بهرام کلهرنیا؛ به نمایش درنیامدن آثار موزه گرافیک به معنای کف رفتن بخشی از پیشینه ماست


گزارش: زهرا نعیمی
عکس: شهاب اشتری


بهرام کلهرنیا: به نمایش درنیامدن آثار موزه گرافیک به معنای کف رفتن بخشی از پیشینه و تاریخ ماست
جلسه سوم هفته گرافیک عصر امروز در خانه هنرمندان ایران با حضور رئیس و دبیر انجمن طراحان گرافیک ، برخی اعضا انجمن و علاقمندان برگزار شد.به گزارش رنگ در این جلسه که به موضوع  موزه ها و لزوم ایجاد آن ها در هر شهر اختصاص داشت، بهرام کلهرنیا،مجید بلوچ و احمد محیط طباطبایی سخنرانی کردند.
این جلسه با نمایش کلیپ کوتاهی از مصاحبه با هنرمندان پیشکسوت گرافیک ایران آغاز شد و پس از آن بهرام کلهرنیا درباره اینکه اصولن چرا موزه ها ایجاد شده اند، صحبت کرد.
وی با اشاره ای به دوران کودکی خودش که خرده ریزهای زیادی جمع می کرده گفت: اشیا بخشی از موجودیت عاطفی آدم ها را  تشکیل می دهند و پیاپی بده و بستانی بین جان و روح ما و اشیا به وجود می آید. یادم می آید در غارهای منطقه کهن سنگی گردنبندی یافتیم که هر تکه اش از یک چیز بود ؛استخوان ، سنگ تراش خورده و ....این ها اشیایی بودند که بشر آن روزگار، خودش را در پناه آن ها قرار می داد. ما آدم ها توقع داریم اشیا کاری جز سرشت خودشان برای ما انجام دهند.گردنبند از طرف آن آدم های بدوی حرفی برای گفتن  و برای انسان امروز اعتبار دیگری  دارد.به ما اطلاعاتی درباره تفکر، احساس،عاطفه و باورهای آن بشر می دهد. هرکسی برای خود اشیایی دارد که یادگاری از فهمیدن جهان هستند.
کلهرنیا آغاز دوره موزه داری نو به سبک امروزی را پس از انقلاب صنعتی عنوان کرد و گفت:  در این دوران از آنجا که نگاه عمومی انسان به جهان تغییر کرد، اتفاق جدیدی رخ داد که ناشی از تفکر نو انسان درباره خویشتن است.آدم ها اشیا را با قاعده ای خاص کنار هم قرار دادند و موزه داری نو سعی کرد تا از این کنار هم گذاشتن فهمی جدید راجع به زندگی بشر ارایه دهد.اتفاق مهم تر این بود که تا پیش از این، مجموعه ها به کسانی تعلق داشت که به دلیل علایق خود مجموعه ای را جمع آوری می کردند.اما پس از صنعتی شدن جهان، کلکسون ها از تعلق افراد بیرون آمده و متعلق  به جامعه  شدند که این نوعی آزادی خواهی بود.
احمد محیط طباطبایی محمد بلوچ و بهرام کلهرنیا
وی در ادامه بیان کرد: دانشمندان در این عرصه پا جلو گذاشتند تا تاریخ را با روایت جدیدی شکل دهند.این اتفاق نیرومندی بود که ارکان زندگی اجتماعی را تغییر داد .شاید کمتر از صد سال است که موزه ها فضاهای دینامیک ارتباطی شده اند که در آن ها اشیا با لهجه جدیدی با آدم ها حرف می زنند.تاریخ به طریق دیگری خوانده می شود و آدم از اشیا پند می گیرد.موزه ها تخصصی شدند و تلاش کردند ارکان کاری خودشان را بر اساس گویا کردن اشیا اختصاصی شان شکل دهند.موزه  در این دوران جدید تنها به نمایش تخصصی اکتفا نکرد بلکه گویش وضعیت انسان را نیز عهده دار شد.
این هنرمند ومدرس دانشگاه صحبت هایش را با پرداختن به موزه گرافیک ادامه داد و گفت: در کارهای چاپ و طرح 40 سال پیش لهجه ای می یابیم و خواص ارتباطی را می بینیم که هرگز تکرار نشده اند. اما  با گسترش ابزارهای ارتباطی نو در جهان  لهجه آثار گرافیکی مختلف به هم نزدیک شد و به همین دلیل است که امروز شاید به سختی می توان یک پوستر ایرانی را از یک پوستر ایتالیایی تشخیص داد.
وی در ادامه عنوان کرد: موزه ها افشا کننده شیوه های انسانی و عهده دار وظایف زیادی هستند؛ آموزش می دهند،شناسنامه بشر را ارایه می کنند ، ایجاد انگیزه ای برای رشد و دگرگونی هستند و ایده های پیچیده را حفاظت می کنند.امروز آدم جدید برای پابرجایی نیرومندتر، نیاز به ارکان قدیمی خودش دارد تا آن ها را بازآفرینی کند.به همین دلیل بود که موزه گرافیک به وجود آمد.گنجینه بی مکانی که چیزهای زیادی برای گفتن دارد اما مکانی برای ارایه ندارد .جایی که ریشه سازی و یادبُر اندیشه و طراحی گرافیک ایرانی را در خودش جای داده است.
در ادامه جلسه مجید بلوچ که به همراه کلهرنیا در جلسه حضور داشت ،درباره تشکیل کمیته موزه گرافیک از سوی انجمن طراحان گرافیک صحبت کرد و توضیح داد: از همان  ده سال پیش که انجمن تشکیل شد ،یکی از اهداف هیات مدیره ایجاد این موزه بوده و همان ابتدا  کمیته موزه با سرپرستی عاطفه سراف تشکیل شد. ما ایجاد موزه را در سه مرحله برنامه ریزی  کردیم ؛ دریافت آثار ،مرمت و حفاظت آثار و آرشیو و کدگذاری .نامه های زیادی به وزارتخانه هایی مثل نفت ،آموزش و پرورش، ارشاد  و ..که بیش از 50 سال قدمت داشتند، نوشتیم تا  آرشیومان را شکل دهیم اما این برنامه بسیار ناموفق بود و هیچکس به ما جوابی نداد.
وی اضافه کرد: از راه دیگری وارد شدیم و تصمیم گرفتیم با بزرگان و پیشکسوتان ابن رشته شروع کنیم.لیست نوشتیم و با آن ها  مصاحبه کردیم ،فیلم گرفتیم و در نهایت دریافت آثار بود که با میل بسیاری این کار را انجام دادند .البته این کار همچنان ادامه دارد.طی این سال ها بیش از 2500 پوسترجلد کتاب، نشانه و ... جمع آوری شده به گونه ای که امروز در اتاق کوچک انجمن جایی برای آن ها نیست و به همین دلیل بر آن شدیم تا نمایش کوچکی از آن ها را در این هفته داشته باشیم .
وی در پایان با اعلام اینکه موزه گرافیک هم دارای بخش ایرانی و هم خارجی است گفت : موزه تخصصی گرافیک در دنیا بسیار کم است و مجموعه های گرافیک ارزشمند در میان مجموعه های تجسمی نگهداری می شود . بلوچ همچنین از تمامی هنرمندانی که آرشیو موزه را پر کرده اند تشکر کرد و از  افرادی که نشانی از هنرمندان سرشناس و ناپیدا دارند ،برای تکمیل آثار موزه درخواست کمک کرد.
کلهرنیا نیز در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: هر شی تا زمانی که کارکرد دارد آشناست و وقتی کارکردش را از دست می دهد به چیز جدیدی تبدیل می شود. در موزه گرافیک هم ما با روایت جدیدی از طرز فکر و بیان انسان آشنا می شویم و می فهمیم هنرمندان چهل سال پیش ما تا چه حد از کلیشه دور یا نزدیک به آن بوده اند.این موضوع برای هنری که عمومی بودنش و خلاق بودنش آن را به کلیشه نزدیک و ازآن دور می کند ،اهمیت دارد.  در موزه گرافیک آثاری با پیام اجتماعی می بینیم و اینکه چطور هنرمند از شیوه ادراک مخاطب روزگارش استفاده کرده است.
وی در پایان تاکید کرد : در این موزه به دلیل نمایش چشم اندازهای اختصاصی از روزگار، کیفیت جامعه شناختی بیش از سایر موزه هاست. موزه ها عهده دار نمایش این نکات ظریف هستند اما اشکال عمده این است که در ایران موزه ها به دلایل مختلف در اختیار دولتند و انجمن که موزه ای خارج از این امر مرسوم، ایجاد کرده با بحران نبود جا و عدم دسترسی به تکنیک های موزه داری روبرو است.به نمایش درنیامدن آثار موزه به معنای کف رفتن بخشی از پیشینه و تاریخ ماست و این یک هشدار جدی است.
احمد محیط طباطبایی نماینده ایکوم (کمیته ملی موزه ها) سخنران بعدی این جلسه بود که سخنانش را با تاریخچه ای کوتاه درباره کلمه موزه آغاز کرد و پس از آن درباره جایگاه و لزوم این نهاد در هر کشور ادامه داد.
وی با اشاره به اینکه در میان نهادها و موسسات فرهنگی در یک شهر، موزه جامع ترین آن هاست گفت: موزه مکانی است که هر پدیده ای را از فراموشی بیرون می آورد و از این نظر یکی از آیتم های پیشرفت جوامع تعداد و کیفیت آن ها در هر کشور محسوب می شود.در فرهنگ عامه ،هر شی موزه ای را مساوی می کنیم با پدیده ی که دیگر کاربری ندارد اما ما تعریف اصلی موزه را نمی شناسیم .شی وقتی موزه ای می شود که دارای نوعی الگو و هدایت موضوعی است که شی به آن تعلق دارد.
طباطبایی ادامه داد: موزه ها از شکل کلاسیک و انبارهای اشیا درآمده است. موزه یک معناست که می تواند در بخشی از شهر، زندگی و جامعه باشد. مثل پاریس و یا ابیانه که تمام شهر کاملا موزه است. جامعه بدون موزه مثل درختی است  بی ریشه  که زود می افتد.  تهران طی دو قرن جایگاه تغییرات و وقایع مهمی بوده که در آن رخ داده  است. اگر بحث گرافیک را از زاویه تاریخ  نگاه کنیم  این یک هنر جدید نیست بلکه هنری است که قدمتش به نقاشی غارها باز می گردد. موزه گرافیک در واقع به نوعی ارتباط انسان ها از قدیم به جدید است.سابقه طولانی مدت ما در این هنر قدیمی لزوم ایجاد مکانی برای نگاه به گذشته سرزمین مان و توسعه طراحی گرافیک را مشخص می کند.
وی در پایان ایجاد ارتباط در موزه گرافیک را برای هنری که خود عامل ارتباط بین انسان هاست بسیار پراهمیت خواند و گفت: هرچقدر سرعت ارتباطات و انتقال اطلاعات بیشتر می شود جایگاه گرافیک برای طراحی این محیط های ارتباطی مثل نت و وب گسترده تر می شود .بنابراین باید مکانی برای ثبت آنچه بر این هنر می گذرد ،به وجود آید تا ابتدا و آغازش و اینکه از کجا به کجا رسیده فراموش نشود و از بین نرود.در برنامه تلویزیونی هم که داشتیم اعلام شد که اگر مکان فیزیکی محقق نشد از فضای مجازی برای راه انداختن گالری های این موزه استفاده می شود که امیدوارم در هر دو صورت موفق باشید.البته در برنامه پنج ساله دوم هم آمده بود که هر نهادی باید موزه خود را ایجاد می کرد که عملی نشد. در نهایت باید گفت جامعه گرافیک تا روزی که موزه ندارد فاقد احترام به گذشته و تاریخ هویت خودش است.



زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن