آلن لوکرنک[1] طراح مطرح فرانسوی، که به بهانه هفتادمین سالگرد تولد مرتضی ممیز به دعوت نشریه نشان، و برای افتتاح نمایشگاهاش به همراه بن باس[2] طراح هلندی به ایران سفر کرده بود روز گذشته ما را در تالار بتهوون به تجربه ای تازه میهمان کرد، لوکرنک که چندین بار به ایران سفر کرده است،این بار تصمیم گرفته بود با نشان دادن آثار گرافیک فرانسه که در کودکی، جوانی و میانسالی او را تحت تاثیر قرار داده بودند، به ریشه یابی آنچه در آینده تجربه و حضور کاری پُررنگِ وی را شکل داده بود، بپردازد،و ما را پیش از مواجهه ذکاوت، خونگرمی، و طنز تلخ آثارش ما را به دنیای پوستر های پر شور و شوق دهه شصت، و سپس به پوستر های دیدار پوستر های تاثیرگذار سوئیسی، لهستانی آمریکایی و دست آخر پوستر های ژاپنی که از طریق مجلات با آنها آشنا شده بود، ببرد.
لوکرنک سپس به نمایش آثارش و نیز عکسهایی از پوسترهایش در خیابان ها پرداخت، وی اذعان داشت که پوسترهایی واقعی آنهایی هستند که برای خیابان ها طراحی و چاپ می شوند و مخاطبین آنها همه مردمانی هستند که از آنجا می گذرند و با نشان دادن عکسی از خیابانی در ورشو که سراسر با پوستر پوشیده بود،گفت این دیوار یک بینال پوستر نیست- بلکه یک دیوار معمولی در ورشو است ما را متوجه پوستری از یان لنیتسا[3] در بین انبوهی از پوسترها کرد.
وی همچنین تعجب خود را از اینکه گرافیک فرهنگی ایران با همه عظمت و شهرتاش، بر در و دیوار تهران نمودی ندارد و سراسر شهر با بیلبوردهای تبلیغاتی بی ارزش پوشیده است، بیان نمود.
لوکرنک معلم نیز هست و این بار تجربه آموزشی اکنون به مدد وی آمده تا به جای نمایش دوباره آثارش[4]
با ارائه دیدی تحلیلی به دیدار ما ایرانیان بیاید.
بن باس نیز با مقدمهای که به شرح زندگی و مسیری که او را از ادبیات و اقتصاد، تا مدیریت هنری و طراحی گرافیک، و بطور اخص طراحی هویت سازمانی به نمایش آثاری از خود، و نیز بازگو کردن تجربیاتی شنیدنی از سر و کله زدنهایش با مشتری های پر تعدادش داشت، که به نوبه خود برای حاضران بخصوص آنان که در گیر کار تجاری نیز هستند آموزنده و لذت بخش بود.صدای لرزان و لحن یکنواخت وی چیزی از جذابیت صورت دوست داشتنی وی کم نمیکرد و غافلگیری کودکانهی وی پی از دیدن کیکی که برای روز تولدش خریده شده بود، حسن ختام جلسه روز پنجم شهریورماه در خانه هنرمندان ایران بود.
درس هایی از آلن و بن برای ما باقی ماند:
برای داشتن گرافیکی واقعی تر تا کی می توان نداشتن محل نصب برای پوستر،کمبود سفارش دهنده آگاه،رقابتی و اندک بودن سفارشات فرهنگی باب میل که از کمبود منابع مالی رنج نمیبرند و غیره و غیره را بهانه کرد، باید کاری کرد.
برای دیدن گرافیک واقعی ایران حتما لازم نیست 2 تا 3 سال منتظر ماند تا بینالی فرا برسد و چه بسی با سیاست های مختلف و جهتگیریهای مختلف دست به دست بچرخد.
گرافیک ایران را به خیابان ها بیاوریم...
چیزی که ایران به مستحق آن است.
[3] تهران از معدود (یا شاید تنها) پایتخت های گرافیک جهان بود که با نمایش پوسترهای لنیتسا میزبان بزرگداشتی برای وی بود.
[4] نمایشگاه و دیدار در حاشیه بینال هفتم به همراه اوه لوش طراح آلمانی