سخن رنگ
بدیهی است نظرات مطرح شده در این یادداشت، الزاما نظر «رنگ» نبوده و «رنگ» مطالب مختلف را برای هرچه بهتر شدن فضای نقد و بررسی تحولات گرافیک ایران منتشر میکند. لازم به ذکر است که «رنگ» از انتشار جوابیه و نوشتار از سوی مخاطبان و صاحبنظران، در جهت حفظ این فضای مطلوب استقبال میکند.
مجلهی الکترونیکی «رنگ»
۱
رقیب «طراحی رایگان»، فتوشاپکاران ظهیرالاسلام است نه اعضای انجمن صنفی است. رقیب «طراحی رایگان» به هیچ وجه گرافیستهایی با تعرفههای میلیونی نیستند. رقیب اعضای انجمن صنفی هم اعضا یا غیراعضایی با دستمزدهای گرانتر هستند. رقیب اعضای انجمن صنفی، گرافیستهای باسلیقهتر، حرفهایتر و نسل جوان بهروزتر از ما هستند.
از سویی دیگر مخاطب تبلیغ «طراحی رایگان» هم بیزنسهایی نیستند که بودجههای میلیونی برای گرافیک دارند. آنهایی که عادت کردهاند با گرافیستهایی حرفهای یا با گرافیستهای انجمن صنفی کار کنند به هیچ وجه به این آگهیهای هیچ توجهی نمیکنند. مخاطب این تبلیغ کسانی هستند که نه بیزنس مهمی دارند و نه گرافیک برایشان مهم است. اگر هم مهم باشد هم یک دهم تعرفههای انجمن صنفی را نمیپردازند، نه این که شعور و فهم و پولش را ندارند، به این خاطر که بیزنسشان یا خودشان ربطی به این کارها ندارد. اینها همان سگمنتی هستند که «طراحی رایگان» آنها را هدف قرار داده.
توجه کردن به این بیزنسها و غر زدن به آنها خطای استراتژیک است. چنین بیزنسهایی اگر«طراحی رایگان» نباشد به هیچ وجه سراغی از اعضای انجمن نمیگیرند. آنها سراغ فتوشاپکارانی میروند که سریع یک چیزی همانجا فلفور برایشان سر هم کند و خودش هم همانجا چاپ کند. هر بازاری سگمنت خودش را دارد، بدیهی است که کل بخشهای بازار گرافیک در ایران مخاطب اعضای صنف نیست. این بخشهای بازار هیچ ربطی به ما ندارد و ما هم نباید با آنها واکنش دهیم.
واکنش نشان دادن به یک نفر، یا یک سازمان و وارد گفتوگو شدن مستقیم یا غیرمستقیم با آن؛ پیام واضحش به رسمیت شناختن و بها دادن با آن است و پیام ضمنیاش اعلام همسطحی و همشآنی با آن. انجمن صنفی به اشتباه وارد گفتوگو چالشی با این آگهی شده چرا که طراحی رایگان ماهیتا هیچ ربطی به گرافیستهای انجمن صنفی ندارد. بلکه این فتوشاپکاران ظهیرالاسلامی و «طراحی کارت ویزیت در ۵ دقیقه» هست که باید احساس خطر کنند و واکنش دهند. آنها در یک سگمنت هستند. از این رو، از نظر این متن، پر واضح است که واکنش نشان دادن به این آگهی و اتفاقهای مشابه نه تنها غیرلازم است که به صنف لطمه هم میزند و کل صنف را ضعیف و شکننده بازنمایی میکند. وقتی خانهمان مقاوم نباشد با هر خرده ریشتری وحشت ویرانی سراغمان را میگیرد.
۲
اما در پس این واکنشها نشان از احساس خطری هست. اما خطری از یک جنس دیگر. وقتی صنف هیچ تلاشی برای بیان ارزشهای گرافیک نمیکند، وقتی صنف هیچ تلاشی برای تعیین و تعریف فعالانه جایگاه و پوزیشن خود در جامعه نمیکند، وقتی هنوز خیل مخاطبان با شوخی در خصوص تعرفهها حرف میزنند و خود اعضا هم میگویند که مگر میشود، وقتی صنف با هیچ کدام از مبانی دانشهای همجوار خود از مارکتینگ تا برندینگ و استراتژیهای آنها آشنایی چندانی ندارد - این واکنش نشان داد که آشنایی ندارد - البته که باید احساس خطر کند. باید بدانیم که بازار تعیین کننده ارزش سرویسها و محصولهاست. بازار، آزاد است و خودش تصمیم میگیرد که چه چیزی ارزش ریالیش را دارد یا نه. پس در چنین وضعیتی باید ارزشآفرینی کرد، باید ارزش بیشتری خلق کرد تا تعرفهها معقول و مناسب به نظر برسد و حتا بتوان آنها را بالاتر برد. ورنه تناسب بستن تعرفهها با تورم جواب این بازار پویا و سریع را نمیدهد. نوکیا ارزش جدیدی نیافرید و مُرد. کداک با آهنگ زمانه، همآهنگ نشد و نابود شد. آژانسهای تلفنی و دربستیها هم در ایران ضربه فنی شدهاند. اگر قرار باشد با سرمشقهای ۲۰ سال پیش مشق کنیم، نه به «طراحی رایگان» که به هزار و یک چیز دیگر خواهیم باخت.