج خط نستعلیق در گرافیک شده دلیل بر حفظ آن نیست. این روند حتی ممکن است منجر به اضمحلال این خط شود. به طور مثال تا همین چند سال پیش کسانی بودند که در اداره ها و مراکز، اعلان ها را با دست خوشنویسی می کردند اما هم اکنون این وظیفه به کامپیوتر سپرده شده است.
پس قسمت هنری این اثر تبدیل به یک کار مکانیکی شده و همین امر موجب می شود که قواعد نوشتن به تدریج از بین برود. به این دلیل من موافق نبودم خط نستعلیق توسط کامپیوتر طراحی و نوشته شود چون در واقع سرود یاد مستان دادن است.

برگردیم به همان بحث ورود خط به گرافیک. ابتدای ورود گرافیک به ایران هنوز فکر یا طرح منسجمی برای حضور خط در نظرگرفته نشده بود. شروع این حرکت از کجا شکل گرفت؟
همانطور که گفتم خط جزو الزامات یک اثر گرافیکی است، اما این نوشته تا 40 سال پیش با استفاده از حروف تایپ نوشته می شد. طراح گرافیک ها به دلیل اینکه می توانستند حروف تایپ را در میان دو خط موازی به عنوان یک لکه رنگی استفاده کنند و این امر برایشان جذابیت داشت، محصول خوشایندتری به نظرشان خلق می شد؛ در حالی که خط نستعلیق، نسخ یا شکسته را نمی توان همچون یک لکه رنگی درنظر گرفت. هم اکنون نیز بسیاری از طراح گرافیک ها به دلیل آنکه اعتقاد دارند نمی شود خط را در کنار تصویر و اشکال استفاده کرد، به همان حروف تایپی بسنده می کنند؛ غافل از اینکه حرکت آزادانه هر خطاط برای نوشتن خط، خودش یک اثر هنری است که می تواند در کنار یک اثر گرافیکی تقابل و ارتباط زیبایی را به نمایش بگذارد.
اما این امر باید توسط یک طراح گرافیک- خوشنویس صورت گیرد یا طراح گرافیکی که از همکاری یک خوشنویس سود می برد.
همان طور که برای اولین بار قباد شیوا برای طراحی پوستر پنجمین جشن هنر شیراز از یک خوشنویس با نام ربیعی یاری جست و بعد خودش آن خط را در کادر پوستر طراحی کرد.

یعنی تا قبل از این ما با استفاده از خط نستعلیق در پوسترهای گرافیکی مواجه نبوده ایم؟
مواردی بوده، اما نه به درخشانی این اثر. به طور مثال من جزو اولین کسانی هستم که برای نوشتن روی جلد کتاب ها از خط نستعلیق استفاده کردم؛ مانند کتاب از صبا تا نیما یا بهار و ادب فارسی .
پس این پوستر که توسط قباد شیوا طراحی شد، اولین اثری بود که از خط نستعلیق در طراحی خود سود می برد و می شود آن را به عنوان یک نقطه شروع به حساب آورد؟
بله، این پوستر تنها اثری است که با استفاده از خوشنویسی ارائه شده و تا قبل از آن به این شکل نبوده است. این پوستر بیان کننده این موضوع است که چگونه می توان با استفاده از یک خط سنتی، یک پوستر فاخر طراحی کرد؛ در حالی که نمونه های اروپایی و حروف لاتین نمی توانند چنین پدیده ای را ایجاد کنند. یعنی وقتی آثار هردوبالین را می بینید متوجه کمبود یا نقیصه ای در این زمینه زیبایی شناختی در آن می شوید.
این خاصیت خوشنویسی ماست که در ساختار خود، هنر نهفته دارد. البته بستگی به نوع استفاده از آن هم دارد.
من همیشه می گویم اگر موفق شوید از خط به تنهایی استفاده کنید، می توان اثر غنی و چشمگیری خلق کرد و به شاگردان خود توصیه می کنم که آناتومی خط را به خوبی شناسایی کنند. برحسب اتفاق، طراح گرافیک های نسل دوم ما از این امر استفاده زیادی می کنند. این نسل تعلیم دیده دو سه نفری هستند که از سال 1349 با تأسیس رشته گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا، به تدریس پرداختند.
مرحوم ممیز و بنده با تعصب و جدیت، این روال را پیگیری کردیم.

طرح جای گیری این واحد درسی را چه کسی ارائه کرد؟
طرح اولیه توسط مرحوم ممیز وبا همکاری من ارائه شد.

در چه سالی؟
سال 1349.

البته شما در آن زمان هنوز دانشجو بودید؛ درست است؟
من دانشجوی نقاشی بودم، اما زمانی که رشته گرافیک تأسیس شد تغییر رشته دادم و به ادامه تحصیل در این رشته پرداختم. هم گرافیک تحصیل می کردم و هم خوشنویسی در این رشته را تدریس می کردم.
آن طور که من اطلاع دارم، آموزش خوشنویسی را نیز از قبل شروع کرده بودید.
بله، در آن زمان به دلیل خوشنویسی شناخته شده بودم. همان زمان من سرپرست آتلیه گرافیک سازمان کتاب های درسی بودم و از سال 1344 در این سازمان به عنوان خوشنویس و طراح صفحه ها و ادیتور کتاب های هنر و مؤلف کتاب های خوشنویسی مشغول به کار بودم تا سال 1355. در زمان شروع همکاری با مرحوم ممیز من تجربه کافی داشتم و این آشنایی باعث باروری آن تجربه ها شد.

در چه سالی این همکاری و آشنایی آغاز شد؟ در دانشگاه بود یا قبل از آن؟
شروع دوستی ما به قبل از دانشگاه برمی گشت؛ حدود سال 38 یا 39 من با ایشان آشنا شدم.
قصد من ارائه تاریخ دقیقی برای ورود خوشنویسی آکادمیک به گرافیک است؛ چه سالی را می توان به عنوان شروع این روند در نظر گرفت؟
به این منظور باید به قبل از تاریخ و زمانی اشاره کرد که رشته گرافیک در دانشکده هنرهای تزئینی تدریس می شد. کاظمی سرپرست این گروه در آنجا بود و به همراه آموزش گرافیک، خوشنویسی هم آموخته می شد. اما جالب است که وقتی به آن آثار مراجعه می کنیم، متوجه می شویم که طراح گرافیک ها یا از حروف لاتین با تغییرهای اندکی استفاده کرده اند یا اینکه از خط بنایی با تغییر مختصری استفاده می کردند. به طور مثال نشانه سازمان جلب سیاحان آن زمان که با استفاده از طرح آن قوچ قدیمی ایرانی طراحی شده بود، در پایین خود، خط این چنینی داشت. یا نشانه انتشارات ترجمه و نشر کتاب که در آن از حروف کج و کوله بنایی استفاده  شده بود. در آن زمان از خط استفاده می شد، اما چون بنیان سنتی درستی نداشت، بدین شکل استفاده می شد. هرچند واحد خط تدریس می شد، اما اساتید آن، خط خودشان را تدریس می کردند؛ به طور مثال آقای ابریشم کار و این واحد، جزو واحدهای تفریحی بوده، چون ایشان و دیگر استادها، خط تدریس می کرده اند نه خط- گرافیک و ارتباط تصویری خط با گرافیک را نمی توانستند بیان کنند. در نتیجه کسانی که این دوره ها را گذرانده اند تنها یک چیزی شنیده اند مگر زمانی که عین به عین از خوشنویسی استفاده کنند؛ مثل زمانی که مرحوم ممیز پوستر فیلم کمال الملک را طراحی کردند. ایشان عین کلمه ای را که من طراحی کرده بودم، روی پوستر استفاده کردند. البته این هم نوعی کار گرافیکی است، اما بحث بر سر طراحی است. من با مرحوم ممیز در کارهای مختلفی، همان طراحی نشانه و پوستر را کار کرده ایم که خوشنویسی آنها با من بوده است که بنابر طبیعت موضوع، خط برای آن نوشته و طراحی شده است.

می توانید به نمونه هایی غیر از این فیلم اشاره کنید؟
پوستری که برای سالگرد مولانا به خط ثلث و نسخ نوشته شده که خط همان دوره بوده، پوستر دهخدا یا لوگوهای مختلف.
مرحوم ممیز عادت داشت که وقتی تصمیم می گرفت از خط در لوگوهایش استفاده کند، من را مورد مشورت قرار دهد. به طور مثال یکی از این لوگوها، اسم موزه رضاعباسی است که از ابتدا من در طراحی آن شرکت داشتم. جالب آنکه سه نفر طراح گرافیک روی این نشانه کار کرده اند. مرحوم ممیز، آیدین آغداشلو و من. بخش خط را ممیز و من کار کردیم، مدیریت طراحی و تنظیم خط در شکل این لوگو به عهده ایشان بود و زمانی که تمام شد، آیدین آغداشلو آن طرح اسلیمی آخر را به آن اضافه کرد.

آیا در طراحی پوستر فیلم کار دیگری بوده که با یکدیگر همکاری داشته باشید؟ به طور مثال پوستر فیلم مغول ها آیا با همکاری شما بود؟
نه، آن کار خودشان بوده، مغول ها و غزل با استفاده از حروف تایپ نوشته و طراحی شده است. آخرین کار هم که در بستر بیماری طراحی کردند،  پوستر نمایشگاه نگارگری ایران بود. این اثر برداشتی از نوع طراحی نقاشی ایرانی بود که با موضوع یک سیاه مشق شکسته نستعلیق توسط من نوشته شد و ایشان طرحی کردند. یکی از مزیت های این نوع همکاری، فهم خواسته ممیز پس از یک یا دو طرح بود، بنابراین احتیاج به بحث زیادی با یکدیگر نداشتیم.
نکته ای دیگری که به خاطرم آمد درباره استفاده خط در گرافیک ساخت تیتراژ کمال الملک است. مرحوم علی حاتمی طراحی تیتراژ این فیلم را به من سفارش داد. من با مراجعه به نوع کار نقاشان کلاسیک هم دوره کمال الملک متوجه شدم که آنها هنگامی که قصد داشتند از یک فیگور طراحی کنند، بر روی بوم با مداد یک مقدار زیادی خط های کم رنگ رسم می کردند تا از میان آنها خطوط محیطی چهره مشخص شود. بعد در میان این خطوط مختلف درهم، فیگور اصلی پیدا می شد و در آن رنگ می گذاشتند. من از این شیوه در نوشتن تیتراژ فیلم استفاده کردم.
یعنی در زمینه این صفحه با رنگ قهوه ای ملایم اسم ها را بارها نوشتم. بعد یک عدد را با رنگ طلایی پررنگ نوشتم که مورد پسند علی حاتمی قرار گرفت. این نمونه ها حاکی از آن است که نه با تعصب بلکه با بررسی تاریخ این 40 ساله، به نمونه های شاخصی در زمینه تلفیق صحیح خط وگرافیک برمی خوریم.
پس در واقع شروع آموزش آکادمیک خط در گرافیک را می شود سال 1349 در نظر گرفت؛ یعنی همکاری شما با مرتضی ممیز. بعد نسلی آموزش پیدا می کند.
دقیقاً و می شود به آثار درخشان دو- سه نفر در این زمینه اشاره کرد. به طور مثال آقای جباری یا آقای چاره ای در شیراز که از شاگردان موفق ما بودند. علت اصلی هم این بود که هر دو خطاط بودند در ابتدا و سپس به فراگیری گرافیک پرداختند اما هستند کسانی هم که در ابتدا از خط هیچ شناختی نداشتند؛ مثل مصطفی زاده، ساعد مشکی، عباسی، حسن زاده و خیلی های دیگر که به دلیل علاقه خود به این حیطه، نمونه های درخشانی خلق کرده اند.

روند استفاده از خط در گرافیک به سال 1349 بر می گردد. در هشت سال بعدی، نمونه بارزی در این زمینه نداشتیم. از سال 1357 تا حدود ابتدای دهه هفتاد در این زمینه هیچ حرکت شاخصی دیده نمی شود و تنها در ابتدای دهه هفتاد به بعد است که طراحی پوستر کم کم از سروشکل خط - گرافیک مناسب تری برخوردار می شود. این وقفه را اگر حذف کنیم و به بررسی هشت سال قبل از انقلاب و سال های اخیر بپردازیم، همان طور که اشاره شد نمونه بارزی نداریم. می شود توضیح دهید که علت آن چیست؟
در ابتدا باید به شما بگویم آثار گرافیکی چون ارتباط با نوع سفارش جامعه دارد، نمی توان آن را جدا از جریان های اجتماعی و اقتصادی بررسی کرد. در سال های قبل از انقلاب دو سفارش دهنده مهم وجود داشت؛ یکی صدا و سیما که معمولاً جشنواره هایش احتیاج به پوستر داشت و دیگری جشنواره فیلم تهران بود که طراحی پوسترهای فستیوال فیلم با مرتضی ممیز یا فرشید مثقالی بود و طراحی تلویزیون منحصراً در درست قباد شیوا بود که همه آنها با خط یا گرافیک خط در ارتباط نبودند. همه آنها دانشجوها یا فارغ التحصیلان نقاشی بودند که کار گرافیک می کردند. مرحوم ممیز تا سال های سال، تنها از حروف 48 یا 36 سیاه استفاده می کرد. بعد از این دوره، با راپیدوگراف و استفاده از یک شابلون، دست به طراحی خط می زند و مقدار زیادی کار با این تکنیک طراحی کرده که یکی از آنها پوستر نمایشگاه من در سال 1351 است.
گذشته از سفارش جامعه، افرادی هستند که توانایی انجام چنین کاری را دارند. اگر نقطه شروع آموزش را سال 1349 حساب کنیم، دانشجوها هنوز به توانایی لازم برای پذیرش سفارش نرسیده بودند. به طور طبیعی تا سال 1354 در خوشنویسی با آثاری از مافی، جلیل رسولی و من، طراحی ها صورت می گرفت. طراح گرافیک هایی هم بودندکه در مؤسسه نشر فرانکلین کار می کردند؛ مانند آقای نظام، کلانتری، مکتبی، آراپید باغداساریان و تعدادی دیگر. در نتیجه نباید انتظار داشت که از میان این تعداد معدود، کسی غیر از چند نفر به تایپوگرافی رو آورده باشند. از سال 1357 به بعد، رکود و جنگ و عدم رشد توان سفارش بازار هیچ جایی برای فعالیت نمی گذاشت. به طور مثال صداوسیما تا سال ها که اصلاً تبلیغ نمی کرد تا اینکه شرکت کارپی شکل گرفت. آقای کاتوزیان و خانم رادپی این شرکت را تأسیس می کنند و طراحی اولیه بیل بوردها توسط این شرکت صورت می گیرد.

اگر اشتباه نکنم پس از جنگ تحمیلی بوده؛ اوایل دهه هفتاد.
بله، یادم هست که وقتی این کارها گسترش پیدا کرد، جامعه واکنش نسبت به تبلیغ هایی که فرهنگی نبود و کالا عرضه می کرد نشان داد. البته برای محرم آن سال آقای کاتوزیان سفارش یک السلام علیک یا اباعبدالله الحسین به من داد که شروعی بود برای استفاده از خط در طراحی بیل بوردها.
بنابراین بحث ما ارتباط پیدا می کند با نسبت رشد اقتصادی جامعه و تجارت، اما دانشجویان آن سال ها که اکنون خود تبدیل به افراد شاخصی شده اند، آثار بارز و فراوانی خلق می کنند و هر طراح گرافیکی در این زمینه دست به فعالیت زده است.
این رویکرد حتی با دو شیوه مختلف پیگیری می شود؛ از طرفی با گرایش نقاشی- خط و از طرف دیگر با گرایش گرافیک- خط و تایپوگرافی.

پس می توان دوران طلایی تایپوگرافی یا خط - گرافیک را پس از ابتدای دهه هفتاد دانست. با توجه به اینکه شما هم اکنون نیز در دانشگاه تدریس می کنید، میزان علاقه مندی دانشجویان به استفاده از خوشنویسی در گرافیک را تا چه حد می بینید؟
در اینجا دو قضیه وجود دارد؛ یکی لزوم استفاده از خط در طراحی و گرافیک است.
به جهت بیان معنی...
هم به جهت انتقال مفهوم و هم به لحاظ بصری دارای امکان های فراوانی است.

منظور شما خط نوشته ایرانی است یا لاتین؟
خط نوشته ایرانی چندین برابر حروف لاتین چنین ظرفیتی را داراست.

این موضوع چه دلیلی دارد؟ آیا شما بحث عدم قابلیت گرافیکی و شکلی خط ایرانی را رد می کنید؟
این نظر ناشی از بی تجربگی و بی اطلاعی و جذب فرهنگ اروپایی شدن است. زمانی که شما یک تکنولوژی را وارد می کنید، فرهنگ آن هم وارد می شود. در این بحث یعنی تایپوگرافی- همان طور که اشاره کردم- حروف لاتین به راحتی قابلیت تغییر، کنارهم گذاری و استفاده را دارند. همچنین می شود به راحتی نسبت قرارگیری شکلی آنها را تغییر داد. طبیعی است وقتی قرار است که در اینجا گرافیک وارداتی تدریس شود، حروفی را انتخاب می کنند که شبیه به حروف لاتین باشد؛ یعنی حروف تایپ که کمترین فضا را اشغال می کند و خواناست. از سوی دیگر استفاده از آن، احتیاجی به تحصیل و دانش ویژه ای از خط هم ندارد.
به طور مثال طراح گرافیک ها عادت دارند برای پیداکردن یک ایده، کتاب هایی را که در این رابطه هست، تورق کنند. بعضی ایده ها را سریع کپی کرده و ترجمه می کنند یا از آن الهام می گیرند. این موضوع حتی برای طراح گرافیک های مهمی همچون قباد شیوا، ابراهیم حقیقی، فرشید مثقالی و مرتضی ممیز هم اتفاق می افتد و می شود نمونه های فراوانی از آن را مورد اشاره قرار داد.
اما از طرف دیگر رسم الخط ما به خصوص نستعلیق، ثلث و نسخ چون به کلی دارای فرهنگ دیگری است و قلم در آن جای مانور دارد و تعیین کننده زیبایی شناختی آن است، اگر طراح گرافیک بر این حیطه تسلط نداشته باشد طبیعتاً تمایلی به استفاده از این شیوه ندارد. پس این دو دلیل است؛ یکی جذابیت شکل های اروپایی و نمونه های موجود برای کپی برداری و دیگر عدم شناخت صحیح از خط و زیبایی شناختی سنتی آن است. به این سبب عدم شناخت از دانش کاربری گرافیکی خط سنتی، باعث پیش آمدن چنین پدیده ای می شود. خوشنویس های ماهری وجود دارند که وقتی سفارش گرافیکی دریافت می کنند، از ارائه یک اثر مطلوب ناتوان هستند و بالعکس.به این دلیل شما باید منتظر بمانید تا دانشجویان حاضر کم کم به ارزش گرافیکی خط پی ببرند. جالب است که این موضوع برای طراح گرافیک های مهم جهانی آنچنان حیرت انگیز است که نمی توانند شعف خود را پنهان کنند و به طراح گرافیک های ما توصیه می کنند که از خط سنتی خودشان استفاده کنند. از جمله توصیه میلتون گلیزر به قباد شیوا و همچنین دوستان ژاپنی مرتضی ممیز به ایشان. در دوسالانه اخیر گرافیک، داورانی که از خارج آمده بودند از کاربرد خط در گرافیک حیرت کرده بودند و این توصیه، برخاسته از تعریف صرف نیست بلکه تحلیل و تفسیر برای آن داشتند و یکی از آنها به مرتضی ممیز گفته بود که شما گرافیک معاصرتان را می توانید از خط - گرافیک شروع کنید، چرا که می شود این حروف و کلمات را در بی نهایت حالت طراحی کرد. یک جمله 15کلمه ای را می شود به بیش از 500 روش متفاوت ترکیب و تنظیم کرد. اگر بخواهیم فنون گرافیکی را هم اضافه کنیم که به تعداد بی نهایت می شود این خط را نوشت؛ در حالی که حروف لاتین این گونه نیست.بنابراین ما باید به این نتیجه برسم که تنها خط- گرافیک می تواند با استفاده از خوشنویسی ایرانی آثار بسیار مجلل و قابل توجهی بیافریند. خوشنویسی ما با ارزش است. سه سال پیش، من یک تکه کاشی که بر روی آن خطی از دوره سلجوقی نوشته شده بود در فرانسه دیدم که 35 هزار فرانک قیمت داشت. حتی در حراج  کریستی نیز درصد بالایی از آثار آنتیک ایرانی دارای خط نوشته هستند.

 

رضا جلالی / ویژه نامه نوروز همشهری
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن