این مطلب پیشتر در جهت اطلاع به چاپ رسیده است
ـ باید کوتاه نوشت. خیلی کوتاه. مثل پیامک.
ـ ما به یک بازی تاریخی عادت کردهایم. از حقمان بیخبریم. از حقمان دفاع نمیکنیم. برای آن نمیجنگیم. حقمان ضایع میشود. بعد ما غر میزنیم. فحش میدهیم. آنها شوکه میشوند.ناراحت میشوند.
ـ اغلب اعضای انجمن فراموش کردهاند یا اصلاً نمیدانند که:
«مجمع عمومی عالیترین رکن انجمن صنفی است»۱
که از جمله وظایف و اختیارات آن:
«... اتخاذ تصمیم نسبت به پیشنهادهای مربوط به برنامههای سال جاری و آتی انجمن»۲ است.
همچنین:
«دادن رهنمود و تصویب سیاستهای کلی و تعیین خطمشی و برنامههای آتی انجمن صنفی»۳
و نیز:
«ایجاد کمیتهها و همکاری در جهت تاسیس و تقویت شرکتهای تعاونی و سایر مراکز مرتبط»۴
ـ از انحلال کمیتهها که باعث کاهش زیاد مشارکت اعضا در امور جاری انجمن میشود ناراضی هستیم. تا آنجا که یکی از اهداف و برنامههای نامزدهای عضویت در هیئت مدیرهی انجمن، «تشکیل و فعالسازی مجدد کمیتهها» بود. ولی در زمان تصمیم هیئت مدیره مبنی بر انحلال کمیتهها، هیچ اعتراضی به آنها نمیکنیم. هیچ سوالی نمیپرسیم. فقط غر میزنیم.
ـ هیئت مدیرهی بعدی نیز یکی از رئوس برنامههای اعلام شدهی خود را با ذکر هفت کلمه منتفی میکند:
«پیشگیری از صرف انرژی و هدر رفتن نیروی انسانی»۵
شاید بهترین تصمیم همین بوده. اما مسئله این است که به هر حال اعضا برکنارند و دخالتی در تصمیم و تصویب ندارند. چرا ما از آنها نمیپرسیم که آیا در زمان طرح این وعده، به شرایط و امکانات عمل به آن فکر نکرده بودید؟
آنها هم توضیحی بیشتر از همان که ذکر شد، نمیدهند. نه آنها که این برنامه را طرح و اعلام کردهاند و نه ما که به آن برنامه رای دادهایم، نیازی به توضیح بیشتر نمیبینیم. ما همچنان ساکتیم. فرصت که دست داد، غر خواهیم زد.
ـ ظاهراً سرو نقرهای ـ بزرگترین اتفاق جمعی انجمن و مهمترین اتفاق گرافیک ایران در چند سال اخیر ـ مشمول «سیاستهای کلی و خط مشی و برنامههای آتی» انجمن نمیشود و تصمیمگیری در خصوص شیوه و بازهی زمانی برگزاری، سیاستگذاریها و … آن نیازی به تشکیل کمیتهی تخصصی و یا طرح در مجمع عمومی ندارد. آنها تصمیم میگیرند نمایشگاه برگزار کنند. آنها قاعده و قانون برگزاری نمایشگاه را تغییر میدهند. آنها نمایشگاه سالیانه را به «دوسالانه» تبدیل میکنند.نه آنها نیازی به طرح و تصویب این موارد در مجمع عمومی میبینند، نه ما توضیحی میخواهیم.
ـ آنها تصمیم میگیرند. آنها اطلاع میدهند. ما فقط میشنویم. در وقت دیگر، آنها تدارک میبینند. دعوت میکنند. ما نمیآییم. آنها یکه میخورند. عصبانی میشوند. ما میخندیم. به وقتش بازی گرم خواهد شد.
ـ رفتار پیچیدهی ما دو پرده دارد. پردهی اول در سالن شهناز (بتهوون) به نمایش در میآید. در این پرده، ما خجالتی، کمرو، موافق و خندهرو هستیم. ما با هر پیشنهاد و مصوبهای موافقیم، حتی اگر آن مصوبه تمام اختیارات ما را سلب کند. هر گزارشی را تایید میکنیم. به همراه خیل دوستان و همکاران دستمان را بالا میبریم و بعد به عنوان ابراز شادی یا رضایت یا نمیدانیم به چه علتی دستهایمان را به هم میزنیم. دست میزنیم و لبخند. آنها هم راضی و شادند.
پردهی دوم در راهرو، راه پله، کنار حوض یا روی پشت بام «خانهی هنرمندان» به نمایش در میآید. در این فاز ما خشمگینیم. رک و بیپردهایم. غر میزنیم. بد و بیراه میگوییم. اخبار موثق را میگوییم و میشنویم. اتفاقات پشت پردهی چند لحظه پیش را تحلیل میکنیم. آنها را رسوا میکنیم. البته نمیدانیم آن خیل موافقان خندهرو و مودب سالن شهناز، چه کسانی بودند!
ـ تا زمانی که ادبیات رایج صنفی، «ما» و «آنها»ست، چیزی تغییر نخواهد کرد.
ظاهرا هم آنها اینگونه راحتترند، هم ما.
آنها میگویند: ما مسئولیتپذیر نیستیم. مشارکت نمیکنیم. ما میگوییم: آنها قدرتمدار و خودکامه عمل میکنند. رکن اصلی انجمن را منفعل و تماشاگر کردهاند.
این بازی دورهی سه ساله دارد. تا زمانی که آنها، مجددا به ما بپیوندند و پنج نفر دیگر از بین ما، بشوند آنها.
حالا روز از نو و یارکشیها از نو.
احسان رضوانی، بهراد جوانبخت
اسفندماه نود و یک
۱- اساسنامه انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، ماده ۱۱
۲- همان، ماده ۱۳، بند ۱
۳- همان، ماده ۱۳، بند ۳
۴- همان، ماده ۱۳، بند ۸
۵- خبرنامهی الکترونیک انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران،۹۱/۱۲/۱۳،«گزارش سه ماه اول فعالیتهای هیئت مدیره»، پاراگراف اول