میرزا غلامرضا اصفهانی یکی از نامدارترین خوشنویسان خط نستعلیق و شکستهنستعلیق است. حیات ایشان به سالهای سلطنت محمدشاه قاجار و ناصرالدین شاه قاجار بازمیگردد. میرزا شاگرد ملا علی حکاک (پدر میرحسین خوشنویسباشی) است. اما ایشان شاگرد با واسطۀ دهها تن از خوشنویسان شهیر پیش از خود همچون میرعمادالحسنی، عبدالرشید دیلمی، فتحعلی حجابشیرازی و میرزا اسدالله شیرازی در خط نستعلیق و درویشعبدالمجید طالقانی در خط شکستهنستعلیق است.
خط میرزا تا سالهای ۱۲۹۰ هجری بسیار متأثر از اسلاف خود است. اما از سالهای ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۴ (وفات ایشان در روایتی ۱۳۰۴ و در روایتی دیگر ۱۳۰۷نقل شدهاست.) واجد کیفیتی است که خط ایشان را از اعاظم پیش از خود متمایز میکند. مهمترین تغییرات در خط ایشان در این سالها به شرح ذیل است.
• اهمیت ساخت و پرداختِ حروف در خط ایشان. برای مثال در قطعات این سالها کمتر کیفیت قلمانداز و سردستی وجود دارد و میرزا عمدتا هر حرف را بسیار دقیق اجرا میکند. نمونۀ اصیل آن در کتیبههای مسجد سپهسالار است که کلمات استادانه رسامی شدهاست.
• ترکیببندیهای متفاوت در سیاهمشقنویسیهای ایشان.میرزا سیاهمشق را از یک امر تفننی که خوشنویسان برای گرمکردن دست خود به آن میپرداختند تبدیل به یک قالب جدی همچون چلیپا و کتابت کرد. البته این امر منحصر به غلامرضا نیست اما از حیث کمیت و کیفیت، میرزا در قالب سیاهمشق یگانه است.
• نستعلیق با لهجۀ شکسته. در این سالها از میرزا قطعات بسیار زیادی به خط شکسته موجود است که حتی در برخی مکاتبات، برای مثال مسجلهای که میرزا در باب اصالت قطعۀ شکستۀ درویش نوشتهاست، عیاری بالا و استادانه به خط شکستهنستعلیق دارد. حتی قطعات منحصر به فردی با نقل امضای درویشعبدالمجید در پای قطعات دارند که تا سالهای اخیر آنها را در زمرۀ آثار درویش میدانستند؛ تا جاییکه دکتر مهدی بیانی (پژوهشگر خوشنویسی) یکی از قطعات میرزا با امضای درویش را در زمرۀ بهترین آثار درویشعبدالمجید به حسابآوردهاند. قطعات این سالهای میرزا در مقایسه با خط نستعلیق میرعماد و سایرین به تأسی از شکستهنستعلیق بسیار پردور و با قامتهای کوتاهِ الف نگاشته شده است. دندانهها و اتصالات عمدتا با خط شکستهنستعلیق مشابهت دارد.
مواجهۀ من با میرزا بهعنوان خوشنویس
از سالهایی که به شیوۀ قدما بهخصوص میرعماد متمایل شدهام، تلاشهایی را برای جلینویسی در شیوۀ میرعماد میکردم. نکتۀ مهم در شیوۀ میرعماد ایناست که ظرافتِ تشمیرها، دندانهها و همچنین اتصالات موجب آن میشود که اگر کلمات به قلم جلی نوشته شود، تضاد در ضعفها و قوتها بهچشم بیاید. خط نستعلیق در شیوۀ میرعماد عمدتاً در قوالب چلیپا و کتابت بهکاربرده میشدهاست و کمتر قطعات جلی در شیوۀ ایشان موجود است. اما میرزا غلامرضا با توزیع متناسب ضخامت از قوتها به ضعف، قطعات خود را مناسب برای جلینویسی کرده که عمدتاً این ویژگی، منحصر به خطوط دهۀ آخر عمر ایشان است و شاهکار آن کتیبههای مسجد سپهسالار به سال ۱۳۰۴ قمری است. کتیبهنویس بزرگ دورۀ قاجار، محمد ابراهیم تهرانی( میرزا عمو) نیز در زمرۀ مشهورترین شاگردان میرزا است که آثار فراوان جلی در شیوۀ غلامرضا خلق کردهاست. اما این ویژگی که همان ظرافت جلینویسی است، اگر در آثار میرزا محمدرضا کلهر و محمدحسین سیفیقزوینی (عمادالکتاب) بررسیکنیم مشاهده خواهیمکرد که مهارت آنها بازمیگردد به کتابت، که اگر از نظر ضخامت، مشکلات خطوط به شیوۀ میرعماد را نداشته باشد، اما از حیث ساختمان حروف بسیار متفاوت بوده و کلمات، جویده و کوچک نگاشته میشود همانطور که در کتابت مصطلح است. نمونۀ کتیبهی عمادالکتاب را میتوان در بالای سردر مسجد سپهسالار دید که کلمات در مقایسه با میرزا غلامرضا با دور کمتر و ابعاد کوچکتر و همچنین فواصل تنگتر نگاشته شده است.
مواجهه با میرزا غلامرضا بهعنوان طراحگرافیک
از سال ۱۳۸۸ برای تحلیل سیاهمشقهای میرزا، شروع به رسامیکردن قطعات ایشان کردم. عمدتاً از کتیبههای تهران عکاسی میکردم و پس از بررسی ترکیباتشان آنها را دوباره اجرا میکردم. در این حین برخی عناوین را با پاره کلماتی که از میرزا گردآورده بودم براساس الگوی ترکیببندیهایشان میچیدم. معمولاً با رضایت سفارشدهنده مواجه میشدم. یکی از ویژگیهای مهم کلمات گردآورده از میرزا غلامرضا گرافیک آنها بود. اجرا و ساخت و پرداخت حروف در خط غلامرضا مانند یک طراح تایپ، دقیق و هندسی بود. برای مثال کتیبههای مسجد سپهسالار بیشتر به اجرا با دو مداد میماند تا با قلم. یا مثلاً کتیبههای نوشته شده برای دوستمحمد معیرالممالک. علاوه بر هندسۀ کلمات، ترکیببندیهای بینظیر سیاهمشقهای میرزا نیز قطعات ایشان را کاملا فرممحور و مستقل از ادبیات میکند. این استقلال از کلام و ادبیات را در هیچ خوشنویسی به اندازۀ میرزا غلامرضا سراغ ندارم. غلامرضا قطعاتی دارد که فقط برای فرم نوشتهاست. مثلاً «کجخُلقم چکنم» یا «مستهلکی کلمۀ مشکلیست». این ویژگی قطعات ایشان را برای من درست مثل یک اثر نقاشی، به art work تبدیل میکند. استادان خوشنویسی نظیر استاد محمد احصایی و استاد صداقت جباری که نقطه تلاقی خوشنویسی و طراحی گرافیک هستند نیز، سالهاست که در شیوۀ میرزا غلامرضا خلق اثر میکنند و پیشتر از این بزرگان، شادروان رضا مافی طلایهدار خوشنویسی در شیوه میرزا غلامرضا بودند.
مواجهه با میرزا غلامرضا بهعنوان طراحتایپ
از میان رسامیهایی که از خوشنویسانی همچون میرعماد، اسدالله شیرازی، کاتبالسلطان و میرزا غلامرضا داشتم، خطوط میرزا از حیث توزیع متناسب ضخامت در حروف، هندسۀ کاملتری نسبت به سایر بزرگان داشتهاست؛ تا جاییکه برخی ساختمانهای حروف با تغییراتی جزیی تکرار میشود،مثلاً ه و کا، هـ (ذوالضادین) و ط، هـ (که ترکیب دال و ف است).
انگیزۀ طراحی قلم نستعلیق به تأسی از خطوط سالهای ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۴ میرزا غلامرضا
رسامی خطوط میرزا با انگیزۀ طراحی قلم میرزا را از سال ۱۳۹۲ شروع کردم. و در خلال اجرای برخی سفارشها حروف را بهمرور تکمیل میکردم تا اینکه در سال ۱۳۹۴ تابلوی مشق مفردات را بر اساس دریافتهای خودم از خط میرزا غلامرضا ساختم. این تابلو انگیزۀ اجرای تمام حروف و ترکیبات میرزا غلامرضا را برایم پدید آورد تا آنجاکه تمام اشعار کتاب یکی از سفارشهای سال ۹۴ را با حروف گردآورده از خط میرزا غلامرضا ساختم. سال ۱۳۹۵ جناب آقای دکتر حمیدرضا قلیچخانی (پژوهشگر خط و ادبیات) بنده را به نرمافزاری مریم برای ساخت قلم نستعلیق معرفیکردند. در ابتدا اینکه چرا میرزا غلامرضا، رکن طراحی قلم نستعلیق من قرار گرفته پرسش اصلی نرمافزاری مریم بود که به مرور و در خلال تکمیل قلم برخی از این چراییها پاسخ گرفته شد. ما (من و نرمافزاری مریم) در یک سال همکاریمان برای ساخت قلم نستعلیق با محوریت خط میرزا غلامرضا به شیوهای رفت وبرگشتی قلم را تصحیح میکردیم تا به یکدستترین الگو از حروف برسیم. تا آنجاییکه من بیش از هزار گلیف قلم میرزا را سهبار رسامی کردهام؛ تا به کمنقصترین فرم دست یابم. نتیجۀ این همکاری قلمی است که همهچیزش از اول طراحی شدهاست. این طراحی بدین معناست که من همۀ آن خطوطی که در سالهای فوقالذکر به خط میرزا غلارضا موجود بود را اجرا کردم و نواقص و کمبودها را با اجتهاد از خط میرزا، مطابق هندسۀ کلمات ایشان طراحی و تکمیل کردم. قلم میرزا از خط من نیست و اگر درجایی ساختاری را طراحی کردهام، سعی کردهام که مانند یک مرمتگر مطابق اصل بنا، نواقص را تکمیل کنم. البته که سلیقه شخصی در این مرمت دخیل شده که گریزی هم نیست.
هدف کاربردی طراحی قلم میرزا
هدف اصلی من از طراحی این قلم گردآوردن یکدستترین روایت از خط میرزاغلامرضا به عنوان مبرزترین خوشنویس دورۀ قاجار بود. با این قلم میشود کاشی نوشت، لوگوتایپ ساخت و هرچه که میخواهد بماند را خلق کرد. قلم میرزا را با این انگیزه ساختم که یک قلم نفیس طراحی کنم. قلمی که بتواند تابلوی وزارتخانهها را بنویسد. در کتابهای درسی برای آموزش خوشنویسی به کار برده شود. در یککلام، شابلونی برای خط نستعلیق باشد. خط میرزا غلامرضا برای من از نفیسترین چیزهاست. به همین علت قلمش را برای تکرار این نفاست و عمومیکردن آن به کمک نرمافزاری مریم ساختیم.
مقایسه با نمونههای موجود
قلم میرزا با قلمهای نستعلیق موجود یک تفاوت آشکار دارد. آن هم یکی بودن خوشنویس و طراح آن است. در قلمهای دیگر خوشنویس نگاشته و دیگری طراحی کردهاست. این ویژگی باعث شده که از تکرارهای بیجا پرهیز و قلم سادهتر شود. در عین حال رسامی کاملاً متفاوت، تنوع بیشتر کلمات و پوشش دادن همۀ ویژگیهای نستعلیق حتی طراحی عددهای نستعلیق از تفاوتهای این قلم با نمونههای موجود فونت نستعلیق است. حروف در قلم میرزا با کمترین نقاط، ساخته شدهاند و در رسامی حروف سعی شده که حرکات قلم و ظرافتهای نستعلیق اجرا شوند.
ویژگیهای نرمافزاری قلم میرزا
در این قلم اگر توانمندیهای «نرم افزار قلم برتر» نبود نمیتوانست به این میزان کمنقص باشد. امکاناتی چون سوار کردنکلمات، نقطهگذاری هوشمند، کرنینگ، آلترناتیو دادن بهحروف، امکان نوشتن شانزده دندانۀ متوالی در یک کلمه و همچنین چیدمان راحت به کمک قلم برتر از جمله ویژگیهاییاست که من بهعنوان کاربر قلم، در این فونت میبینم.
چشمانداز آینده
قلم میرزا میتواند بولد و استایل شکسته هم داشته باشد. مهمتر از همه میتواند قلمی مدرن بر اساس قلم موجود نیز داشتهباشد. من آیندۀ قلم میرزا را به عنوان یک خانواده کامل قلم متصور میشوم که هم بولد دارد و هم نمایشی و شکسته. امیدوارم بهزودی محقق شود.
خوشتر از نقش توام نیست در آیینۀ جان
امیرمهدی مصلحی
تهران - تیرماه ۹۶