در آن زمان عدم قبولی شسکت بزرگی بود



ترجمه: ریحانه دقیقیان

۵ سوال از ۱۰۰ طراح بخش کوچکی از پروژه‌ی یک طراح به نام «یوگنی یرمکاو» است که مصاحبه‌های بسیارکوتاهی را با طراحان مختلف (که اغلب طراح گرافیک هستند) انجام می‌دهد.
هریک از این مصاحبه‌ها شامل پنج سؤال و جواب هستند. او از همه طراحان پنج سؤال یکسان پرسیده‌؛ سؤالات مهم، پاسخ‌های کوتاه.
اصل این پروژه بر این اساس بنا شده است: کلمات اضافی و بیهوده، هرچه کمتر، بهتر. هدف، انتقال اطلاعات مفید و تا حد ممکن خلاصه شده به خوانندگان است.
این مصاحبه‌ها به‌صورت اینترنتی و از طریق ایمیل انجام شده‌اند. این پروژه در ماه آوریل سال ۲۰۱۴ آغاز شد و اولین مصاحبه در ۱۳ ماه مه ۲۰۱۴ منتشر شد. مطالعه‌ی این مصاحبه‌ها می‌تواند مفید باشد.


                                                                             
بن بری (Ben Barry)     
طراح گرافیک ساکن نیویورک                            
                                                                                       



هنگامی که در این حرفه آغاز به‌کار کردید با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
ورود به دانشگاه مورد نظرم بسیار دشوار بود و تنها پس از شرکت در چند کلاس نقاشی و مبانی طراحی امکان شرکت در امتحان ورودی وجود  داشت. از میان حدود ۳۰۰ دانش آموز فقط ۶۰ نفر در آزمون ورودی پذیرفته می‌شدند. به دلیل تبحر در کار با کامپیوتر و فتوشاپ فکر می‌کردم طراح خوبی هم هستم و همین امر باعث شد تا مراحل آزمون ورودی را آن‌طور که باید جدی نگیرم. مردود شدم. در آن زمان عدم قبولی شسکت بزرگی بود اما بعدها دریافتم که این بهترین اتفاقی بود که می‌توانست رخ دهد. این اتفاق موجب شد تا بیش‌از‌پیش از این که طراحی گرافیک را دوست دارم مطمئن شوم، خضوع را بیاموزم و در زمینه‌ی کاری خود قوی‌تر شوم. یک سال دیگر صبر کردم و این بار با آمادگی بسیار زیادی در آزمون ورودی شرکت کرده و  پذیرفته شدم. از آن به بعد با مشکلات بسیاری در حرفه‌ی خود مقابله کردم، اما در عوض توانستم با افراد شایسته‌ای همکاری کنم و فرصت‌های بسیار خوبی را به دست آورم.

یک طراح جوان باید چه‌کار کند تا هیچ‌کس او را استخدام نکرده و به او سفارش کار ندهد؟
به غیر از بی‌ادب و خود‌محور و ... بودن به نظر من عدم علاقه و کنجکاوی بزرگترین مشکلات هستند. همچنین به همراه داشتن آلبوم نمونه‌کاری که شامل کارهای پراکنده و ضعیف هستند می‌‌تواند تاثیرگذار باشد.



آیا نکته‌ای هست که آرزو می‌کردید ای‌کاش از ابتدای فعالیت خود در این حرفه می‌دانستید؟
یکی از نکاتی که در ماه‌های ابتدایی اولین شغلم دریافتم این بود که برای موفقیت در کار نه تنها باید طراحی آن قوی، تمیز و هوشمندانه باشد بلکه باید فرد دیگری را نیز قانع کنم که این ایده بهترین راهکار برای سفارش او است و ارزش هزینه‌کردن برای اجرای آن را دارد. اکنون فکر می‌کنم ۶۰ الی ۷۰ درصد طراحی، پروسه‌ی گفت‌و‌شنود با سفارش‌دهنده، تعیین مسیر پروژه و چگونگی اجرای آن است و مابقی به مراحل اجرای آن مربوط می‌شود. در هنرستان و دانشگاه طراحی به معنای ایده‌پردازی و طراحی بود و در نهایت شاید به یک اجرای کامپیوتری برای ارائه آن ختم می‌شد. در دنیای واقعی نیز طراحی به همین معناست با این تفاوت که باید تعداد بسیاری از افراد دیگر را نیز راضی کنی که این کار درست بوده و سپس به چگونگی تولید و نشر ایده بپردازی.

آیا قوانین و قواعد خاصی را برای بالا بردن کیفیت کار در حرفه خود دنبال می‌کنید؟
 بله، چیزی که الان (که به صورت مستقل کار می‌کنم) ممکن است کمی نامربوط به نظر برسد ولی زمانی که در فیس‌بوک کار می‌کردم تاثیر بسیاری در کارهایم داشت، و آن هم مدیریت زمان است. در آن زمان مجبور بودم در زمان کوتاه ساعات بین کار خیلی سریع و خلاقانه و با تمرکز طرح بزنم. برنامه و جلسات ملاقات با مشتری را به تعطیلات آخر هفته موکول می‌کردم. سه‌شنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها روی پروژه‌های سفارش داده شده کار می‌کردم و روزهای چهارشنبه نیز پای کامپیوتر به دورکاری مشغول می‌شدم. مقاله‌ی بسیار زیبایی در این همین زمینه وجود دارد که توسط پل گراهام نوشته شده است.

آیا کتاب مناسبی برای طراحان جوان سراغ دارید که به آن‌ها معرفی کنید؟
«هر فکری که می کنی، بر عکسش را فکر کن» اثر پل آردن، «درک کمیک‌ها» اثر اسکات مک کلود، «چگونه ببینیم» اثر جورج نلسون و «با چرا آغاز کن» اثر سیمون سینک (البته مفهوم کلی این کتاب را می‌توانید در کمتر از بیست دقیقه در ویدئوی ارائه شده در این لینک که شامل سخنرانی خود اوست دریابید)







زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن