ترجمه: ریحانه دقیقیان
۵ سوال از ۱۰۰ طراح بخش کوچکی از پروژهی یک طراح بهنام «یوگنی یرمکاو(۱)» است که مصاحبههای بسیارکوتاهی را با طراحان مختلف (که اغلب طراحگرافیک هستند) انجام میدهد.هریک از این مصاحبهها شامل پنج سؤال و جواب هستند. او از همه طراحان پنج سؤال یکسان پرسیده؛ سؤالات مهم، پاسخهای کوتاه.اصل این پروژه بر این اساس بنا شده است: کلمات اضافی و بیهوده، هرچه کمتر، بهتر. هدف، انتقال اطلاعات مفید و تا حد ممکن خلاصه شده به خوانندگان است.این مصاحبهها بهصورت اینترنتی و از طریق ایمیل انجام شدهاند. این پروژه در ماه آوریل سال ۲۰۱۴ آغاز شد و اولین مصاحبه در ۱۳ ماه مه ۲۰۱۴ منتشر شد. مطالعهی این مصاحبهها میتواند مفید باشد.
جیلیان آدل ( Jillian Adel )
طراح گرافیک، ساکن کالیفرنیا
هنگامی که در این حرفه آغاز به کار کردید با چه مشکلاتی مواجه شدید؟در واقع سرنوشت مرا به سمت رشتهی طراحی برد، چون قصد داشتم عکاس خبری با گرایش موسیقی بشوم و برای این کار لازم بود کلاسهاس مقدماتی طراحی را بگذرانم. استاد فوقالعادهای داشتم و از کلاس لذت میبردم و با اینکه کارم بسیار ضعیف بود،او مرتب مرا تشویق میکرد تا در همین رشته ادامه تحصیل بدهم. به غیر از استاد خوبی که داشتم سایر دوران تحصیلم در این رشته چندان با کیفیت نبود و اصلا نمیدانستم طراح حرفهای بودن به چه معناست؟ بنابراین فارغالتحصیل شدم بدون اینکه آمادگی کار کردن در این حرفه را داشته باشم. میتوانم بگویم همه چیز را با کنجکاوی، جستجو، تمرین، تجربه، نقد آثارم و دوستان و اساتیدی که صبورانه به سوالات پیدرپی من پاسخ می دادند، آموختم. تمام اشتباهاتی که یک نفر ممکن است در آغاز کار طراحی انجام دهد را مرتکب شدم و این اشتباهات برای من موثرترین آموزش بودند.
یک طراح جوان باید چه کار کند تا هیچکس او را استخدام نکند و به او سفارش کار ندهد؟بسیار خود پسند باشد. چیز جدیدی را امتحان نکند، ذهنش را بسته نگه دارد، تمام توصیههای طراحان حرفهای و همچنین ندای درونی خود را نادیده بگیرد. در اوقات بیکاری هیچ پروژهای را برای خودش انجام ندهد که قابلتوجه یا تجربه جدیدی باشد. آخر و مهمتر از همه این که بیملاحظه باشید و هرگز دوش نگیرید!آیا نکتهای هست که آرزو میکردید ایکاش از ابتدای فعالیت خود در این حرفه میدانستید؟ ایکاش در آغاز تحصیل میدانستم من تنها کسی نیستم که در تصمیمگیری برای آینده سردرگم هستم و میدانستم برای من کاملا طبیعی بود که پس از فارغالتحصیلی تقریباً هیچ چیز بلد نباشم. کاش میفهمیدم که عشق، اشتیاق، حرکت و سلیقهی من است که در نهایت مرا به نقطهی دلخواه میرساند؛ نقطهی دلخواهم کجاست؟ هنوز هم دقیق نمیدانم. رئیس اولین شغل تمام وقتم - دو سال بعد از فارغالتحصیلی - نخستین فردی بود که این نکات را به من آموخت. هر وقت به خودم سخت میگرفتم و در آستانهی متنفر شدن از آنچه خلق کرده بودم قرار میگرفتم، به من اطمینان میداد که سلیقهی خوبی دارم و مادامی که به تلاشم ادامه میدهم، جای هیچگونه نگرانی نیست. آیا قوانین و قواعد خاصی را برای بالا بردن کیفیت کار، در حرفه خود دنبال میکنید؟ همیشه با خود و اطرافیانم صادق و روراست هستم. اگر تعارفی باشید و روراست نباشید باعث میشود طرف مقابل پیامی اشتباه از مکالمهی شما دریافت کند و این به نفع هیچ یک از طرفین نخواهد بود. همچنین یاد گرفتم هر طور شده باید برای خودم وقت آزاد و دور از کار فراهم کنم. به چیزهایی که در زندگیتان اهمیت بسیار دارند، بپردازید؛ خانواده، دوستان، ورزش، مدیتیشن و... . زیرا چیزهایی که شما را خوشحال و راضی نگه میدارند در بالا بردن راندمان کاریتان تاثیر فوقالعادهای خواهند داشت. هیچکس برای وقت آزاد و رضایت فردی شما تلاش نخواهد کرد. این مسئولیت خود شماست. آیا کتاب مناسبی برای طراحان جوان سراغ دارید که به آنها معرفی کنید؟بیشتر مطالعات من شامل مجلات آشپزی و مقالات متفرقه هستند و بخش عمدهی کتابهایم نیز به تایپوگرافی تخصص دارند که از آنها بهعنوان مرجع استفاده میکنم. همهی کتابهای لوئیس فیلی و استفان هلر عالی هستند. من در حالا حاضر مشغول خواندن «نقاشی زاین» اثر کلت بودن هستم. همچنین «طراحی یک شغل است» اثر مایک مانتیرو، -کتابی از مجموعهی «یک کتاب مجزا»- را خوانده ام. هر آنچه که مانتیرو روی سایت Mule Design نوشته بود، به من کمک کرد تا در آغاز حرفهام مسئولیت خود را بهعنوان یک طراح (هم در ارتباط با مشتری و هم در جوامعی که عضوی از آنها هستم) درک کنم.
۱. Yevgeny Yermakov